شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

مداحی پیاده‌روی اربعین

محورهای تبلیغ خصوصا در پیاده روی اربعین

متن و ترجمه نوحه معروف باسم کربلائی به نام « تِزورونی » از زبان امام حسین(ع) خطاب به زائرانش:تِزورونی اَعاهِـدکُم. تِـعِـرفـونی  شَفیـعْ  اِلکُم. أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم. هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم.

زیارتم می کنید به شما قول می دهم. شما مرا می شناسید شفیع برایتان هستم. اسامیتان را ثبت می کنم اسامیتان را. خوش آمدید ای زائرانم. خوش آمدید.

وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه. أنا  وْ عَبّاسْ  وَیّاکُم یَا  مَشّایه. یا مَن  بِعْـتو النُفوسْ  و جِئتـو شَرّایه.

قسم به حقّ دست ضامن و بخشش و پرچم او.من و عبّاس با شما هستیم ای پیادگان. ای کسانی که جانهایتان را فروختید و برای خرید زیارتم آمدید.

عَلَیّ واجِبْ  اَوافیکُم  یَا  وَفّـایه. تواسینی  شَعائرْکُم. تْرَوّینی  مَدامِعْـکُم.  اَواسیکُم  أنَـا  وْ جَرْحـی أواسیکُم.هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم.

بر من واجب است به شما وفا کنم ای وفاداران. عزاداریتان به من دلداری می دهد.اشکهایتان مرا سیراب می کند. من و زخمهایم به شما دلداری می دهیم.خوش آمدید ای زائرانِ من. خوش آمدید.

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ  و عَلْ وَعِدْ  تِحْـضَـرْ. إجِیْـتْ  و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ  لا حَرّ.  وَ حَـگ دَمْـعِ  العَـقیله  و طَبرَة  الأکبَر. اَحَضْـرَکْ  و ما أعوفَکْ  ساعـة المَحْـشَرْ.

خوش آمدی ای که فراموش نکردی و بر وعده حاضر می شوی. آمدی و نه گرما و نه سرما برایت مهم نبودند. قسم به حقّ  اشک بانوی گرامی و فرق شکافته اکبر. پیشت حاضر می شوم و وقت محشر رهایت نمی کنم.

عَلَی المَـوعِـدْ  اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ  و اعوفْ  عَنْـکُم. مُحامیکُم  وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم. هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم.

در وقت دیدار پیشتان می آیم و دور نمی شوم و رهایتان نمی سازم.پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم. خوش آمدید ای زائرانِ من. خوش آمدید.

یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی. تِـعْـرُف رایَتَـکْ  بی مَن تُذَکِّـرْنی؟  بِلـگِطَعو  چْفوفه  وْ صاحْ اِدْرِکْـنی. صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی.

ای آنکه  پرچم را برداشته ای و آمده ای قصد دیدارم کنی. می دانی پرچمت مرا یاد چه کسی می اندازد؟ به آن دست بریده که فریاد زد: مرا دریاب. فریاد زدم بی برادر شدم  و اندوهم بر من آشکار شد.

 کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ. نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ. اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ. هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم.

تیر هجرانت کمرم را شکست. بعد از زندگی تو صبرم به پایان رسید. شما را به پرچم سفارش می کنم. سفارش می کنم. خوش آمدید ای زائرانِ من. خوش آمدید.

یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ. اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ. وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ. یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ.

ای آنکه قصد مرا نموده ای و اشکش جاری است. حاجتت را می دانم نیازی نیست آن را بگویی.به حقّ  گلوی شیرخواره حاجت را برآورده می کنم. ای زائر عهد کرده ام هر بیماریی را شِفا دهم.

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ. هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم. یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم. هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم.

برادر زینب به خاطرتان شاد شد. خوش آمدید صدایتان می زند. مرد غیرتمند  به شما درود می گوید. سلام می کند. خوش آمدید ای زائرانِ من. خوش آمدید.

زینبْ  مَنْ تُشاهِدکُم  تِزورونی ؛ تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی ! ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی. و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی.

زینب هنگامی که مشاهده می کند که زیارتم می کنید؛ صدایتان می کند ای کاش در جنگ حاضر می شدید که مرا به اسیری نمی بردند و مرا غارت نمی کردند. و نه با تازیانه های خیانتشان مرا می زدند.

تُنادینی: أنَا الجیره  وْ صَد عَنّی أبو الغیره. اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم. هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم.

صدایم می زند: من  دربندم و  مرد باغیرت از من گرفته شد. شما را بر مصیبت به گریه می اندازم. به گریه می اندازم. خوش آمدید ای زائرانِ من. خوش آمدید.

 الشاعر: سیّد عبدالخالق المِحَنّه / القارئ: باسم کربلائی / المترجم: عادل اشکبوس

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">