جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

"تنهایی علی(علیه السلام)"


این متن رو با دقت بخونین, در ذره  ذره اش حرفها داره👇👇👇و اگر دلتون شکست برای ظهور تنهای این زمانه دعا بفرمایین🙏

بسم الله الرحمن الرحیم

 "تنهایی علی(علیه السلام)"

خیلی تنها شده بود, خصوصا از زمان رحلت جانسوز پیامبر(ص).

همه بلافاصله او را فراموش کردند و برای تعیین خلیفه و جانشین به سقیفه رفتند, که نه فراموش بلکه ترجیح دادند که او فراموش شود . چرا که در غیر اینصورت باید بهایی سنگین را در عمل پرداخت می کردند. بهایی به قیمت پا گذاشتن بروی تمامی تعلقاتشان, تعلقاتی از جنس دنیا و یا شاید هم  از جنس آخرت (به خیال خام خودشان برای رسیدن به بهشت و رهایی از جهنم).

خدایا, آن ها همه درها را به رویش بستند گریه تا شاید درهایی به روی خودشان باز شود چرا که تحمل دیدنش را نداشتند.

به مرور دیگر نتوانستند حتی خودشان را خوب ببینند و همین امر باعث شد گیج و منگ بشوند و در چاه منیت هایشان فرو بروند و دیگر قدرت قد راست کردن نداشته باشند....

و اما او که بسیار آرزوها در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در سر پرورانده بود و حرف ها در دل, برای رسیدن به مدینه فاضله, به ناگاه با غم از دست دادن ایشان و تنها مونس دائمی خودش سر بر آستان فاطمه (سلام الله علیها) فرود آورد که به ناچار بلافاصله با فقدان ایشان نیز مواجه شد....گریهگریهگریه

دیگر راهی جز سر گذاشتن به بیابان و به چاه نداشت تا بتواند تنهائیش  را مرهمی بگذارد و از رازهای مگو بگوید...گریه

سرش را که به در چاه گذاشت, چاه خشکیده از اشک هایش سیراب شد و همان چون بغضی سد راه کلامش شدگریه.

و اما صد حیف و صد حیف که دیگر هیچ کسی برای شنیدنش نبود یا اگر بود حاضر نبود....

صدای هق هق گریه اش گریه آنچنان بلند  و جانسوز شد که نزدیک بود عالم کن فیکون بشود اما دلش نیامد کسی را نفرین کند چرا که او سالها همنشین "رحمه للعالمین" بود.

خییییلی حرفها در دل داشت و خیلی غصه ها که چه شد به ناگاه همه تنهایش گذاشتند!!!  با اینکه او همیشه قبل, بعد, با, و در همه چیز خدا را می دید و هر روز و هر لحظه  چشم دلش بازتر می شد اما دیگر سنگ صبوری برای دریافت و تحمل آن همه اسرار نداشت تا کمی از بار و رازش را با او تقسیم کند...🙏

خدایا, چقدر همه رنگ عوض کرده بودند و نه, شاید از اول رنگی نداشتند به جز دنیای کوچکشان, دنیایی به کوچکی خود بینی و خود فریبی و بدان وسیله خطای دید پیدا کرده بودند.  خطایی به ظاهر در حد خودشان اما در حقیقت به قدر یک عمر و هدر دادن عمرها, که نه فقط به قیمت هدر دادن زمان بلکه به قیمت هدر دادن  مکان و توان...

فاطمه(سلام الله علیها) بارها بخاطر این خطر حتی به درب تک تک خانه هایشان راهی شده بود اما دریغ از  گرفتن یک جواب ...

با آن همه قدرت و شوکت, با آن همه علم و درایت و با آن همه عزت و کرامت نهایتا  او را دست بسته بردند و درب خانه اش را جلوی چشمان اهلش به آتش کشیدند...گریهگریهگریه

و اگر فاطمه(سلام الله علیها) " آهی"   را کشیده بود, همه عالم بر سرشان خراب می شد. اما او حتی از یک "آه" دریغ نمود....

با  اینکه او و همه پاکان می دانستند روزی فریادرسی خواهد آمد, تک تک شان قیام کردند و قرار نگرفتند ...و در عین حالیکه عالم حتی تحمل چند صباحی از حکومت و قدرتشان را نداشت, لحظه ای آرام ننشستند

و با اینکه او هیچ نیمه شب  و بین الطلوعینی در خواب نبود اما همه حتی روزشان را در خواب بودند...

او با همه فرق داشت و کسی تحمل این همه فرق را نداشت تا اینکه فرقش را شکافتند...گریهگریهگریه

اما آنان  فرقی را شکافتند که حتی با وجود شکافته شدنش بین کسی فرقی نگذاشت و همه را با یک چشم می دید, البته با چشمی که در همان راستا خدا را می دید...

او کلمات خدا را به ثبت رساند اما حتی کلمه ای محقق نشد...

و امان از آن روزی که دیگر صبر به آخر  رسد, آه کشیده  شود و به فریادهایش رسیدگی کنند....(ادامه دارد)

"اللهم عجل لولیک الفرج"

@arbaeenmobaleghin

نظرات (۱)

  1. سلام لطفا مطالب بیشتری بنویسین و ادامه این متن هم بنویسین خیلی خوبه تو این دوره ی بد که هممون درگیرش هستیم شما کار بزرگی میکنید یاد آقا امام زمان رو تو دلها زنده کردن واقعا توفیق میخواد ان شاءالله تو این مسیر سربلند از امتحان الهی بیرون بیاید و به راهتون ادامه بدین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">