پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۵۶ ق.ظ

تدبری ولایی در سوره های کوچک قرآن (2)

بسم الله الرحمن الرحیم 

تدبر در  سوره فصلت

 آنچنانکه خداوند در این سوره از نزول بخش بخش قران یعنی نزول ظاهر
قران (یعنی فصلت- فصل فصل نازل شدنش )برامون گفته خواسته متذکر بشه که
باطن قران نیز(یعنی امام زمان عج) به زودی برملا خواهد شد ان شاءالله
هم در آفاق و هم در انفس(هم در ظاهر و هم در باطن)
(سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق) آیه 53 فصلت
منظور از آیات در واقع حجت های خدا روی زمین است

 

 تدبر در سوره فصلت:

 آنچنانکه خداوند در این سوره از نزول بخش بخش قران یعنی نزول ظاهر قران (یعنی فصلت- فصل فصل نازل شدنش )برامون گفته خواسته متذکر بشه که باطن قران نیز(یعنی امام زمان عج) بزودی برملا خواهد شد

هم در آفاق و هم در انفس(هم در ظاهر و هم در باطن)

(سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق) آیه 53 فصلت

منظور از آیات در واقع حجت های خدا روی زمین است

خداوند حتی در اواسط این سوره متذکر شده که بطور نمونه حضرت موسی را با اینکه کتاب آسمانی به او دادیم و در آن اختلاف کردند( که در واقع اختلاف در ولایتش کردندو ....)(45)

 

سلام علیکم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قران پژوهان: عزیزان امام زمان(عج): ضمن عذر خواهی میخواستم به اطلاعتون برسونم که این چند نکته در تدبر آیات 7-8 را میتوانیم داشته باشیم که از قلم افتاده بود :

نکته اول: خداوند در آیه 7 در معرفی مشرکین در باب علم و عمل آنان اشاره دارد به عدم اعتقاد آنان به آخرت و اینکه آن کفرشان موجب میشود که در یک کلمه خیرشان به کسی نرسد آنان زکات (نه زکات علم خودشان را و نه زکات مالشان را) نمیدهند

نکته دوم: از اینکه کفار خیرشان به دیگران نمی رسد نتیجه میگیریم(ان تعرف الاشیاء باضدادها-با شناخت بی خیری آنان به دیگران نتیجه میگیریم) که اگرما بخواهیم از کفار نباشیم باید متقابلا خیرمان به دیگران برسد . روایت هست: آنکس به خدا نزدیکتر استکه خیرش به دیگران بیشتر برسد

نکته سوم: در آیه 7 که از خصوصیات کفار و در آیه 8 که از خصوصیات مومنین سخن بمیان آورده به اهمیت کلمه (و) پی میبریم که بی ایمانی کفار منجر به عدم خیر رسانی به دیگران میشود و در آیه بعد پی میبریم که ایمان مومنین منجر به عمل صالح میشود

اما بعید نیست که دلیل اینکه در ارتباط با مومنین اول از علم و ایمان آنان تعریف کرده و بعد از عمل صالح آنان این است که ایمان منجر به عمل صالح میشود ولی در ارتباط با کفار حالا که اول از عملشان میگوید و بعد از بی ایمانی شان شاید برمیگردد به اینکه آنان در اثر عدم خیر شان به دیگران به کفر میرسند چراکه متقابلا برعکس آن هم درست است . یعنی اگر کسی خیرش به دیگران برسد(هم در زمینه مالی و هم علمی) شرایط رسیدن به ایمان به احتمال زیاد برایش فراهم میشود

با اجازه شما قران پژوهان عزیز:

نکته ای که خیلی قابل توجه است در قران علی الخصوص در آیات 7 و 8 این سوره این است که خداوند انگار مرتب در حال تربیت کردن مبلغینی برای دینمان میباشد

نکته اول: در این آیات خداوند روش بشارت و انذار کردن را به همه ما تعلیم میدهد

 

اول انذار میکند و سخن از علم و عمل به میان می آورد در بعد علم کفارمطلب ندادن زکات را و در بعد علم عدم اعتقاد به معاد را بیان میفرماید

 

و در بشارت دادن (آیه 8) کلی گویی کرده و در بعد علم ایمان و در بعد عمل, کلا عمل صالح را بیان میفرماید

:

و در بشارت دادن (آیه 8) کلی گویی کرده و در بعد علم ایمان و در بعد عمل, کلا عمل صالح را بیان میفرماید

شاید میخواهد اهمیت ایمان را مطرح کند که اگر کسی واقعا مومن به خداوند باشد قطعا آن ایمانش عمل صالح را هم بدنبال دارد اما اگر ایمان نباشد او در ارتباط با دارایی های مادی و معنویش بخل خواهد ورزید و زکات نخواهد داد و انرا ملاک بی ایمانیش میداند

نکته دوم: به مشرکین و کفار در چند کلمه که حجایت از کلی حرفها دارد میفرماید که "ویل للمشرکین" وای بر مشرکین و در ارتباط با مومنین نیز در چند کلمه که آنهم دریایی حرف در خود دارد میفرماید: " لهم اجر غیر ممنون" برایشان اجریست بی پایان

چشم اما من نمیدونستم که اینجا من فقط باید حرف بزنم من فکر کردم اینجا یک گروه تدبر و مباحثه دسته جمعیست لطفا همه با هم اگه میشه روی آیات تدبر و مباحث کنیم

نکته سوم: از اونجایی که خدا خیلی مهربونه و میخواد که دست همه رو بگیره بلافاصله در آیه بعد کفار را مورد خطاب قرار میدهد آن هم بصورت سوالی که در درجه اول اهمیت این روش تبلیغی که سوال کردن از مخاطب است را به ما تعلیم دهد(قل ائنکم لتکفرون بالذی ....آیه 9)

نکته چهارم: بوسیله سوال کردن از آنان میخواهد هدف از تبلیغ را به ما بشناساند که آن "معرفی خدا" به عالمیان است

چراکه بلافاصله در آیه 9 میفرماید که "بالذی .........)

راستی آیا خداوند هدفش از نزول قران در حقیقت معرفی خودش بوده؟

در حدیث قدسی آمده که خداوند میفرماید: "من گنجی پنهان بودم میخواستم شناخته بشوم توی انسان را خلق کردم تا از طریق تو شناخته بشوم"

قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ

 ﺑﮕﻮ: ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﻰ ﻛﻪﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻛﺎﻓﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ؟ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻫﺎﺋﻰ ﻗﺎﺋﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ؟ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.(9)

نکته پنجم: پس همه هدف از نزول قران و بهتر بگوییم هدف خدا از تربیت مبلغین برای انذار و بشارت دادن به عالمیان این بوده که همه را با خودش بیشتر آشنا کند(الذی ...........)آیه 9

نکته ششم: هم در این آیه و هم در حدیث قدسی و هم در خیلی احادیث و آیات قران خداوند میخواهد که ما را متوجه خودش از باب خالقیتش بکند(آلذی خلق ........) آیه 9

خلق چی؟ از اشرف مخلوقاتش سخن بمیان نیاورد بلکه از آن چیزهایی میگوید که برای اشرف مخاوقاتش خلق کرده

در حدیث آمده که خداوند خطاب به انسان میفرماید که: من همه عالم را برای تو خلق کردم اما تو را برای خودم

نکته هفتم: خلقت عالم برای نشان دادن محبتی است که او به انسان دارد و بدانوسیله دلیل سجود ملائکه را تشریح میفرماید چراکه قصه خلقت ملائکه هم همان حدیث است که همه

پس ما هم ان شاءالله بعنوان مبلغین اسلام و قران باید هم خودمان به خالقیتش و هدف از خلقتش بیشتر بیاندیشیم هم در تبلیغ آنرا به مخاطبین خود تفهیم کنیم

همه هدف خلقت اینه که ما به او برسیم

رسیدن به خالق عالم یعنی رسیدن به معرفت حکمتش (خصوصا در باب خالقیتش)

ما باید به قصه خلقتش واقف بشیم تا بتوانیم با معرفت حاصله از آن به خداوند عالمیان برسیم

در نهج البلاغه نیر امیر المومنین فرموده اند که برای شناخت خداوند در خالقیتش فکر و تدبر کنید

نه هر جزیئاتی را . و اینکه خالقیت خدا جزئیات نیست

بلکه دلیل خداوندی اوست"تبارک الله احسن الخالقین:

او احسن الخالقین است و این از جزیئات نیست

نکته هشتم: خلقت زمین را بعنوان زمینه ای برای رشدو به کمال رسیدن انسان بیان میکند

آنهم در مدت 2 روز

زمان و مدت را حائز اهمیت میداند

پس همه بشتابید وقت کم است

همه چیز حساب شده و دقیق است

روز نمادیست برای نشان دادن اهمیت وقت

بله (خلق الارض فی یومین) آیه 9

 (فی) ظرف معرفی روز است

(فی یومین) ظرف معرفی خلقتش است

با (و) میخواهد بقیه قصه را بگوید

که متاسفانه و با این وصف آنها برایش شریک قائل شدند

نکته نهم: باز هم روش بصورت سوالی تبلیغ کردن رو میخواهد به ما تعلیم دهد که "قل ائنکم .....)آیه 9 بهشون بگو که:

آیا شما هم در علم خود بخدا کافر میشوید که خالق زمین است در طی 2 روز و هم در عمل برایش مثل ومانند قرار میدهید؟

قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ

در صورتیکه اشاره میکند به خودش اما چون از زبان ما دارد میگوید از کلمه (ذالک) استفاده کرده که ای پیامبر ای مبلغین اسلام اول و آخر به عالمیان بگویید که (ذلک رب العالمین) که او خدای عالمیان است

نه فقط خدا که او مربی و پروردگار عالمیان است(رب)

او در این آیات دارد در صوره فصلت فصل فصل روشهای تبلیغی را به مومنین تفهیم میکند در عین حال در ارتباط با موضوع کفار است

بله اینها همه هست اما فقط اینها نیست

مگر تدبر در قران نباید آیات را از مواضع مختلف آن یعنی از زوایای مختلف آن بررسی کرد؟

نکته دهم: بله توجه خالق همان رب العالمین است

چه قصه در ظاهر کوتاه و چه کارها که برایش کردند و نکردند

تمام مخلوقات خداوند منظورتونه خانم زینالی؟

بنابر این خلق مستلزم تربیت است

نکته یازدهم : او بعد از تشریح خلقت گهواره تربیت انسان(زمین) از خلقت بقیه چیزهایی که برای انسان خلق کرده میگوید از سقف بالای سرش از خوراکی هایی که برایش خلق کرده و برکت و قدر و اندازه آن مخلوقاتش سخن بمیان می آورد و از اهمیت زمان و وقت که این مخلوقاتش را البته در ظرف زمانی 4 روز خلق کرده است سخن میگوید

خدانگهدار
-------------------

بقیه تدبر در سوره فصلت:

سلام علیکم

بسم الله الرحمن الرحیم

"...............سوا للسائلین"(ایه 10) اشاره به این داره که همه خلقت خدا به اندازه نیاز مخلوقات است

نکته اول: بعید نیست که این اشاره به همه مخلوقات اعم از انسان, حیوان و نبات دارد

خداوند عالمیان اشاره به عدالت خود میکند که همه چیز در این عالم اندازه دارد

خوهران قران پژوه, عزیزان امام زمان(عج): فاستبقوا بالخیرات . عجلوا بالتدبر فی القران

درسته؟

ما یک گروه داریم بنام" رجبیون" که در اون جهت تربیت مبلغ به انگلیسی در قران و احادیث تدبر میکنیم

نکته دوم: خداوند وقتی از زمین سخن بمیان می آورد اشاره به گهواره جهت تربیت انسان دارد اما بدانوسیله اشاره به عالم دنیا و طبیعت نیز دارد. و وقتی از کوهها میگوید اشاره به نگه داری زمین و ثبات آن بوسیله کوهها میکند(یعنی میخهایی که گهواره زمین را محکم نگه داشته) و در عین حال اشاره به حجت های خدا نیز دارد(طبق روایات) که چون میخ هایی عالم دنیا را ثبات داده اند که اگر این میخ ها نباشند (عالم دنیا, کره زمین از هم می پاشد)

نکته سوم: وقتی که خدا اشاره به ارزاق انسانها میکند منظور هم رزق مادیست هم معنوی که در گهواره دنیا جهت رشدو کمال مادی و معنویش فراهم کرده است

نکته چهارم: برکت را در آن قرار داد یعنی "الدنیا مزرعه الاخره" یعنی برکت دنیا اینه که مزرعه آخرت است

نکته پنجم: به به اندازه بودن قوت (خوردنیها) اشاره دارد( یعنی که همه چیز در این عالم حساب و کتاب و اندازه ای دارد) بعید نیست که او به اندازه ای که داره ما رو تامین میکنه از ما میخواد براش کار کنیم

نکته ششم: جالب اینجاست که فقط در ارتباط با دنیا کلمه "خلق" استفاده کرده(آیه 10) اما در ارتباط با آسمان از کلمه "استوی" یعنی گرداختن به آسمان

نکته هفتم: از کلمه "ثم" در اول آیه 11" تم استوی الی السماء...." میشه اینو فهمید که خداوند اول زمین و عالم دنیا رو خلق کرده بعد به آسمان پرداخته

نکته هشتم: خداوند از آسمان که میگوید اشاره به سقف گهواره زمین دارد و در عین حال اشاره به عالم ملکوت که ماورای عالم دنیاست میکند

نکته نهم: در آیه 11 که فرموده " .....الی السماء ......." استفاده از کلمه "الی" ما را ارجاع میدهد به مسیر سیر وسلوکی که خداوند برای رشد و کمال ما معین فرموده

سیر از عالم دنیا بسوی(الی) عالم ملکوت

نکته دهم: فرموده: "و هی دخان" آسمان دودی بیش نبود . خداوند با کلمه آسمان هم به سقف این گهواره زمین دارد(بعد ظاهری و مادی آن) و هم اشاره به عالم ملکوت(بعد باطنی آن) دارد. و بعید نیست که منظور از دود اشاره به هیچ و عدم است . یعنی او آسمان دنیا و ملکوت را از هیچ و عدم خلق کرد.

یا شاید منظور از "دود" تاریکی و بهم ریختگی باشد چراکه در ارتباط با آن میفرماید که او سپس به آسمان پرداخت(یعنی به اون نظم و برنامه داد)

او به آسمان و ملکوت پرداخت یعنی روش کار کرد و قصد آسمان و ملکوت کرد "الی السماء "

نکته یازدهم: اول از هر چیز به آسمان و زمین شعوری در حد خودشون رو داد چرا که در این آیه از حرف زدن خودش با اونها می فرماید" فقال لها و للارض"

نکته دوازدهم: جالبه که حقیقتا دو کلمه با هم رد و بدل میکنند: خدا به آسمان و زمین می فرماید: "ائتیا" (بیایید) آنها به خدا میگن "اتینا" (آمدیم) چشم.

نکته سیزدهم: کلمه دومی که رد وبدل میشه اینه که : خداوند میفرماید "طوعا و کرها" (خواه یا ناخواه) که حکایت از جبر دارد چون در این عالم فقط خدا به انسان اختیار داده است. و زمین و آسمان در یک کلمه جواب میدهند که: "طائعین" ( البته فرمانبرداران) حرف گوش کنان می آییم

اینها همه نشان دادن یک نمایش است . نمایشی برای بنده ای که چون طفل در گهواره زمین است و باید عالم اطراف خودش را بخوبی بشناسد

باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی بکف آری و به غفلت نخوری

نکته چهاردهم: قصه خلقت این عالم هدف از خلقت این عالم یک دعوت است دعوتی بسوی خدا "ائتیا" بیایید

نکته پانزدهم: زمین و عالم دنیا بعید نیست که نمادی از جهل است و آسمان و عالم ملکوت نیز نمادی از عقل. و این دعوتیست از جهل بسوی عقل

از من بسوی او(از منیت هایم بسوی من حقیقی ام) چرا که در روایت آمده: من عرف نفسه عرف ربه

تو خود حجاب خودی

بردار حجاب تا جمالش بینی

تا طلعت ذات بی مثالش بینی

یک جمع بندی: خلاصه اینکه خداوند برای تربیت بزرگترین مبلغین عالم(آقا رسول الله ص) و تربیت مبلغین دیگری برای اسلام,

در درجه اول میفرماید: "قل" بگو:(آیه 6)

 1- اول از خودت بگو(خودت رو معرفی کن) "قل انما انا بشر مثلکم"

 “ از تفاوت خودت با دیگران بگو "یوحی الی-2

از حقیقت بگو "انما الهکم واحد"" -3

4- از راه رسیدن به حقیقت بگو " فاستقیموا الیه و استغفره" (بسوی او برای سفر بسوی او قیام کنید و استغفار کنید یعنی که ای مسافر اول کوله بارت رو سبک کن و استغفار کن

از عذابم بگو و اونها رو انذار کن با یک کلمه "ویل للمشرکین""5-

قران پژوهان عزیز , مبلغین ان شاءالله در رکاب امام زمان(عج) این روشهای تبلیغ را با دقت مطالعه و به آن عمل کنید ان شاءالله. خدانگهدار

تدبر در آِیات 12 به بعد:

 "فقضیهن سبع سموات فی یومین .."(12)آنگاه نظم هفت آسمان را در دو روز استوار فرمود

نکته اول: بعید نیست سبع سموات نمادی هم از مراحل هفتگانه سیر وسلوک باشد

نکته دوم: شاید دلیل اینکه در آیات قبل از خلقت زمین در دو روز و استوار کردن آسمان نیز در دو روز سخن بمیان آورده این است که آسمان در واقع پایه های زمین (در حالیکه دیده نیمشوند)هستند خوب قاعدتا برای خلقت هر جزء آسمان ملائکه بدستور خداوند میبایست پایه های آنرا نیز استوار میکردند. در دید ما انسانها اگر چیزی را درست کنیم پایه های آنرا زیرش میگذاریم بله اما وقتی ملائکه در عالم بالا پایه های چیزی را میگذارند پایه های آن از دید ما بالای آن چیز میباشد چرا که داریم به آن از پایین نگاه میکنیم در حالیکه آن پایه ها ممکنه اصلا بصورت پایه هم دیده نشوند

البته امام علی(ع) در نهج البلاغه فرموده اند که آسمانها بدون پایه و ستونی استوار و پابرجاست.اما شاید بشه گفت که خود آسمان سقف گهواره زمین است و اگر کسی از بالا یعنی از آسمان(یعنی از ملکوت) به زمین(یعنی به دنیا ) نگاه کند, آسمان(ملکوت را) پایه ها و اساس زمین(یعنی دنیا) بداند.

نکته سوم: "....و اوحی فی کل سماء امرها....." و وحی کرد در هر آسمان به نظم امرش(کار و برنامه آنها را در هر آسمان وحی کرد) منظور از هر آسمان هم در هفت آسمان دنیایی است هم در هفت آسمان ملکوت یعنی باطن عالم. خداوند برنامه کاری آنان را براشون وحی کرد.بعید نیست که خداوند نه اینکه به آسمانها وحی کرده باشه بلکه برای پیامبرش اما در هر آسمان. چراکه فرموده: "فی کل سماء" فی اشاره به درون دارد . به کی وحی کرده: به پیامبرش . کجا: در ملکوت (فی کل سماء – در هر آسمان)

" و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا..........."(12) و آسمان دنیا را به چراغهای رخشنده زینت دادیم و حفاظتی ......

نکته چهارم: منظور از آسمان دنیا چه بسا ملکوت و باطن این عالم نیزمیباشد. مصداق چراغها حضرات معصومین(ع) هستند که نور در تاریکی ها میباشند چراکه آنان چون ستارگان آسمان دنیا دلیل ها و راهنمایان هستند. مصداق ماه علی(ع) است و مصداق خورشید که به ماه و ستارگان نور و روشنایی میدهد حضرت محمد(ص) است. البته روشنایی و نور ماه و خوشید در ظرف شب خودشون رو نشون میدن . مصداق شب(لیله) حضرت زهرا(س) است که با وجود ایشون استکه ماه و خورشید درخشندگی خودشون رو نشون میدن. (احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه). البته زینت آسمان و زمین حسینه . حسین(ع)

" و حفظا" و حفاظتی. بله معصومین(ع) برای آسمان و زمین امان و حفظتی هستند. امام صادق(ع): ستارگان امان اهل آسمان هستند . بطوریکه اگر از بین بروند وعده ایکه به اهل آسمان داده شده فرا میرسد و همه نابود میشوند . و پیامبر(ص): اهل بیت من هم امان اهل زمینند...

"ذلک تقدیر العزیز العلیم"(12) این تقدیر خدای داناست

نکته پنجم: حالا که خداوند در ارتباط با زمین(و عالم دنیا) کلمه خلقت را بیان فرموده و در ارتباط با آسمان دنیا( و عالم ملکوت) کلمه پرداختن را بیان فرموده , این حکایت را در قالب سه نکته توصیف میفرماید: یک:این تقدیر(این از مقدرات با اندازه گیری مشخص ) اوست . دو: این العزیز(از عزت و اقتدار) اوست. و سه: و این العلیم( از آگاهی و علم) اوست.

نکته ششم: خداوند در واقع نحوه پرداختن به آسمان را که در آیه 11 فرموده بود, در آیه 12 تشریح میفرماید که: خداوند اینگونه به آسمان (به عالم ملکوت هم) پرداخت:

1-پس قرار داد آنها را هفت آسمان در دو روز

2- و وحی کرد در هر آسمان برنامه کاری آنان را

3-و زینت داد آسمان زمین(و آسمان ملکوت) را به چراغها و حفاظتی

که در خاتمه خداوند ما را متوجه این تقدیر خودش و عزت و علم خودش میکند.(12)

ضمن عرض معذرت, شاید بدلیل اینکه خدا میدانست من امروز دیر از خواب بیدار میشوم نیمه شب گذشته بهم توفیق داد که این تدبر خودم را بیویسم که امروز صبح در وقت کوتاهی بتوانم آنرا برای شما ارسال کنم. التماس دعا . من باید الان برم نماز صبح بخوانم اگر توفیق بود مجددا بر میگردم

آسمان را اگر در معنای عالم ملکوت به آن نگاه کنیم شاید بتوانیم بگوییم که "و هی دخان" حکایت از عدم و هیچ دارد یعنی خداوند از هیچ و عدم قصد آسمان و عالم ملکوت کرد و به آن پرداخت

شاید به همان دلیل به آسمان عالم عقل نیز بتوان گفت

و به تعبیری به زمین (عالم دنیا)نیز عالم جهل نیز بتوان گفت

بدلیل همان حدیث از پیامبر است که خداوند در آیه 12 میفرماید که من حفاظتی را هم زینت آسمان کردم(اهل بیت ع)

"برای به کمال رسیدن"

بله و خداوند به اشاره هم در آیه 12 فرمود که , بدستور من ملائکه من (ما - زینا) در عالم ملکوت , عالم ملکوت را با ستارگان و حفاظتی زینت دادیم

بله اما اینها هم روش های تبلیغی است یعنی بعد از اینکه بصورت سوالی آنانرا با حقایق آشنا کردی آنها را انذار نیز بکن

اعراض از چی؟ اعراض از جواب دادن

چرا که اگر آنها جواب منطقی و عقلانی داشتند که هنوز که هنوز پیامبر برایشان از حقایق عالم هستی میبایست برایشان میگفت

منظور از صاعقه میتواند اتمام حجت باشد که اگر آن صاعقه برسد دیگه کار همه تموم است

البته کافران ملائکه را مثلا حجت های خدا میدانستند که گفتند اگر خدا میخواست بجای پیامبران ملائکه خود را میفرستاد

بله خانم علیا و دقیقا به همان دلیل استکه امام زمان آن حجتش را هنوز نفرستاده که اگر او را بفرستد او چون صاعقه ای بساط کفر را بر می چیند و آنها لابد هنوز باید بیشتر ظلم کنند تا مومنین نیز بدانوسیله غربال شوند

آنها عقلشان در حد دیدن قدرت ظاهریست و خدا آنرا بنام صاعقه در ردیف برنامه های آخرین خودش قرار داده

در رابطه با سوال اولتان: خداوند زمین رو قاطی همون دود و آسمان نکرد

بلکه فرمود: او زمین را خلق کرد سپس به آسمان پرداخت(ثم استوی الی السماء)

خداوند زمین را از هیچ منشاء جز از اراده خودش خلق نکرد

خلقت زمین از داتش نشاءت گرفته

چراکه آنرا به "خلق"کردن به خالقیت "که از اسماء ذاتی اوست مربوط میداند و بیان می فرماید

لزوما دو روز خلقت زمین و دو روز پرداختن به آسمان در زمانهای متفاوتی نبوده شاید هر دو را در یک زمان به سرانجام رسونده

لزوما اجرام فلکیه خود آسمان هم میتواند باشد نه چیزی جدای از اون تا بشه گفت که خدا زمین را از آن(از آسمان ) خلق کرد چرا که خدا اول زمین را خلق کرد سپس به آسمان پرداخت

لزوما این دودی که زمین شناسی میگه همون دودی نیست که خدا در قران منشاء آسمان میداند

. ببینید شما اول فرمودید که خدا قاطی آسمان مگه زمین رو خلق نکرد. نه اول زمین خلق شد بعد به آسمان و احرام آسمانی پرداخته شد

حالا میفهمیم چرا زمین را اول مخلوق معرفی کرده که بشود خلقت زمین از اجرام آسمانی را انکار کرد

وحی ما را به پیامبر سوق میدهد که در عالم آسمانها در عالم ملکوت سیر میکرد و مورد وحی الهی قرار گرفت و دستور العمل عالم ملکوت به ایشان وحی شد

خدا زمین بحثی دارد دیگر این ما هستیم که زمین را قاطی آسمون میبینیم

چرا که زمین گهواره انسانها و آسمان سقف به کمال رسیدن آنهاست هیچی با هیچی قاطیع نشده

اما فقط اینو میدونم که خدا اول زمین راخلق کرد و سپس به آسمان پرداخت

و میفرماید تنها چیزی که من قاطیع چیزی کردم کوهها و خوردنیها و برکت در آن بوده که قاطیع زمین کردم چراکه از کلمه "فی" برای آن استفاده کرده(آیه 10)

قران افلا تدبرون ولی دقت کنیم که ما باید بر اساس داده های قران دریافت هایی داشته باشیم

من فکر میکنم که الان ما داریم خیلی از وقتی که در اختیارمان گذاشته شد تخطی میکنیم اگر اجازه بدین بقیه اش باشه برای فردا

در ضمن اگه ممکنه روی اون نکاتی که در طی این آیات بنده درش تدبری داشته ام که در اول بحث امروز برایتان ارسال کردم هم دقتی و تدبری بنمایید التماس دعا

در آن 3 نکته مربوط به آیات 7 و 8 و در آن 5 نکته درباره آیه 12 که در ابتدای تدبر امروز برایتان نوشتم لطفا با دقت تدبر بفرمایید خیلی نکات مهمی درش هست. خدانگهدار

سلام علیکم

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب حالا فهمیدیم که خداوند چگونه به آسمان پرداخت؟

1-آن را ظرف 2 روز به 7 آسمان منظم کرد

3- در هر آسمان برنامه کاریشون رو وحی کرد

ببخشید 2-

3- و آسمان دنیا را (ملکوت آسمان را) با ستارگان و حفاظتی زینت داد

خواست تقدیر خودش را در مقام عزت و علمش به نمایش بگذارد

آیه 13: "فان اعرضوا........" پس اگر اعراض کردند ای پیامبر , ای مبلغین اسلام شما هم بهشون بگین که منظور من از "ویل للمشرکین" چی بود؟

اعراض از چی؟ اعراض از حقیقت و فهم اقتدارش

خوب در آن صورت چه باید کرد؟ پس بگو به آنها که من خدا از صاعقه ای مثل صاعقه قوم عاد و ثمود انذار میکنم"فقل انذرتکم"

مبلغین اسلام اگه دیدین اونها چه فهمیده و چه نفهمیده دارند اعراض از حق میکنند آنها را انذار کنید

از چی باید آنها را انذار کرد ؟ از صاعقه

صاعقه حکایت از اتمام خحت دارد (در آن هلاکت و ترس وجود دارد) در آن قهر و غضب وجود دارد

البته برای آنان که سر پناهی ندارند

و شاید دلیل طولانی شدن غیبت امام زمان(عج) همین است که تا آن زمان هر کس برای خودش سر پناهی مستحکم بیابد

امام آسمان و زمین حسین است "ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه"

چرا که "جاء الحق و زهق الباطل"

اگه حق بیاد به جان باطل چونان صاعقه ای می افتد و باطل را به خاک سیاه می نشاند ان شاءالله

و آنان را چونان قوم عاد و ثمود به هلاکت میرساند

 

ای مبلغین اسلام : اینو بدونین که برای آنها آن کسانیکه در مقابل اقتدار خداوند من من کردند ما اول رسولانی فرستادیم"اذ جائتهم الرسل من بین ایدیهم و من خلفهم....."(آیه 14)

از هر جانب(من بین ایدیهم و من خلفهم) از پس و پیش شان (از قبل و بعدشان)

آن رسولان چه چیزی به آنان ابلاغ کردند؟در یک کلمه : "الا تعبدوا الا الله" بنده شکم تان نباشید بنده مال و منالتان نباشید بنده اولاد جاه و جلالتان نباشید . بنده کسی نباشید جز الله

چرا؟ آخه همه عالم به نوعی کسی یا چیزی را بندگی میکنند

اینست که نمیگوید کلا بندگی نکنید

بلکه میفرماید "بندگی کسی جز خدا را نکنید"

خوب جواب آنان چه بود؟ آنان گفتند که اگر خدا میخواست فرشتگان را به رسالت میفرستاد چرا که ما به رسالت شما (رسولان بشری کافریم "قالوا لو شاء ربنا لانزل ملائکه فانا بما ارسلتم به کافرون"(14)

یعنی چی؟ این چه حرفیه؟ این نشاندهنده اینه که آنها هم حجتی از ملکوت آسمانها میخواستند اما چشم ملکوت بین نداشتند

بدلیل تکبرشان

تکبر خانمانسوزه

تکبر باعث میشه آدم تو کارهایی که خودش میخواد توجیه هایی از جنس فهم خودش بیاره و با همون ها هم قانع بشه و دیگه حقیقت رو اون جوری که هست نفهمه

سلام صبح بخیر با سپاس از همکار گرامی خانم سبیعی که دروازه ی ورود من به دنیای نورانی شما شد

ازبودن در جمع پر برکت شما بسیار خرسندم🌹

آخه مگه جنسیت رسل مهمه یا حرف اونها

مگه ملاک تشخیص حق این نیست که از چی میگه ؟ نه اینکه لزوما کی میگه؟

مگه غیر از این بود که رسولان خدا فرمودند که " الا تعبدوا الا الله"

خوب طبق آیه 15 بطور مثال قوم عاد تکبر ورزیدند"فاما عاد فاستکبروا فی الارض بغیر الحق"

نتیجه تکبر چی میشه؟ اینه که متکبر دیگه حق رو نمیبینه یا نمیتونه ببینه یا دیگه نمخواد ببینه و بنابر این به ناحق میره"بغیر الحق"

خوب با یااین تکبر ادعاشون چی بود در غیر حق؟ اونها گفتند که از ما نیرومندتر در عالم کیست؟" قالوا من اشد منا قوه"

تکبر در وجود انسان آنقدر سریع به اوج خودش میرسه که حتی در مقابل خدا هم می ایسته و قد علم میکنه

سلام علیکم

خداوند آنان را مورد خطاب قرار نمیدهد

بلکه به پیامبرش به مبلغین اسلام می فرماید که .........

خدا داره با پیامبرش و مبلغین اسلام در واقع درد دل میکنه

میخواد به در بگه که دیوار بشنوه

می فرماید" آیا آنها ندیدند (ندانستند) که بدرستیکه خدا آنها را خلق کرده که بسیار از آنها نیرومند تره؟" (اولم یروا ان الله الذی خلقهم هو اشد منهم قوه)

تکبر جلوی دید انسان رو میگیره

فکر کردند که فقط قدرت مهمه در صورتیکه خلقت رو فراموش کردند

اگر خالق رو از باب خالقیتش فراموش بشه بله باید بشینند قدرت رو وزن کنند

که کی قدرتش بیشتره

غافل از اینکه اصل قدرت در بحث خلقت خودشو نشون میده

آخه متکبرین عالم بجای اینکه هی دم از قدرت میزنید بگید ببینم که خود قدرت رو کی خلق کرد؟

خالق خودتون کیه؟

که او از همه هم قدرتمندتره "هو اشد منهم قوه"

یعنی بندگی نکنید و عبد کسی نباشید جز خدا

خوب حالا چه شده که خدا میفرماید "هو اشد منهم قوه" ؟

خداوند در جواب به آن ادعای جاهلانه شان این سخن را میفرماید

خداوند در ادامه درد ودلش میفرماید که" و کانوا بایاتنا یجحدون"

و اونها ایات ما را انکار کردند(یعنی رسولان ما را)

آیات یعنی نشانه ها

آیات الله یعنی نشانه های خدا

تکبر مانع آن درک آیات خدا میشود

تکبر موجب اعراض آنان میشود

دلیل اینکه ما هم تا بحال عملا از امام زمانمان اعراض کرده ایم تکبر است

اگه بخواهیم حق بیاد باید باطل (تکبر) بره

این ماییم که بدلیل تکبرمون گاهی عملا بندگی مال ومنال وجاه و جلال و دنیا رو میکنیم

 

جمع نقیضین محاله.

محاله که انسان هم بندگی دنیا رو بکنه هم بتونه بندگی خدا رو بکنه

ما دم از عشق حسین میزنیم دم از عشق امام زمان میزنیم در صورتیکه حقیقتا عاشق امیال و نفسانیاتمان هستیم

تو وقت امتحانات الهی همه چی روشن میشه

که کی عاشق کیه

نه گاهی بلکه خیلی از انسانها کلا مغرورند گاهی غرورشون نشون داده میشه

اگه انسان پا روی نفسانیاتش ن

نگذاره کلا یک جاهایی خودشو نشون میده

و عملا شروع میکنه به من من کردن

مهم دید آدمهاست"اولم یروا.........."

اون چیزی که آدمها رو کور میکنه منیت اونهاست

و دقیقا به همین دلیله که ما امام زمانمون رو نمیبینیم

چرا که در خاتمه همین سوره فرموده که "سنریهم ایاتنا.........""(53)

من بهشون امام زمان را بزودی نشون میدم

هم در عالم دنیا و طبیعت(در افاق) و هم در وجود خودشون)(در انفس)

بله رحمن و رحمانیت خدا در وجود امام زمان آن آیت عظمای خدا تجلی کرده که ما توفیق دیدارشو نداریم یعنی میبینیمش اما نمی شناسیمش که آن به آن معنیه که نمبینمش

و بله بزرگترین عذاب اینه که ایشون در بین ما هست و از ما جداست

و خواری و ذلتی بالاتر از این نیست که ما آقا داریم ولی دسترسی بهش نداریم (بدلیل تکبرمان)

آقامون امام زمان فقط یک چیز از ما میخواد و اونهم اینه که دست از تکبرمون برداریم

و اون چیزی هم که موجب کوری میشه تکبره

دنیا ی هر کسی با دنیای دیگری فرق میکنه

ممکنه دنیایی که منو احاطه کرده پول و ثروت باشه

دنیایی که دیگری رو احاطه کرده ممکنه اولادش باشه

یا مثلا دیگری را ممکنه جاه و جلالش احاطه کرده

نکنه ما ها رو که مثلا یک چیزی از قران بلدیم رو علممون احاطه کرده باشه

امام خمینی(ره): بزرگترین حجاب علمه

نه این اصلا علم نیست

من اصلا نمفهمم

فهم کجا و این که من میفهمم کجا

اینها همه قال و قیل است

شنیدن کی بود مانند دیدن

من هنوز همون چیز رو هم نفهمیدم

بردار حجاب تا جمالش بینی . تا طلعت ذات بی مثالش بینی

تکبر یعنی خود بزرگ بینی . هر چیزی ممکنه موجبش بشه

ارسال رسل برای این بود ه که ما رو از تکبر نجات بده و متوجه خدا بکنه

ما در باب پرستش ظاهری خدا پرستیم اما در باطن خودپرستیم

کفار قدرت رو ملاک قرار دادند و چون جز قدرت ظاهری و کوچک خودشون چیزی دیگه نمیدیدند و اون قدرت رو مستقل از خدا میدیدند به این فلاکت رسیدند

بله شما درست میفرمایید امام ما هم دچار قهر و غضب الهی شده ایم

اینکه آدم آقا داشته باشه و اینقدر تنها باشه

چه قهر و غضبی بالاتر از اینکه مهدی صاحب الزمان در بین ما هم غریبه

درمان این درد را دوری از تکبره

درمان این درد فراق دوری از تکبره

اونها رسول خدا جلوشون بود داشت با هاشون حرف میزد از رسالتش میگفت اونها گفتند ملائکه

ایرادهای بیی اسرائیلی

تفکر+توسل= تقرب

توسل در کنار تفکر باید باشه

ناله های شبانه میخواد استغفار میخواد

حلاصه : تو خود حجاب خودی

بله ما الان نیاز به اون صاعقه الهی داریم که بر کفار از خدا بی خبر نازل بشه اما چون ما هنوز آماده نیستیم خدا معطل میکنه

با ابو الفضل تو دیدی طفلان ابا عبدالله تشنه اند سراسیمه بطرف آب رفتی. ای سقای آخرالزمان ما هم ما شیعیان جدت علی (ع) هم تشنه ایم "فاسقنا من حوض جده بکاسه و بیده ریا رویا هنئا سائغا لا ظما بعده یا ارحم الراحیمن"

اللهم عجل لولیک الفرج

در همه آیات بدنبالش باشیم شاید یک جا پیداش کردیم و بهش رسیدیم

این معنای قران بیا. ای همه قران بیا

التماس دعا

امام صادق (علیه السلام)می فرمایند :

… من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه ….

هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه)باشد پس منتظر ظهور او باشد و اگر به راستی منتظر ظهور آن حضرت است به پرهیزکاری واخلاق نیکورفتار نماید ....

بحار الانوار ،ج52،ص 140/غیبت نعمانی .

اخلاق و رفتارمون رو بهتر کنیم و سعی کینم از چیزهایی هم که ممکنه ما رو به گناه نزدیک کنیم بسه

جهاد زن خوب شوهرداریه . اون جهاد رو به نحو احسن انجام بدیم بسه

یک خورده جلوی زبونمون رو بگیریم بسه

خوب حالا که اصرار داریم یک چیزی خرجش کنیم بیایین و ما بفی عمرمون رو که بزرگترین سرمایمون کنیمه خرجش

ما بقی عمرمون که بزرگترین سرمایمونه خرجش کینم

خوب مگه این گروه بین الطلوعین نیست پس با احترام به برنامه ریزی مدیر این گروه بیایین همه با یک یا حسین بریم به دانستنی هامون عمل کنیم خدانگهدار

سلام همگی خسته نباشید

سلام علیکم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد آیه 20 که به آن اشاره فرمودید:

عزیزان امام زمان(عج): از آیه 20 میتوان این نتیجه را گرفت که ما وجوذ و حقیقت مان چیز دیگریست

"ُسمعهم و ابصارهم و جلودهم" حکایت دارد که ما حقیقتمان چیزی جدای از گوش و چشم و پوست است که خداوند آنها را به ما نسبت داده است

چراکه ما نیز میگوییم گوشمان . چشم مان و پوستمان

پس من وجودی مستقل از اینها هستم که اینها را بخودم نسبت میدهم

این به معرفت نفس بر می گردد

بله فهم اینکه آنها شهادت میدهد خیلی میتواند ما را اصلاح کند ولی مقطعی

اما اگر انسان بفهمد که او حقیقتی دارد جدای از این ها(از این جسمش) و جسم متعلق به اوست در این دنیا آنوقت به اصل خودش باز میگردد و معرفت نفس پیدا میکند

"من عرف نفسه فقد عرف ربه"

نکنه جالب اینه که عموما تا بدر دوزخ میرسند تازها بر این حقیقت با شهادت دادن اعضاء و جوارحشان تازه واقف بر آن میشوند" حتی ازا ما جاءها..."

اگر اجازه میدهید در این آیه که از اهمیت حیاتی برخوردار است بیشتر تامل کنیم

آیه 20

بهتر است اول سوال کنیم که چظور معرفت نفس پیدا کنیم؟

یا اصلا معرفت نفس چیست؟

و بهتر این است که سوال کنیم اصلا نفس چیست؟

نه آیه بعد از حیرت نفس میگوید

به جسم خود میگویند که چرا و چطوری به اعمال ما شهادت دادید؟

حیرت زده میشود در زمان ورود به دوزخ

درمان چی؟

حیرت که نشانه از درمان نیست

شما بطور نمونه خودتان حالا که از نطق عالم مطلعید بفرمایید که آیا نفس خود را شناخته اید؟

اصلا نفس یعنی چه؟

خواهران عزیزم جوابم را اگه ممکنه بفرمایید نفس چیست؟

ما از آیه 20 این استفاده را کردیم

که از استقلال جسم از روح حکایت دارد

من عرف نفسه فقد عرف ربه - خانم زینالی این باور و شناخت نفس نیست که معرفت نفس می آورد بلکه برعکس طبق این حدیث این معرفت نفس است که باور و شناخت خدا را بدنبال دارد

من از شما پرسیدم معرفت نفس چیست؟

و مطمئن باشید که نه تنها از بحث دور نمیشویم بلکه خدف از کل خلقت و کل قران بندگی کردن است و آن حقیقتا بدون معرفت نفس صورت نمیپذیرد

کسی که نفس خود را بشناسد نمیتواند با آن و با خداس خود عناد داشته باشد

بفرمایید که این تو که از آن سخن میگویید کیست؟

اگر منظورتان نفس است که او بر همه چیز احاطه دارد به اذن الله

همه آن چیزی که ما گم کرده ایم حقیقت خودمان است(یعنی به نفس خود معرفت نداریم)

وقتی که من میگویم دست من, پای من, گوش من.........پس من چیزی هستم جدای از اینها.به همان دلیل آنها را بخودم نسبت میدهم

آخه مسئله اینه که ما هنوز معرفت نفس پیدا نکرده ایم

خوب آنکه از او بعنوان شناخت از خود سخن میگویید , این من کیست؟

سلام علیکم

این من کیست؟ حقیقت من چیست؟ فهم همه علوم عالم بسته به فهم حقیقت من است

منو ببخشید که اینقدر با صراحت حرف میزنم اما بدون معرفت نفس نمیتوان عبد شد

آیه 22 درباره دلیل پنهان کاری میگوید

شما بفرمایید معرفت نفس چیست؟ اگه ممکنه

من یک سوال از شما دارم

معرفت نفس چیست؟

ببخشید اگه ممکنه همه بگین که "نفس چیست"؟ که معرفت به آن اینقدر اهمیت داره؟

معرفت نفس چیست؟

ببخشید اگه ممکنه همه بگین که "نفس چیست"؟ که معرفت به آن اینقدر اهمیت داره؟

این خیلی مهمه که انسان اول بدونه و بفهمه که چیزی از آن حقیقت نمیدونه

من عرف نفسة فقد عرفه ربه

شناخت وبصیرت قدم اول معرفت است

 

لطفا اگه مایل به ادامه بحث معرفت نفس هستید بفرمایید. والا به فهم همان نطق اعضاء وجوارح اکتفاء میکنیم و به سراغ بقیه آیات میرویم . بشکر خدا هر جا که برویم با اهمیت معرفت نفس و کمبود آن در خودمان مواجه میشویم

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار

خدایا قبل از هر چیز به همه ما توفیق بده که بدانم که نمیدانم که اقرار به آن بهترین شروع برای دانستن است

در تمامی کتب معرفت نفس از معرفت نفس با استفاده از همان آیه 20 به آن پرداخته اند

و بهترین جایگاه شناخت نفس همان آیه 20 است

به کتب معرفت نفس آیه الله جوادی آملی و کتاب چهل حدیث امام خمینی و .........خیلی کتب دیگر بعنوان شاهد مراجعه بفرمایید

به تفسیر همان آیه رجوع بفرمایید

سالها طول می کشد که بگویی لا اله الا الله

خدایا همین الان کلمه لا اله الا الله را بر جان من بنشان که هیچ الهی جز ذات اقدس تو نبینم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

همه حرف علماء این است که وقتی سخن از دست من و پای من و گوش و چشم من بمیان می آید حکایت از این دارد که من چیز دیگری و آنها (جسم من) چیز دیگریست . یعنی ما را ارجاع میدهند به شناخت حقیقت خودم(یعنی معرفت نفس)

هو معکم اینما کنتم را با تمام وجود در تمام لحظات زندگی حس کنم

انشاالله فردا اگر زنده باشید به فرموده زهرا خانم آنچه را از نفس که به لطف خدا میدانیم بیان میکنیم(حالا که وقت تمام شده) من میترسم که یک وقت زیاده روی در وقتمان حق الناس بشه

انشاالله فردا زهرا خانم جان ادامه میدهیم که اگر نفس را بشناسم حقیقتا همه چیز را شناخته ایم

امروز سوالش را طرح کردیم انشاالله فردا جوابش را

بدون معرفت نفس نمیتوان خدا را شناخت . "من عرف نفسه فقد عرف ربه" این کلمه "فقد" بیانگر این مطلب است . تا فردا اگر خدا اذن دهد. خدانگهدار

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹آ🌹🌹آب زنید راه را بوی نگار میرسد - مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد (ان شاءالله)

بله این معرفت را کسی نمیتواند به ما بدهد اما انگیزه حرکت بسوی آنرا که میتواند به ما بدهد

و درست میفرمایید "واسقنا من حوض حده بکاسه و بیده" بهتر این است که با جام و ید او این راهنمایی صورت بگیرد. یا بهتر بگویم اصلا راهنمانی بغیر وساطت ایشان اصلا راهنمایی نیست بلکه انحراف محض است

یک وبلاگ در این زمینه داریم اگر رجوع کنید تحت عنوان"این من کیست؟" و "معرفت نفس" imammouod.blog.ir

 

اگر میخواهید بیشتر راجع ما بدانید به قسمت"درباره ما" در وبلاگ رجوع بفرمایید(شبکه جهانی منتظران موعود عج) که تقریبا با 10000نفر مخاطب از کشورهای مختلف هفتگی به جهت زمینه سازی برای ظهور در ارتباط هستیم.

در خانمه: در هر کدام از این گروه ها ما فقط یک روز در میان آن هم بمدت نیم ساعت "گفتگویی " در جهت زمینه سازی برای ظهور داریم ان شاءالله (بنابر این وقت شما زیاد گرفته نمیشود)

اگر سوالی یا صحبتی با مشاوره ای در این زمینه ها و یا دیگر زمینه ها دارید بنده در خصوصی ام در خدمتم ان شاءالله

بله لطفا دیگه بقیه صحبتها را لطفا در خصوصی بفرمایید (این رو مدیر گروه تاکید داشتند)

لطفا این پیام 23 و 24 پیش بسوی ظهور در وبلاگمان که درباره شناخت خودمان هست را نیز حتما مطالعه بفرمایید imammouod.blog.ir

فقط یک کلمه در واقع تکرار یک جمله و بفرموده خانم بیگدلی در این مطلب عمیق نمیشوم و آن این استکه: من عرف نفسه فقد عرف ربه.

البته این را بگویم که در تدبر قران میشود بحث را طولانی نکرد و میتوان بدون هیچ مدیریت و مربی گری این کار را انجام داد و میتوان بدون طرح هیچ پرسشی و بدون مباحثه ای و ..........آنرا انجام داد اما بدون عمیق شدن در مطلب و در آیه محال است که انسان بتواند در قران تدبر کند . در هر صورت شما بفرمایید

بفرمایید آیه 20 و 21 بودیم

ببخشید اجازه بدین مدیر گروه فرمودند کدوم آیه؟ به حرف ایشون احترام بگذارید لطفا و تدبر را ادامه دهید

الحمدلله که همون میدونیم تدبر چیه؟ پس ادامه بدهید لطفا

من دیگه مجال است که مدیریت بکنم در این گروه اما این کاری هم که تا بحال در این گروه کردم با تشویق این چند روز گذشته خود مدیر گروه بوده

البته این را هم دقت داشته باشیم که همه چیز در حال حاضر هم نطق دارد اما نطق آنها در ورود به آخرت و باطن عالم آن روز به گوش همه خواهد رسید

و آن موجب هلاکت شما خواهد شد(گمان باطل شما) "و ذالکم ظنکم الذی ظننتم بربکم ارداکم" گمان اینکه خدا آگاه به اعمال شما نیست

نکته جالب اینه که : بنده نیز پنهان کاری میکند (تستترون)او پنهان کاری را از خدای خود در درون خود دارد اما این پنهان کاری باید برای رسیدن به حق باشد همان طور که خدا برای رساندن بنده اش به حق در این عالم خیلی پنهان کاری کرده که بنده از ظاهر به پنهان و باطن عالم برسد و این پنهان کاری او بنفع بنده اش میباشد .

و اینقدر بندگان عموما پنهان کاری در جهت ناحق کردند که نتیجتا حقایق از خودشان نیز پنهان شد(و لکن ظننتم ان الله لا یعلم کثیرا مما تملون) آیه 22

و آن چیزی که باعث این کج فهمی آنان شد اینه که صبر نکردند ولی بعد از آن حجابی که بر دلهایشان قرار گرفت دیگر آنان باید بفرموده خدا صبر کنند تا به نتیجه اعمالشان که جهنم است برسند(فان یصبروا)آیه 23

کثیر - قصه کثیر بر میگرده به حد فهم و عقل آنانی

آنانیکه عقلشون و فهمشون و کلا معیارشون در قبولی عمل یا کاری اینه که آیا "کثیرند" یا نه

اصلا دلیل انحراف آنها همین انکاء به کلمه "کثیر " است

همه میگوند " اکثرا میگویند" و آن ملاک تشخیص حق است برایشان و نمیگویند که "اکثزا چه منگویند"

و اما اینجا خداوند ظن آنان را تشریح میکند که آنها گمان میکنند که خدا اکثر اعمالشان را هم نمیداند

کلا معیار تشخیص آنان و دلیل کج فهمی آنان همین "کثیرا" میباشد و خدا هم مکرر در قران خلاف آن را هشدار داده است "الله بکل شی علیم"

والله بکل شی محیط

بمیرم برای امام حسین(ع) که آن مثلا یارانش هم معیارشون "کثیر" بود و وقتی دیدند لشکریان بظاهر کثیر را و تعلقاتشان بدنیا , شب عاشورا ایشان را تنها گذاشتند

بله اما خانم علیا این که شما میفرمایید دلیل انحرافات آنان بوده یعنی دیدن کثرات(اکثر رو دیدن و اقل را نادیده گرفتن) البته حق در دید آنان اقل است . والا حق یعنی کل نه حتی اکثر

و این آیه 24 نمایشی از قدرت خداست همان قدرتی که آنها بدلیل دیدن کثرات ار دیدن و فهمیدنش غافل شدند

"فالنار مثوی لهم "تا جایی که هر چقد فریاد بزنند دیگر فریاد رسی ندارند

بله متوجهم خانم زهرا ما داریم استفاده هایی که از کلمه کثیر رو که خداوند اونو مطرح کرده بیان میکنیم

چرا آنان گمان میکردند که خداوند اکثر اعمالشان را نمیداند؟ دلیلش عقل کثرت بین آنان است که موجب این شد که آنها وحدت را نبینند

یعنی نبینند که خدا عالم است و علم او مطلق است

بله. ما اینکار رو نکردیم بلکه با دقتی در کلمه "کثیرا" بیاد دید کثرت بین آنان افتادیم هر کسی وقتی به آیه ای نگاه میکند و کلمه ای یا حرفی ممکن است باعث شود که حقیقتی را در خود آن کلمه ببیند که حکایت از قصه کلی آن دارد . در هر صورت بفرمایید شما ادامه دهید اگر وقت هست و مشکلی ایجاد نمیکند

در آیه 24 دو نقطه مقابل یکدیگر را مطرح میکند (در مواجه با حقیقتی مثل جهنم) خطاب به کفار که چه صبر کنید یا بی تابی کنید در هر صورت فریاد رسی نخواهید داشت

فان یصبروا...........و ان یستعتبوا

فما هم من المعتبین

اتمام خحته

ای وای بر منیت هایمان

که هر کار که بکنیم چه صبر کنیم و چه بی تابی نهایتا امر خدا محقق خواهد شد

باید پشت سر را هم دید در صورتیکه آنها ندید آنها فقط جلوی خود را میدند

آینه 25 حکایت از آن دارد

امیر المومین(ع) میفرمایند: (که پشت سرت را ببین) که اجل از پشت بدنبال دارد میآید

تا یک روزی به انسان برسد

ولی آنان فقط "من بین ایدیهم" را میدیدند

و غافل از "ما خلفهم" شدند

و اینکه با یک کلمه که " و حثق علیهم القول" خداوند وعده عذاب خود را برایشان عملی میکند در نتیجه ایشان از زیانکاران شدند

خسران یعنی فقط حلو رو دیدن(یعنی عقلشون فقط به چشم شون باشه)

و باطن و پشت سر را ندیدن(بطور نمونه آمدن اجل را ندیدن)

بفرموده علی (ع) یکروز آنچه که از پشت سر دارد با سرعت می آید که به آنها برسد یک روز خواهد رسید

و آن وقت هست که دیگر دیر میشود و کلمه حق بر آنان جاری میشود و آنان از زیانکاران خواهند شد

پس نتیجه میگیریم که ما نیز باید عمق نگر باشیم و فقط به سطح و جلوی خودمان ننگریم بلکه به پشت و باطن هر نکته ای در قران باید بسار دفت کنیم تا از زیانکاران نشیم

خدایا یاران ابا عبدالله (ع) ظاهر را و فقط جلوی چشم شان را دیدند و فکر کردند میتوانند با برگشتن از کربلا از رسیدن اجل جلوگیری کنند غافل از اینکه هر کسی در هر جایی که باشد اجل دارد از پشت سرش می آید و یک روزی در هر جا که باشد او را در بغل می گیرد

خداوند در آیه 25 فرموده که آنان که با زیاده روی شان موجب شدند که خدا با قوه قهاریه خود با آنان برخورد کند آنانی هستند که خدا جلویشان را در نظرشان جلوه داد تا عقب و باطن عالم را فراموش کنند

بله جمع نقیضین محال است محال است کسی هم دنیا و ظاهر عالم را ببیند و برایش زینت داده شود و در عین حال بتواند به باطن عالم و آخرت نیز توجه لازم را بکند

این قصه تلخ یک عمر زندگی ما رو هم داره بیان میکنه

بله تدبر در قران یعنی بفهمیم که برای ما چی میگه

و از اون نهایت استفاده رو ببریم بعنوان یک بنده بعنوان یک مبلغ

خداوند داره به ما میفهمونه که اگه مشغول ظاهر دنیا (من بین ایدیهم) بشی قطعا از توجه و تعمق در باطن دنیا و آخرت(من خلفهم) دور میشی

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله

خدانگهدار

بله شما درست میفرمایید ما باید اول ظاهر آیه را بررسی کنیم بعد استفاده هایی که از آن آیه و تک تک کلماتش میتوانیم ببریم من الان استفاده ها را بیان کردم نه ظاهر آیه را . ان شاءالله از فردا اول ظاهر را بگوییم بعد استفاده هایی که از ظاهر را میبریم

بله ظاهر آیه 25 میفرماید که خدا قهرش را انگونه برایشان محقق کرد که آنها بواسطه قرینان و یارانی که خدا برایشان قرار داد هم پشت سرشان و هم جلوشان در نظرشان جلوه داده شد(شاید اشاره به این است که هم لذتهای مادی که داشنتد و هم آنهایی را که در آینده بدست می آوردند را در نظرشان جلوه داد)

استفاده از تک تک کلمات یعنی اینکه : در تفسیر المیزان ج. 17 ص 616آمده : مراد به (ما بین ایدیهم) زندگی دنیای ایشان است که بدان اقبال نموده و آنرا مقدم بر آخرت داشتند, و همه برای آن سعی و تلاش کردند, و مراد به (وما خلفهم) امر آخرت است که, قرینان سوء ایشانرا به انکار آن دعوت نمودند.

بله شما درست میفرمایید ما باید اول ظاهر آیه را بررسی کنیم بعد استفاده هایی که از آن آیه و تک تک کلماتش میتوانیم ببریم من الان استفاده ها را بیان کردم نه ظاهر آیه را . ان شاءالله از فردا اول ظاهر را بگوییم بعد استفاده هایی که از ظاهر را میبریم

تا فردا ان شاءالله

ببخشید البته در تفسیر فرموده اند که بعضی دیگر گفته اند که : مراد به ما بین ایدیهم ........(اشتباها تایپ نشده)

سلام علیکم

و خدا قرینانی برایشان قرار میدهد که هم امر دنیایشان را و هم امر آخرتشان را برایشان آنگونه زینت میدهند که خداوند خجتش را بر آنان تموم میکند

اما چرا خدا بر آنان قرینانی یعنی کسانی برایشان قرار داد که کارها و افکارشان را توجیه کرده و مزین ببینند ؟ چی بسا طبق آیا ت قبل برای این بود که آنان علم خدا را تکذیب کردند و خداوند با این کارش به آنان ثابت کرد که ببینید شما نادان هستید شما از مکر من که با شما بوسیله این قرینان کردم نادان هستید

خسران آنان بدلیل این بود که نفهمیدند و نادان بودند

نفهمیدند که چگونه امر دنیایشان(من بین ایدیهم) و امر آخرتشان(و من خلفهم) برایشان زینت داده شد

و قال الذین کفروا ...........

در این آیه خصوصا خداوند دارد از نحوه تبلیغ کفار میگوید .

این آیه حکایت از زینیتی دارد که قرینان و یاران کفار در "مابین ایدیهم" یعنی در عالم دنیا برایشان ایجاد کردند

رد نکرده فرموده که بعضی اینگونه گفته اند که آن بعید بنظر میرسد

یکبار دیگه با دقت اون تفسیر را ببینید

حالا شما اصلا متوجه شدید که چه بیان شد در این ارتباط . شما بفرمایید که من چی در این ارتباط گفتم

بفرمایید(در مورد من بین ایدیهم و ما خلفهم)

بله ببینید این جا یی که شما شاید درست متوجه نشدید

دقت کنید : آن قرینان زندگی آخرت آنان را زینت ندادند بلکه امر آخرت آنان را زینت دادند برایشان(یعنی آنان درباره آخرت چی فکر میکردند قرینان آن فکر آنان را درباره آخرت زینت دادند)

بله شما آن معنی که خودتان در آن میبینید را در تدبر خودتان به آن اتکاء بفرمایید و بنده هم باید آنگونه که تدبر میکنم را . فقط مهم این است که در راستای قران باشد نه در جهت خلاف آن

و این رو بگم که در آیه 25 خداون د قهر خودس را شامل آنها کرده که آنها هم امر دنیایشان و هم امر آخرتشان در دیدشان زینت داده

بله آن زینتی که به مر دنیا و امر آخرتشان به آنان میرسد نتیجه عمل خودشان است

آیه 26 تا بدانجا دنیا در نظرشان زینت داده شد که خودشان مبلغ بی دینی و کفر شدند

و بمردم گفتند که نه تنها بقران گوش ندهید بلکه خودتان نیز از مبلغین بی دینی باشید و سخنان لغو و اطل را در آن (در قران) القاء کنید

و حکایت از قاطیت آنان دارد چرا که مه مبلغین آنان دارد چراکه به مبلغین بی دینی میگویند (لعلکم تغلبون) شاید که بر (قران) غالب شوید

چراکه دشمنان و کفار در بی دینی شان محکم هستند و خیلی از ما مسلمانان در دین داریمان سست هستیم

متاسفانه چه بسا بعضی از مسلمانان در حال حاضر با استفاده از ماهواره ها و شبکه های اجتماعی و اینترنت مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته اند و تغذیه فکری آنان از منابع کفر است

چرا خدا در این آیه روشهای تبلیغی کفار را بیان میکند که یک: به قران گوش ندهید دو: در آن سخنان لغو و باطل را القاء کنید

شاید خواسته بم ما بگوید که حرف حق را هم اگه شده از دشمنان یاد بگیرد, یاد بگیرید.

بله این یک روش تبلیغی موثر است که ماهم نه تنها باید که سخنان دشمنان را گوش نکنیم و در عین حال سعی کنیم که با ورود به اینترنت و شبکه های اجتماعی در فضای مجازی و همینطور در فضای حقیقی سعی کنیم که حرف حق در آنها القاء کنیم

و با طرح مباحث دینی و مهدوی و ولایتی در بین آنان , آنها را متوجه حق کنیم

و هدف ما نیز باید غلبه بر کفار باشد(لعلکم تغلبون)

سلام علیکم و رحمه و برکاته

و حتی الامکان به صدای آنان گوش نکرده و اعتنا نکنیم

ان شاالله😘😘😘

با اجازه من همین اشاره به آیه بعد را داشته باشن تا ان شاءالله فردا . ...آیه 27- "فلنذیقن الذین کفروا......"بله آن همه دسیسه آنان در جهت تبلیغ بی دینی موجب قهر خدا میشود که طبق آیه 25 هم امر دنیایشان و هم امر آخرتشان را بوسیله قرینانی که خدا برایشان در دنیا قرار داد خدا بر آنان قهر کرد و در این آیه 27 خداوند نحوه قهر خودش برای آنان در آخرت را میفرماید که عذابا شدیداست

غذاب دنیایی خدا بر کفار=گذاشتن قرینانی بر آنان که امر دنیا و آخرتشان را مزین ببینند و در خسران خود باقی بمانند و عذاب آخروی خدا بر کفار = همان عذابا شدیدا هست که در آیه 26 مطرح کرده است . خدانگهدار

 

سلام علیکم

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در آیه 26 که کفار به مردم میگویند "قران گوش نکنید این نشانه عجز آنان از مواجه شدن با قران است

 

آیه 27: "فلنذیقن الذین کفروا عذابا شدیدا و لنجزینهم اسواالذی کانوا یعملون"

 

نکته : وقتی که آنان بدلیل کفری که در دل داشتند در عین حال به اغفال مردم نیز پرداختند خداوند دیگر صبرش تموم شدبنابر این هم به چشاندن عذاب شدید به آنان اقدام کرد هم به انها بدتر از آنچه عمل کرده بودند کیفر داد

 

در اینجا قطعیت عذاب خدا را هم میرساند

 

چه بسا به این معنی ست که خداوند جزای بدترین عملشان که اغفال مردم بود را میدهد

در آِه 28 "ذلک جزاء اعداءالله النار لهم فیها دار الخلد بما کانوا بایاتنا یجحدون" خداوند دلیل این عذابش را بیان میفرماید که این جزای دشمنان خداست . و دلیل ش این استکه آنها دیگر عملا وارد دشمنی با خدا شدند و مردم را اغفال میکردند آنان تبلیغ بی دینی میکردند. و این عمل آنان موحب میشود که خدا هم وارد عمل بشود و همانطور که خداوند در زیارت عاشورا عملا از عاشقان ابا عبدالله(ع) میخواهد که بگویید که حسن جان اگر بی دینان دست به سلاح بردند و عملا چه در جبهه فرهنگی و چه در جبهه نظامی با تو جنگیدند ما هم با آنان خواهیم جنگید(حرب لمن حاربکم)

صبر خدا وقتی تموم میشود که کفار در عمل دشمنیشان را به اوج خود برسانند که در آن هنگام دیگر فرموده که : ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه...." که آن قهر خدا نشانه از عملکرد خود آنان است

و در یک کلام فرموده که : "النار" جزاشون آتش هم در دنیا و هم در آخرت

بله و آیات بمنظور نشانه است . آنان آیات خدا را انکار کردند که به قهر خدا دچار شدند

و منظور از آیات خدا در اصل خجت های خدا در روی زمین است

آنان آیات عظمای الهی که انبیاء و پیامبر(ص) و امامان (ع) را نه تنها انکار کردند بلکه عملا به مقابله با آنان پرداختند

 

و این خیلی درد آور است

آیات خدا نشانه هایی بودند که خداوند برای رشد انسانها قرار داده بود اما کفار به مقابله با آنان پرداختند

مثل همین الان که دشمنان اسلام نه تنها دارند با مسلمانان و شیعیان میجنگند بلکه برای خراب کردن نام امام مهدی(عج) به ایشان هم نسبت های ناروا میدهند

اعمال و افکارشان را که نسبت به دنیا و آخرت داشتند را قرینانی که خدا بر آنان گماشته بود زینت دادند

آیه 29 " و قال الذین کفروا ربنا............" در این آیه نکات فراوانی دیده میشود

نکته 1: این کلام آنان را در قیامت بیان میکند و اینکه آنان خدا را با کلمه "ربنا" صدا میزنند حجایت از این دارد که آنان در قیامت بلاخره به ربوبیت خدا و سیر تربیتی او پی میبرند

نکته 2: انسانها بوسیله هم جن و هم انس ممکن است گمراه بشوند

نکته 3: کافران آن دو را و اغفال آن دو را نمیدیدند که به خداوند گفتند که "ارنا " (آن دو را به ما نشان بده" الحق که آنان صم بکم عمی بودند که این حقیقت را نمیدیدند

نکته 4: "نجعلها" حجایت از این دارد که اگر انسان ببیند و بفهمد که چه دارد او را گمراه میکند آنوقت بر او قدر پیدا میکند

 

نکته 5: "تحت اقدامنا" حکایت از این دارد که انسان بعد از دید ن حقیقت بر او حاکم نیز میشود

بله اما دنیا جلو ه ای از آخرت است

آنها در این دنیا کور از دیدن حقیقت بودند که در آخرت هم اعتراف به کوری خود میکنند و میگویند خدایا بما نشان بده"ارنا"

نکته 6: "لیکونا من الاسفلین" حکایت از این دارد که چون آن جنیان و انسیانی که آنان را مثلا به این روز کشاندند آنان نیز کفار را به پست ترین پستی ها رسانده بودند (ثم ررناه اسفل السافلین_سوره والتین) در نتیجه کفار نیز میخواستند همین عاقبت را هم برای آنان رقم بزنند

 

نکته 7: جالب اینه که با اینکه آن کفار را خداوند به عنوان اعداءالله معرفی میکند اما به آنها این مجال را میدهد که در آخرت با خداوند حرف هایی را رد و بدل کنند (و قال الذین کفروا..........) و خداوند نیز سخنان آنان را به جهت عبرت گرفتن ما انسانها در قران بیان میکند . خدا ارحم الراحمین و حکیم است

آیه 30" ان الذین قالوا ربنا الله.........." نکته 1: خداوند در اینجا کلام مومنین را هم بیان میفرماید که مومنین هم خدا را اینگونه صدا زدند که "ربنا " اما با یک فرق عمده و اون این بود که آنها نه تنها به ربوبیت خدا و سیر بربیتی او واقف شده بودند بلکه به معرفت او نیز رسیده بودن که او را با نام الله خواندند یعنی که او مستجمع جمیع صفات و اسماء است"ربنا الله"

نکته 2: و بدلیل آن معرفت شان در عمل نیز در دین داری استقامت کردند و آن نتیجه معرفتشان به خدا بود که میفرماید"ثم استقاموا

نکته 3: خداوند قصه اعمال مومنین را در عالم دنیا اینگونه بیان میکند که استقامت شان را "ثم استقاموا" اما در اارتباط با کفار میفرماید: که " اصلانا" گمراهی شان را

نکته 4: "تتنزل الملائکه" بر آنها ملایکه نازل شوند یعنی: در رحمت خدا بر آنان باز میشود

یعنی آسمان و زمین به هم متصل میشود(مثل در شبهای قدر)

یعنی: آنان حامل پیامی هستند از حانب خداوند(آن ملائکه)

نکته 5: پیام آنان "الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا" که دیگر نترسید و محزون نباشید و بشارت میدهد آنان را به بهشتی که وعده داده بود ایشانرا . دلیل این سه پیام میتونه این باشه که: 1- الا تخافوا( چرا که آنان در دنیا از عذاب آخرت میترسیدند و خداوند از طریق ملائکه به آنان فرمود که نترسید) 2-و لا تحزنوا( چرا که بدلیل فراق از خدا آنان محزون بودند و خداوند فرمود دیگه محزون نباشید چرا که دیگر به لقاء من رسیده اید) و 3- و ابشروا(یک بشارت برای رفع خستگی و زحماتشان در دنیا داد و آن بهشتی بود که به ایشان وعده داده بود)

اگر اجازه بدین من این چند نکته را سریع بگم

 

نکته 6: "بالجنه" آنان را به بهشت لقاء آنچنانکه وعده داده بود میخواهد برساند و آن مخصوص کسانی است که هم ربوبیت خدا را دیدند هم او را مستجمع جمیع صفات و اسماء دیدند

نکته 7: "تتنزل الملائکه"کجایت از این دارد که قبلش هم ملائکه با مومنین در ارتباط بودند و به کارهایشان به امر خدا رسیدگی میکردند در قیامت تنها آنها می آیند و نزول میکنند تا بهتر دیده شوند. یعنی باطن عالم پرده از روی بر می تابد. در واقع پشت صحنه را و حقیقت عالم آنان را(مومنین را) به نمایش میگذارد

نکنه 8: البته در آیه 29 کفار خودشان از خدا میخواهند که پشت صحنه و حقیقت دلیل گمراهی شان را خدا به آنها بنمایاند

نکته 9: نداشتن ترس و حزن لارمه و از نشانه های بهشتی شدن مومنین است

نکته 10: وقتی که خداند از نزول ملائکه سخن میگوید متوجه میشویم که ظرف نزول ملائکه کجاست. البته قلب مومنین ظرف نزول ملائکه میباشد

حلال بفرمایید . التماس دعا خدانگهدار

بسم الله الرحمن الرحیم

نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ ۖ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿٣١﴾ ما در زندگى دنیا و آخرت ، یاران و دوستان شمائیم ، آنچه دلتان بخواهد ، در بهشت براى شما فراهم است ، و در آن هر چه را بخواهید ، براى شما موجود است . «31»

صبح جمعه است همه با هم دعای فرج را خالصانه و عاشقانه زمزمه کنیم . اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا ما امروز مهمون امام زمانمون هستیم تو را به این آقای غریبمان قسم میدهیم دلهای ما را با هم متحد و پشت سر آقایمان قرار بده و به همه ما توفیق زمینه سازی برای ظهور ایشان را عطا فرما

بله چند نکته در این آیه : (آیه 31)

نکته 1: خداوند در ابتدای سوره از خلقت زمین و آسمان یاد کرده و در این آیات از زندگانی دنیا و آخرت

چراکه زمین نمادی و جلوه ای از زندگانی دنیاست و آسمان هم نمادی و جلوه ای از آخرت است

آسمان جلوه ای از عالم ملکوت است

 

زمین جلوه ای از عالم ماده و طبیعت است

نکته 2: اینکه خداوند در آیه 29 فرمود که ما برای کفار قرینانی قرار دادیم تا عقایدشان را در دنیا و آخرت برایشان زینت بدهند (یعنی امر دنیا و آخرتشان را در نظر آنان زینت دهند) حالا هم در این آیه 31 از قرینانی از جنس ملائکه سخن میگوید که برای مومنین قرار داده است که نه تنها قرینان آنهایند بلکه بر آنان ولایت دارند" نحن اولیاءکم......."

نکته 3: قرینان کفار امر دنیا و آخرتشان(یعنی اعتقادات و اعمالشان را در مورد دنیا و آخرتشان را در نظرشان زینت داده و اما قرین مومنین (ملائکه) آنها را مرحمی است و دلداری میدهد

که : الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشزوا(30)

که: نحن اولیاءکم (31)

فی الحیاه الدنیا و فی الاخره(هم در دنیا و هم در آخرت ) ما یار شما و آنگونه که در دنیا بر شما ولایت داشتیم در آخرت هم بر شما ولایت داریم

نکته 4: آنان بیشتر میخواهند خودشان را معرفی کنند(نحن) ماییم دیگه

چراکه در این آیات خداوند برای مومنین هم دارد پرده را کنار میزند و پشت صحنه را به آنان هم دارد نشان میدهد

 

که ببینید در دنیا ملائکه (ماموران من خدا) بر شما ولایت داشتند

 

و در واقع ولایت آنان ولایت خداست که هم در زندگی دنیای شما حاکم بود و هم حاکم بر آخرت شما خواهد بود

 

پس در واقع خدا میخواهد که خودش را معرفی کند با کلمه "نحن"

 

نکته 5: ملائکه بلافاصله بعد از معرفی خودشان طبق طبق از مومنین پذیرایی میکنند

 

و میفرمایند که : وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿٣١﴾ آنچه دلتان بخواهد ، در بهشت براى شما فراهم است ، و در آن هر چه را بخواهید ، براى شما موجود است .

هم هر چی دلتون بخواد و هم هر چی که تقاضا کنید براتون مهیاست (هم در دنیا و هم در آخرت)

نکته 6: مگر فرق هست بین اون چیزی که دل آدم میخواد با اون چیزی که تقاضایش را میکند؟

بله . ممکن است آدم یک چیزهایی رو دلش بخواد اما تقاضایش نکند (به زبان جاری نکند)

 

نکته 7: در اینجا منظور از "انفسکم" نفسانیات انسان نیست .

چراکه نفسانیات انسان در آخرت دیگه معنایی ندارد بلکه اینجا منظورش آنچه که نفس انسان یعنی حقیقت انسان بدنبالش هست و به آن مایل است میباشد

آخر همه چیز در این دنیا تجلی حقایق آن دنیا یعنی آخرت است

مثلا: کسی در این دنیا ممکن است حقیقت وجودش مایل به دیدار امام زمانش باشد خداوند در این آیه توسط ملائکه دارد مژده فراهم بودن آن نعمت عظمای الهی را میدهد

 

نکته 8: خداوند همانطور که در حدیث قدسی خطاب به انسان فرموده که:

"من همه عالم رو برای تو خلق کردم اما تو رو برای خودم"

در این آیه بیان میکند که هم در دنیا همه چیز در اختیار توی مومن است و هم در آخرت

بفرماین: "لکم فیها........" "و لکم فیها ........." هم هر چی که حقیقت شما طالبشه و هم هر چی که تقاضا کنید , همه اش برای شماستمن خیلی احساس بدی دارم نمیدونم اینکه از اتلاف وقت جلوگیری شد به لطف خدا و زودتر از دیگران کار تدبر رو شروع کردم کار بدی کردم یا نه

نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ ﴿٣٢﴾ رزق آماده‏اى از سوى آمرزنده مهربان است

نکته 1: این پذیرایی بتوسط ملائکه از مومنین در واقع پذیرایی خداست از مومنین

و آن بدلیل بخشندگی و رحمت اوست نه بدلیل استحقاق بنده خدا

نکته 2: و آن بدلیل بخشندگی و رحمت اوست نه بدلیل استحقاق بنده خدا

 

نکته 3: رحیمیت خدا به مومنین تعلق میگیره و پذیرایی خاصی است که خدا ویژه برای اونها فراهم کرده

نکته 3: باز در اینجا هم که خدا اشاره به غفران و رحمتش میکنه در واقع اشاره ای هم به دو نوع پذیرایی خودش ار مومنین دارد

که ببینید هر کی تو دنیا هم بخواد از خدا و طلب بخشش بکنه خدا بهش میده و دقیقا اون چیزی زو بهش میده که حقیقت بنده دلش میخواد(لکم فیها ما...........)

نکته 4: تازه این پذیرایی نازل شده و کوچک خدا از بنده اش هست هنوز مونده اون پزیرایی که کلا لقاء الله است

نکته 5: بازم خدا در این آیه"نزولا من غفور رحیم" در اصل میخواد خورش رو واضح مطرح کنه با کلمه"من"

نکته 6: با این آیه : نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ ﴿٣٢﴾ خدا در واقع داره به پذیرایی خودش مباهات میکنه

 

در خانمه: حدیث قدسی: خداوند میفرماید: "اگه بنده من بدونه من چقدر دوستش دارم از شوق بند بند بدنش از هم پاره میشه" بخاطر همین اگه اعتقادات خودت رو محکم کنی و در راه خدا استقامت کنی بهترین پذیرایی رو هم ازت در دنیا میکنم هم در آخرت. میگه بله دیگه ما اینیم ...خدانگهدار

سلام

 

انصار المهدی, [08.03.15 05:34]و آنانی که نه فقط به این روشها به عنوان یک تاکتیک نگاه میکنند بلکه آنانی که نه تنها دارای صبر هستند بلکه صاحب بهره ای عظیم ار کمالیند

یعنی اگر از دل بر آید لا جرم بر دل نشیند

آن دلی که هم و غممش فقط اسلامه

صبر+بهره ای عظیم از کمال=دفع بدی با خوبتر عمل کردن

ذو حظ عظیم یعنی کسی که صاحب بهره ای عظیم از کمال باشه نه فقط تحت و الفظی اون شنیده و یاد گرفته بلکه باید چیزی از درون انسان نشاءت گرفته باشد و آن چیز ملکه وجودش شده باشد تا انسان بتواند خاحب اختیار آن بشود

این صبر و حظ عظیم شامل کسی میشود که فقط دغدغه اش دین باشد و دعوت بسوی خدا کند و بدلیل عمل صالحی که دارد و آن روحیه تسلیم که در مقابل دین دارد

طبق آیه قبل

بله شما درست میفرمایید البته بر عکس آن هم طبق آیه میتونه درست باشه یعنی اگر کسی صبر نداشته باشه و عجولانه تصمیم بگیره و قضاوت بکنه نمیتونه صاحب حظ عظیم بشه (چرا که اول صبر رو در این آیه مطرح کرده)

پس حتی اگر کسی صابر باشه و متقابلا صاحب حظ عظیم باشه بازم ممکنه شیطان بخواد اونو از پا بیندازه پس باید به خدا پناه ببره از شر شیطون

چرا که او هدفش خدمت به اسلام و دعوت مردم بسوی خداست(تازه شیطون با آنهایی که چنین هدفهای مقدسی دارند بیشتر کار داره)

بعد هم جالبه که خدا در این آیه میگه که چطور باید به خدا از شر شیطون پناه برد

"انه هو السمیع العلیم" ببین منه خدا از درون دلها با خبرم و علمم پس از ته دلت بهم پناهنده بشو و در عین حال من خدا شنوا هستم پس دعای خودت را و درخواست پناهندگی خودت را بزبان بیاور که من شنوا هستم

امام محمد باقر(ع): لبت را حرکت بده و دعایت را بزبان بیاور ....

و همه این آیات حکایت از یک درس بزرگ دارد و اون اینه که فکر نکنیم به هر طریق میشه در این دنیا کار انجام داد هیچوقت حق باطل رو توجیه نمیکنه بلکه باید از طریق حق به حق رسید (و لا تستوی الحسنه و لا السیئه)اول آیه 34

و نحوه پذیرایی خدا از مومنین اینگونه است که ملائکه رو هم خدا به یاری آنهامیفرسته و تازه به آن پذیرایی اش با این آیه مباهات میکند "نزولا من غفور رحیم-32"

این آیات اگر در وجد انسان بنشیند ناخود آگاه بای انسان را به سجده و خضوع وادارد

ما قادر به تشخیص محل تحریکات شیطانی نیستیم و تنها سمیع و علیم عالم است که آنها را میشناسد و تنها او نجات بخش و پناهگاه ما است

بله اگر پناه بردن بخدا خالصانه و فقط برای خدا و بدلیل اطاعت از امر خد و برای کسب رضایتش باشد خدا او را نیز متوجه قدمهای شیطان میکند و او نیز میتواند آنها را شناسایی کند

بله هدف باید خالص لله باشد تا آن سجده و خضوع فقط برای خدا باشد اما اگر در این هدف کسب علم و آگاهی مثلا از مواضع شیطان باشد خود آن علم هم ممکن است حجاب بین خودش و خدایش بشود این است که در آیه بعد میفرماید نه سر تعظیم در مقابل نمادهای عظمت در آسمان(یا علم که نماد عظمت در عالم ملکوته) فرود بیاورید و نه هیچ چیز دیگری بلکه فقط و فقط بخاطر خدا کار کنید(چراکه علم خودش بزرگترین حجاب است)

خسته نباشین خدا همه شما را برای ترویج دینش حفظ کند ان شاءالله. خدانگهدار

 

تدبری در آیه 37(آیه سجده دار) سوره فصلت:

بسم الله الرحمن الرحیم

(عربی آیه رو ننوشتم که اگه عذر دارید نخونید)

- و از آیات خدا(نشانه های خدا) که در حقیقت معصومین (ع) هستند

- از نشانه هایش شب و روز را و خورشید و ماه را بعنوان نمونه بیان میکند

- که شب ظرفی برای کسب آرامش است

- و روز ظرفی برای کسب بصیرت

- خورشید در ظرف روز خودنمایی دارد

- و ماه در ظرف شب

- وقتی زمین هم بدور خود میچرخد هم بدور خورشید این از نشانه های خداست

- وقتی زمین بین خورشید و ماه قرار میگیرد و طرفی از زمین که روبروی خورشید قرار میگیرد روز و طرف دیگر آن شب است

- ما هم گاهی بدور نفسانیاتمان میگردیم و گاهی بدور خورشید وجود امام زمان عج به همین دلیل گاهی وجودمان چون شب تاریک میگردد و گاهی چون روز روشن

- هرگاه زمین (که نمادی ازتمایلات دنیویست)  جلوی ماه (که نمادی از قلب ماست) را احاطه میکند دیگر نمیگذارد آن بهره ای را که باید از خورشید وجود امام زمان عج ببریم

- اما اگر ماه به ملاقات خورشید برسه نورانی میشه اگر ماه وجود ما نیز به درک حضور خورشید وجود امام زمان نایل بشه, نورانی میشه

- و تازه همه اینها از نشانه های خدایند نه خود خدا

- مسافر الی الله باید نه مشغول تمایلاتش شود و نه محو نورمتجلی شده در وجودش و نه  در خورشید وجود امام زمانش بلکه باید اول و آخر بدرگاه خالق همه هستی به سجده در آید"سجده برای خورشید و ماه نکنید بلکه خالق آنان را سجده کنید اگر خدا پرستید"

- پس شرط بندگی خدا کردن ساجد بودن به پیشگاه او در فکر, دل وعمل است

- اگر خدا را خالق  همه مخلوقات (خورشید و ماه و زمین و..)بدانیم  او را سجده خواهیم کرد یعنی: در او فانی خواهیم شد

- خدا به ملائکه فرموده: "واسجدوا لادم"و به آدم فرموده: "واسجدوالله", یعنی ملائکه باید در خدمت آدم باشند و آدم  در خدمت من. ان شاءالله.

-

 

 

در مورد نحوه تدبر در قران:

در تفسیر قران برگرفته از اثار امام خمینی در جلد 1 ص93 آمده:

بدون شک این تبر کردن راهی برای دریافت مقاصد دیگر قران است. "مقصد قران چنانچه خود ان صحیفه نورانیه فرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور, و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه , مراتب سلامت را ....بدست آورد"(کلینی, اصول کافی, ج. 2, ص16, کتاب الایمان و الکفر, باب الاخلاصو حدیث 5) به تعبیری از اهل بیت وارد شده که (باید در تدبر) ملاقات کند حق را در صورتی که غیر حق در آن نباشد) .

همین والسلام . این قید تدبر در قران است.

و اما دلیل از قران و روایت برای تدبری که کردم:

در سوره یوسف آیه 4 آمده که: " و قال یوسف لابیه یا ابت انی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین" . در تفسیر المیزان ج. 11 ص 124آمده که: "آفتاب و ماه بر یعقوب و همسرش و یازده پسران دیگرش خیلی روشن است. طوری است که برادران یوسف به محض شنیدن خواب وی, معنا را فهمیده آنگاه تکبر و نخوت وادار به خسادتشان کرده ............

روایت:  پیامبر اسلام فرمودند: چون یوسف آن خواب را نقل کرد یعقوب دانست که او مرتبه رفیع یابد و برادران یازدهگانه او که ستارگان اشاره به ایشان است و او و زوجه او که شمس و قمر عبارت از ایشان است تعظیم و تکریم وی بجای آورند(تفسیر منهج الصادقین, ج 5, ص6).

سوال: آیا خورشید نمادی از حجت خدا حضرت یعقوب نبود؟ آنوقت چطور میشود همان خورشید در حال حاضر نمادی از امام زمان(عج) نباشد؟

سوال: آیا ماه نمادی از همسر یعقوب که یک فرد عادی بشمار می آمد نبود؟ آنوقت مگر ماه کلا نمیتواند نمادی از وجود و قلب انسان عادی باشد؟

سوال: مگر این خواب را حضرت یوسف در روی کره زمین و در همین عالم دنیا  ندید که مملو از تمایلات دنیاییست؟

به همین دلیل و دلایل دیگر که در تفاسیر و روایات متعدد آمده , بنده آنگونه در آیه تدبر کردم که:

- هرگاه زمین (که نمادی ازدنیا و تمایلات دنیویست) جلوی ماه (که نمادی از قلب ماست) را احاطه میکند دیگر نمیگذارد آن بهره ای را که باید از خورشید وجود امام زمان عج ببریم.

 

 

در گردش زمین به دور خودش و بدور خورشید نیز مواقعی میشود که زمین حائل بین ماه و خورشید میشود و نمیگذارد که نور خورشید مستقیما به ماه برسد , هرگاه دنیا هم حائل بین قلب ما و امام زمان بشود از تابش مستقیم نور آن خورشید عالمتاب به قلبمان جلوگیری میکند .

تدبر در آیه 38 سوره فصلت:

"فان استکبروا..........

- تکبر مانع از سجده و بندگی در پیشگاه خداست

- "عند ربک" ما را متوجه مقربان درگاه الهی میکند که آنان دائما تسبیح گوی اویند و خستگی در آنها راه دارد

- اصلا ملاک مقربان درگاه خداوند این است که آنان دائما تسبیح گوی اویند و خستگی در آنها راه دارد

آیه 39

"و من آیاته انک ...........

- از اول نشانه هایش در آیه 37 از خلقت شب و روز و خورشید و ماه سخن فرموده و در آیه 39 از یکی دیگراز نشانه هایش یاد میفرماید و آن خلقت زمین است. خداوند خودش را از باب خالقیتش به بندگانش معرفی میکند

- از خشوع زمین در پیشگاه خداوند سخن میفرماید که فقط که انسان بخواهد این خشوع را ببیند او خواهد دید "انک تری"

- او نزول باران را به عرصه ظهور و نمایش گذاشته است که چطور بدانوسیله موجبات به کمال رسیدن زمین را فراهم کرده است(با رشد گیاهان در او و بدانوسیله خرمی یافتن او را).

- زمین نمادی از عالم طبیعت و دنیاست  و خداوند نیز از آسمان ملکوت خودش قران را در این عالم دنیا نازل کرد وقران ناطق (امام معصوم ع را). وقتیکه خداوند اذن ظهور امام زمان (عج) را بدهد ما نیز خشوع عالم دنیا را خواهیم دید که چگونه گنجهای خود را برملا خواهد کرد تمام عالم دنیا گلستان خواهد شد(یعنی با آمدن امام همه عالم به کمال خود خواهد رسید).

- خداوند در این آیه میخواهد قدرت خودش را برای زنده کردن مردگان  و دلهای مرده به نمایش بگذارد(ان الذی احیاها لمحی  ان الله علی کل شیء قدیر)

-  دلهای مرده نیز در زمان ظهور امام زمان(عج) زنده خواهد شد

آیه 40

" ان الذین یلحدون فی آیاتنا ..............

-از الحاد سخن میفرماید آنانکه در آیات خدا عناد داشتند و اینکه عناد آنان و هیچ چیز دیگر از خداوند پنهان نیست

- "یلقی" حکایت از غضب شدید خداوند دارد که او آنان را در آتش پرت خواهد کرد

- اما مومنان زا با عزت و تکریم به بهشت وارد میکند در واقع آنان خودشان با پای خودشان به بهشت وارد میشوند(یعنی با عمل خودشان)

- در روز قیامت که همه برای حسابرسی اعمالشان از قبر های خود قیام خواهند کرد در روز رستاخیز

- در یک کلمه میفرماید که هر چه میخواهید بکنید فقط بدانید که هیچ چیز از دید خداوند پنهان نیست

- اگر انسان به همین نکته که هیچ چیز از دید خداوند پنهان نیست  ایمان داشته باشد از مومنین خواهد بود

آیه 41

" ان الذین کفروا بالذکر.................

-آنان در واقع به قران(یعنی ذکر)  کافر شدند و با پیامبر(ص) عناد داشتند با امیر المومنین(ع) عناد داشتند و در حال حاضر با امام زمان(عج) عناد دارند

- در صورتیکه آن کتابی است گرامی و عزت دارد.خداوند بدانوسیله برای قران حیاه قائل شده است و این نشاندهنده آن استکه  قران خودش به اذن خدا با عزتش با آنها برخورد خواهد کرد(با عزتی که خداوند خودش به قران داده است). همانطور که مومنان در سایه قران در امن و امان خواهند بود کافران با قهر و عزت قران مواجه خواهند شد, چرا که قران قرقان است

 

آیه 42

" لا یاتیه الباطل من بین یدیه ............

-خداوند در این آیه خودش به دفاع از آن کتاب آسمانی برمی آید که هیچ باطلی در آن راه ندارد و همانگونه که خداوند با نزول باران به زمین, آنرابه کمال میرساند او با نزول قران و قران ناطق(امام زمان عج) نیز در این عالم دنیا اهل دنیا را نیز متسعد کرده تا به کمال برسند

- و این از حکمت اوست که ستوده است پس شما نیز او را حمد وثناء کنید و شما هم چون مقربان درگاهش دائم او را تسبیح کنید

آیه 43

" ما یفال لک الا ما قد قیل للرسل من قبلک ..........

-حرف اول و آخر خدا یک چیز است و اون اینه که او صاحب مغفرت و غذاب دردناکیست

- اگر تو هم چون زمین در پیشگاه خداوند خاشع باشی و بگذاری باران رحمتش(ظاهر و باطن قران, قران ناطق) بر دل تو نازل شود قطعا تو هم ثمر خواهی داد و به کمال میرسی و دل مرده ات زنده خواهد شد

- و بدانگونه تو مشمول مغفرت پروردگارت قرار میگیری

- "ان ربک" ما را متوجه یک سیر تربیتی میکند که خداوند برای به کمال رسیدن تو قرار داده است

- هر کس نتیجه اعمال خودش را خواهد دید اگر در مواجه با آیات خدا عناد کند به عذاب و قهر دردناکی خواهد رسید "و ذو عقاب الیم" و اگر چون زمین در پیشگاه قدرت و حکمت خدا خاشع باشی به مغفرت او خواهی رسید"لذو مغفره"

- اول از مغفرتش میگوید بعد از عذابش, چراکه مغفرتش بر عذابش تقدم دارد. همه چیز در راستای به کمال رسیدن ما بوسیله ظاهر و باطن قران(در واقع همان ثقلین ) برنامه ریزی و مدیریت شده است. اما اگر کسی در مقابلش عناد ورزید با قهر خدا مواجه خواهد شد.

- رب و مربی عالم از دو حربه برای به کمال رسیدن بنده اش استفاده کرده است(هم مغفرتش هم قهرش) چراکه هر دو آنها برای به کمال رسیدن انسان است. هم تشویق و هم تنبیه برای به کمال رسیدن انسان است واز رحمانیتش نشات گرفته است

آیه 44

"و لو جعلناه قرانا اعجمیا لقالوا .........

-"و لو جعلناه "حکایت از آن دارد که زبان عربی کامل و مفصل است و بدانوسیله خدوند آیاتش را به تفصیل و بخش بخش نازل کرده است

- اعجمی حکایت از هر زبان غیر عربی دارد

- زبان عربی به یک طرف و همه زبانهای غیر عرب را با او مقایسه کرده است – پس خداوند هم زبان ظاهری قرانرا در کمال آن نازل کرده و هم باطن آنرا در آن هدایت و شفاست

- ایمان شرط به کمال رسیدن مومن و بوسیله ظاهر و باطن قران(امام زمان عج) است. همچنانکه نزول باران در زمین مستعد موجب به کمال رسیدن آن میشود فرد مومن هم بوسیله ایمان و باور قران و درک حضور امام زمان عج هست که به کمال خود میرسد.

- "قل هو للذین امنوا هدی و شفاء" کمال مومن در هدایت او و شفای او بوسیله نزول قران است. با نزول قران وجودش ثمر میدهد. هنگام هزول باران بر زمین مستعد, او نیز استعدادهای در وجودش در جهت به کمال رسیدن هدایت میشود و در آن شفاست برای رسیدن به مغفرت خداوند, که با نزول قران ناطق نیز انسانها با باور و ایمان به حضور امام زمان(عج) استعدادهای وجودشان برای خدمت رسانی به ایشان هدایت و به آنها جهت داده میشود و نهایتا بدانوسیله شفا گرفته و در رکابش قرار میگیرند(یعنی مغفرت خدا والا با عذاب و قهرش مواجه میشوند)

- غیر مومنان به آیات خدا در حقیقت آیات او را نمیبینند و چشم دلشان کور است و گوششان از شنیدن سخنان حق سنگین است یعنی وجودشان مستعد به کمال رسیدن از طریق قران نیست.

-همانطور که نزول باران دعوتی هست از زمین برای به کمال و به ثمر رسیدنش, نزول ظاهر و باطن قران نیز دعوتی است از انسانها برای به کمال رسیدنشان

- برای کفار چون بوسیله کفرشان از دعوت حق خودشان را دور کرده اند. برای آنان دعوت حق انگار از راه دور می آید و آنها متوجه آن نمیشوند

آیه 45

"و لقد آتینا موسی الکتاب ....

-اگر خدا به کفار مهلت مقرر نمی داد همه را عذاب میکرد. هر مهلتی که خدا به بنده اش میدهد ممکن است نشانه از غضبش باشد.  اگر خدا به کسی در کاری که میکند مهلتی داد آن لزوما نشانه بر تایید خدا نیست و چه بسا که آن مهلت برای این استکه بنده یا ظلمش را به اوج خود برساند یا توبه کند و برگردد.

- شک و اختلاف نظر در کتاب آسمانی منجر به هلاکت آنان در این مهلت خدا دادی میشود

آیه 46

"من عمل صالحا فلنفسه..........

-عمل صالح از حقیقت انسان(یعنی نفس او) سرچشمه میگیرد و در سیر تکاملی به نفع خودش است

- و بدی انسان به سیر تکاملی اش ضرر میرساند و برعلیه و به ضرر انسانیت انسان است

- "من" - در آیه به  خود انسان اهمیت داده شده است که قدرت و سرعت عمل در دست خود اوست. اوست که برای حقیقت وجودش توشه جمع آوری میکند. اگر خوب عمل کرد نفس او در دنیا و آخرت برای به کمال رسیدنش خوب  آنرا درو میکند. و اول شخص را معرفی میکند بعد عملش را تا اختیار او را بنمایش بگذارد"من عمل صالحا..........و من اساء....."

- عمل صالح را به عنوان یک عمل مطرح میکند اما بدی را نه. (چرا که بدی کلا باطل و نابود شدنیست)

- و هر چه انسانها عایدشان میشود نتیجه اعمال خودشان میباشد والا خدا به کسی ظلم نمیکند

آیه 47

" الیه یرد علم الساعه.............

-در این آیه از علم خداوند سخن بمیان آورده که توجه به علم خداوندی میتواند انسان را از شرک دور کند(او کسی هست که به همه چیز داناست و هیچ فراموشی در او نیست پس خالص برای او کار کنیم)

- تنها خداست که از زمان رسیدن اجل و قیامت آگاه است. در روایات آمده: که حتی معصومین(ع) با اینکه خداوند همه علومش را به آنان داده اما آنان از ساعت رسیدن اجل و قیامت اطلاعی ندارند. این یک علم را خدا حتی به آنان نداده است

- خداوند علم خود را به میوه ای که از غنچه اش در می آید و علم به بارداری و بار به زمین گذاشتن زن بیان فرموده است. ما را متوجه میوه و ثمری میکند که حیات  دنیایی ما نیز در روز قیامت ببار خواهد آمد و خدا از آن نیز آگاه است

- چراکه میفرماید و روزی میرسد که سوال از شریکانی میشود که برای من قائل شدید. و در آن هنگام هیچکس شاهد بر آنکه چه کردید نیست جز خدا همچناکه مشرکان اقرار میکنند. به این معنی که مشرکان در آخرت ثمره ای نخواهد داشت و خداوند از آن نیز آگاه است.

- همه شریکانی که در دنیا برای خدا قائل شده ایم در صحرای محشر خودشان را به فراموشی میزنند  با فراموش مکنند و آنرا انکارمیکنند در واقع آن شرک هیچ ثمری نخواهد داشت و فقط خدا به آن عالم است

- و ثمر آخروی آنان فقط شهادت خداوند به آن شرک است که خودش به ضرر آنان تمام میشود

آیه 48

"و ضل عنهم ما کانوا یدعون من قبل ............

-نتیجتا آنانکه در دنیا شریک خدا قرار میدادند نابود میشوند تا جائیکه حتی شهادت به شرک مشرکین نخواهند داشت که برایشان ثمری داشته باشد

- به آن دلیل همه مشرکان در روز قیامت بدنبال راه فراری میگردند

-انسان در مقابل هر تعبد و بندگیاش در دنیا میخواهد بداند که آیا او میتواند در آخرت نیز برایش پناهگاهی باشد یا خیر

- اما وقتی آنانرا که شریک خدا قرار میدهیم خودشان نیز در قیامت بدنیال راه نجاتند.

- دل بستن به آنان رو کردن به غیر خدا و در واقع بی ثمر شدن حیات نیوی ماست . ما ینز به همان دلیل هیچ مفر و راه نجاتی در آخرت نحواهیم  داشت

آیه 49

" لا یسئم الانسان من دعاء الخیر.........

-آدمیزاد یکسر از خدا چیز میخواهد و زودم از رحمتش نا امید میشه(مثل بچه ای که مرتب از مادرش توقع توجه داره و اگر یک کم ازش بی توجهی ببینه میگه مامانم منو دوست نداره. بقول معروف این آدمیزاد چقدر لوسه)

-آدمیزاد یکسر از خدا چیز میخواهد و زودم از رحمتش نا امید میشه(مثل بچه ای که مرتب از مادرش توقع توجه داره و اگر یک کم ازش بی توجهی ببینه میگه مامانم منو دوست نداره. بقول معروف این آدمیزاد چقدر لوسه)

 جالب اینه که انسان عموما ابتداء به ساکن از شر نا امید نمیشه و دست از اون نمیکشه اما وقتی که نتیجه شر به او عملا رسید اون موقع هست که دیگه نا امید و مایوس میشه(یعنی دیگه از اون شر دل میکنه)

- مایوس شدن و نا امید ی در واقع یک معنا دارند اما آمدن این دو با هم در آیه نشاندهنده تاکید بر آن است

-انسان در واقع از حرکت بسوی خدا خسته نمیشود اما از شر و باطل زود نا امید و خسته میشود

- بله صد در صد یعنی هم در خیر ظاهری ممکن است شری نهفته باشد و هم در شر ظاهری ممکن است خیزی نهفته باشد

- این دو حالت حکایت از حجابهای نورانی و ظلمانی نیز دارد

- برای فرد مشرک(چه شرک خفی و چه شرک جلی) در طلب خیرش ممکنه شری نهفته باشد

- اما ملاکی برای تشخیص شرک یا توحید در طلب خیرش وجود دارد و آن اینستکه در طلب خیر فرد موحد بهیچ وجه خستگی راه ندارد

- فردیکه در او شرک حفی وجود داشته باشد در انجام واجبات و دوری از محرمات آن نشاط لازمه را ندارد مثلا نماز خود را با کسالت میخواند

- اصلا دلیل کسالت در انجام واجبات و دوری از محرمات شرک خفی در وجودمان میباشد

- یک راه تشخیص تکبر در وجودمان اینه که آیا در جهت طلب خیر خسته و کسل هستیم یا نه؟

و اینکه آیا وقتی که شری بهمون میرسه نا امید و مایوس میشیم یا خیر؟

نتیجه: دو راه برای تشخیص کبر: 1-آیا در طلب خیر (مثل در انجام واجبات و دوری از محرمات) گاهی خسته و کسل میشویم؟ 2- آیا در هنگام مواجه شدن با شر(مثل در ارتکاب گناه) دیگه از کرم خدا نا امید میشیم یا نه؟

آیا از بس که آقا رو صدا میزنیم و جواب نمیشنویم نا امید میشیم یا نه در طلب دیدار و ظهورش اصلا خسته نمیشیم؟

ببخشین خواهرانم اگه ما در تدبر قران خیری به خودمان نرسد یا معارف آنرا بخودمان ارجاع ندهیم عملا چیزی نصیب خودمان در سیر الی الله نشود آنوقت آن تدبر بیشتر برایمان یک حجاب میشود

 

خدایا بمحمد و آل محمد درود بفرست و در ظهور خانم آنان تعجیل بفرما

برحمتک یا ارحم الراحمین

سلام علیکم

آیه 53

سنریهم ایاتنا

بزودی امام زمان(عج) رو نشونت میدیم

آیات خودم را ظاهر قران را و باطن قران را در آفاق و انفس به شما نشون میدهم

در آفاق و در انفس

هم در عالم طبیعت هم در عالن نجردات و نفس

مجردات و ملکوت

شرط داره

اونهم اینه که خیر و خوبی ها را از خودت ندونی طبق آیات قبل

منیت نداشته باشیم

(آیه 50)" ولئن اذقناه رحمه منا ............لیقولن هذالی

شرط دوم: ادفع بالتی هی احسن(آیه 34

(بدی را با خوبتر شدنت دفع کن)

بله همه توفیقات در اثر معرفت نفس حاصل میشود

در درونش

همان درونی که شیطان مانع از فهمش و معرفتش میشود

و تا زمانیکه انسان به معرفت نرسیده شیطون یک جوری سرش رو کلاه میگذارد اما به محض اینکه انسان به معرفت نفس رسید دیگه محو خدا میشود

سنریهم (خودم نشونتون میدم)

و اسقنا من حوض جده بکاسه و بیده

ریا رویئا حنئا سائغا لا ظماء بعده یا ارحم الراحمین

ما را بوسیله امام زمان(عج) سیراب بفرما

باید نه تنها شوق به  لقاء بلکه یقین به لقاء خدا داشته باشیم

دلیل اینکه لقاء خدا برایمان متصور نیست اینه که معرفت نفس نداریم

من عرف نفسه فقد عرف ربه

و در این مسیر صد در صد به معرفت امام زمان نیز خواهیم رسد

بله اما این منیت هاست که موجب فراموشی میشه

این آیه مربوط به هم قبل از ظهور و هم بعد از ظهور که اگه او به لقاء خداوند یقین داشته باشد با دیدن آیاتش در آفاق و انفس او را محیط میبیند

اگه انسان برای دین خدا کار بکنه اما به لقائش یقین نداشته باشد و متقابلا برای رسیدن به معرفت نفس, معرفت امام زمانش و معرفت خداوند دعای از ته دل نکند و به آن نرسد این آیه شامل حالش نمیشود

بله او از ظاهر و باطن قران یاد فرموده است(آیاتنا)

که با نشان دادن آن حقیقت به آنان در واقع حق بودن آن برایشان آشکار میشود

مشکل ما آن چیزهایست که بهش در این دنیا چسبیده ایم و آنها من های ماست(منیت)

سنریهم(باید از خودم بخواهی تا بهت نشون بدم) تا موانع منیت رو از جلویت بردارم

مراحل سفر الی الله همین است

1- گذر از آفاق

2= 2-رفتن فراتر از روخمان

3- رسیدن به نفسمان(انفس)

4- فناء در خدا

5-بفاء بخدا

حتی یتبین لهم انه الحق

تا جایی که منشاء همه آن حقایق را خواهد دید که لقاء خداست

و متعاقبا محیط بودن او را خواهیم دید

بکل شیء(در همه عوالم محیط بودنش را خواهیم دید)

منظور از معرفت نفس یعنی رویت حقیقت خودمان

قبل از ورود به ماه مبار ک رمضان باید فهم این حقایق را از خدا بخواهیم تا در ضیافتش از ما بدانوسیله پذیرایی کند

باید در شبهای قدر در تقدیراتمان ثبت شود

انصار المهدی, [24.03.15 12:27]یعنی انسان در ماه شعبان باید از چیزهای که در دنیا به آنها چسبیده است رها شود(الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)

یعنی از عالم ماده و طبیعت (آفاق) گذر کند

بله ولی ما الان فقط یک چیزی از آن شنیده ایم . شنیدن کی بود مانند دیدن

گذر از روح نمیشه وهم . گذر از روح یعنی گذر از وهم

اگه بفهمم که به یک سری از چیزها تو این عالم دنیا چسبیده ام , دیگر به آنها نمیچسبم

معرفت راه نجات از همه موانع میباشد

خواهش میکنم از توی الفاظ و اصظلاحات بیاین بیرون

فقط به کلمه کلمه آن چه میگم دقیق بشین

اگه بفهمم که به یک سری از چیزها تو این عالم دنیا چسبیده ام , دیگر به آنها نمیچسبم

اگه بفهمیم

من مثلا به خوردنی هایش چسبیده ام

شما مثلا به مال و منالش

البته برای هر کس توی این دنیا ممکنه به خیلی چیزهایش چسبیده باشد

و او رو از سیر الی الله باز بدارد

بله بعضی به توقعاتشان چسبیدن. ولش کن . این طوری بارت سنگین میشه و نمیتونی به سیر الی الله خود ادامه بدهی

به تعلقات من جمله شوهر و بچه دل بستم یا اشون بدم می آد که بنوعی به این دنیا چسبیدم مشغولشم

و مراحل این سفر:

1- گذر از جسممان- (گذر از تعلقاتمان در این دنیای مادی و طبیعی)(الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)خدایا انقطاع کامل بسوی خویش را به من عطا کن

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

باید بفرموده امام خمینی از خودش عاجزانه این توفیقات را درخواست کنیم

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

بفرموده امام علی(ع) در مناجات شعبانیه از خود خدا خالصانه بخواهیم: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)خدایا انقطاع کامل بسوی خویش را به من عطا کن

برئت - بیزارم از هر چه که منو از تو دور میکنه

باب الرحمه در ماه رمضان امام خسینه

زیارت عاشورا رو هر روز بخوانیم و از ته دل بخدا بگیم: برئت - بیزارم از هر چه که منو از تو دور میکنه(برئت الی الله و الی رسوله)

 

رفتن فراتر ازروحمان- ( و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک)و دیده های دل ما را به نوری که به آن نور تو را مشاهده کند روشن ساز.

پاره کن پرده از میان من و خود

تا کند جلوه رخ ماه تو اندر دل من

بخدا بگو

نیمه شبها سحرهای ماه رمضان بگو با آه و ناله و سوز بگو با استغفار و تلاش در جهت اصلاح بگو

رسیدن به حقیقتمان(نفس)- (حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور)تا اینکه دیده بصیرت ما حجابهای نور را از هم بدرد.

ما را نصیب روی تو, با این حجاب نیست

بردار این حجاب از آن روی گل عذار

4- فناء در خدا- ( فتصل الی معدن العظمه)و به معدن عظمت برسد.

با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند

از عاشقان بی دل, همواره دست گیرند

5- بقاء به خدا- (و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک) و جان های ما به عز قدس تو در آویزد.

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

 

انصار المهدی, [24.03.15 12:44]خدایا آیات را فصل فصل در سوره فصلت برایمان بیان فرمودی آنهم در ماه شعبان توفیق تدبر در آن را عطا کردی

تا ما را قبل از ورود به ماه رمضان تشنه وصالت کنی

چرا که رمضان ضیافت توست

برای امتی که سیر وسلوکش را از قدیم شروع کرده ای

و قرارهست بزودی او را به معرفت نفس برسانی با گذر از آفاق

سلامبر شما

سلام بر تمامی آنان که تشنه لقائش هستند

و تنها راه لقاءش را در خاتمه این سوره میبینند

که سیر در آفاق و انفس است

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند بهر تنم

اینقدر در میزنم این خانه را

تا ببینم صاحب این خانه را

یابن الحسن

خدایا سینه ای ده آتش افروز

در آن سینه دلی ده وان دل همه سوز

خانم ها اگه با تدبر به قران ما به معرفت نفس نرسیم همینتدبرمان برایمان حجاب خواهد شد

در تفسیر المیزان از امیر المومنین(ع) حدود 13 حدیث در این باب آمده است

تنها راه رسیدن به لقاء خداوند از طریق معرفت نفس است

و برای رسیدن به آن چاره ای جز دیدن حقیقت آفاق و انفس و گذر از آنان نیست

ما هم مسافرانیم بسوی خدا

و چاره ای جز گذر از آفاق و انفس نیست

خدایا منیت هایمان که مانع از درک این حقایق میشود را از میان بردار

تو خود حجاب خودی

بردار حجاب تا جمالش بینی

تا طلعت ذات بی مثالش بینی

التماس دعای فراوان(اللهم ارنی الطلعه الرشیده)

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم

سلام علیکم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

جمع بندی سوره فصلت:

خداوند در این سوره در معرفی و حمایت از قران و نهایتا در معرفی قران ناطق (آفا امام زمان عج) و اینکه تنها راه رسیدن به دیدار ایشون و رسیدن به لقاء الله گذر از آفاق و انفس است مطالبی را بیان فرموده است

از قران میگوید که نزولش از باب رحمانیت و رحمیتش بوده , بخش بخش, موجب هدایت و شفاست,بعربی, بشارت دهنده و انذار کننده ای است برای عالمان و اینکه هیچ باطلی در آن راه ندارد.

و اینکه کفار چطور در ارتباط با قران جبهه گیری کردند و چطور بر علیه آن تبلیغات کردند(آیات 5-14-15-21-29)

آنها میگفتند: دلهامون سخت شده گوشهامون سنگین شده و بین ما و شما حجابیست

میگفتند که اگه راست میگین چرا خدا ملائکه رو نفرستاد , ما از شما قویتریم, پوست ما و اعضاء ما بر علیه ما شهادت نمیدهند

در تبلیغات بر ضد اسلام به مردم میگفتند که به قران اصلا گوش ندهید و نهایتا بخدا میگفتند که اونهایی که باعث گمراهی ما شدند رو نشونمون بده......

 

بگو که به خاالق زمین و کوهها و بپادارنده آسمانها ی هفتگانه کافر میشوید  و آنها را به صاعقه انذار بده

و اینکه رسولان آمدند که بگن"بندگی نکنید کسیرا جز خدا"و میفرماید که به آنان بگو که شما هاییکه  به کتاب آسمانی که از جانب خداست کافر میشوید گمراهترین هستید

در این سوره به کلام ملائکه نیز اشاره ای دارد(آیات 21-22)

 که: هر نطقی که شما میکنید این خداست که همه چیز را ناطق کرده و اینکه شما فکرکردین که خدا به اعمال شما آگاه نیست

در سوره فصلت: خداوند یک سری کلیاتی را نیز بیان فرموده(آیات 6-7-8-15-17-18-19-20-24-25-27-26-28-30-54)

در کل میفرماید وای بر مشرکین که اعمال عبادی خود را انجام نمیدهند و از تکبر قوم عاد و از ترجیح قوم ثمود به جهل و کوری سخن میفرماید

و اینکه مگه آنها نمیبینند که خالقشان خداست و قدرت در دست اوست و هنگامی که اراده کند عذاب بر آنان میفرستد و اینکه آنان دشمنان خدایند و همه اعضای آنان بر اعمالشان شهادت دهند و قرینان آنان اعمالشان را در نظرشان زینت دهند و نهایتا عذاب الهی که ویژه دشمنان خداست و نتیجه شک آنان به لقاء خداست , نصیب آنان گردد.

و کلیاتی را هم در ارتباط با مومنین میفرماید:(آیات 8-30) که آنان با  ایمان و عمل صالح اقرار به  ربوبیت  و سیر تربیتی خدا دارند و در دین استقامت میورزند پس اجر بی پایان دارند

و کلیاتی را هم در ارتباط با مومنین میفرماید که: (آیات 33-34-35-36-37) هیچ مقامی بالاتر از مقام مبلغان صالح دین نیست و باید که آن خوبان با خوبتر شدنشان بدی ها را دفع کنند که بدانوسیله حتی دشمنانشان,  دوستشان گردند.و شرط رسیدن به آن مهم داشتن صبر و بهره ای عظیم از کمال است و پناه بردن بخدا از شر شیطان میباشد.

و نهایتا به تزکیه نفس آنان پرداخته و میفرماید که هیچ مخلوقی را بندگی نکنید جز خالق عالمیان و برایش ساجد باشید(آیه 37 سجده واجبه) و از خشوع زمین که موجب به کمال رسیدن موجودات در آن است عبرت بگیرید

مثال کتاب آسمانی موسی  را برای اتمام حجت بیان میفرماید و اینکه هر عمل صالح بنفع انسان و هر بدی به ضرر اوست و در انجام  کار خیر خسته نمیشود و در مواجه با شر ناامید است. و رحمت مرا از خودش میبیند و از نعمت(از امام زمانش ) رو برمیگرداند و در مواجه با شر ناله دارد

خداوند(در آیه53) میفرماید که بزودی ظاهر بحق قران و باطن بحق قران را یعنی  امام زمانش را  در عالم طبیعت و عالم مجردات به او نشان میدهم  تا بدانوسیله به علم خداوند و محیط بودن او پی ببرند ونهایتا  به لقاء او برسند.

سوره فصلت نه تنها از بخش بخش بودن قران حکایت دارد بلکه به بخش بخش بودن  و مرحله مرحله بودن سیر ربوبی اشاره دارد که در آفاق و انفس به معرفت نفس , معرفت امام زمان(عج) و نهایتا به معرفت خداوند و لقائش منجر خواهد شد.

 

 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">