جمعه, ۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۳:۱۷ ق.ظ

تدبری ولایی در سوره های کوچک قرآن (3)

بسم الله الرحمن الرحیم
تدبر در آیات سوره قلم:
(از دید ولایی)

سلام خدا بر شما
(ن والقلم و ما یسطرون)(1) خداوند به نون و قلم و آنچه مینویسد قسم
یاد کرده است. همانطور که علی(ع) بروایتی نقطه باء بسم الله هست و باء
بدون نقطه معنایی ندارد(یعنی برای قرب بخدا باید بوسیله ولایت میتوان از
اسم الله استعانت جست, نقطه نون هم ولایت است که نون بدون نقطه معنایی
ندارد. و جالب این استکه نون بدون نقطه و باء بدون نقطه هر دو حتی از
لحاظ ظاهر نیز یکسانند. واگز نون را ظرف هستی بدانیم خداوند با قلم و
آنچه که مینویسد نقطه را درونش نگاشت تا عالم به یمن ولایت معناء پیدا
کند
قلم دست قدرت خداست و در واقع جوهرش و آنچه که مینویسد فقط و فقط ولایت و
معرفی ولایت است
یعنی کار نهایی قلم که دست قدرت خداست گذاشتن نقطه ولایت در ظرف عالم
هستی است(و ما یستطرون) این است که خداوند به آن قدرت نمایی خودش در آیه
اول این سوره مباهات کرده و به آن قسم داده است(ن و القلم و ما یستطون)
(ما انت بنعمه ربک بمجنون) (2)و اصل قصه این سوره از اونجا شروع شد که
نعمت خدا (ولایت صاحبان ولایت ) بر کفار سنگین تمام شد و خداوند با در
مقام قسم بر قلم بر آمد که پرده از نعمت ولایت بردارد و سر آن را فاش کند
که ناشی از خلق عظیمی میباشد که در اثر معرفت نفس حاصل شده است.(لعلی خلق
عظیم)
و هر کسی نمیتواند به عمق حقیقت نعمت ولایت واقف شود و ممکن است به جنون
برسد بجز ولایت پذیرانی که ولایت مدارند(یعنی آنهایی که صاحب خلق عظیمند)
(غیر ممنون)(3) رسول خدا بدلیل ولایتی که دارند مدام مشمول عنایات خدایند
آن چیزیکه آنان را صاحب خلق عظیم کرده است دست یافتن به معرفت نفس و
متعاقبا معرفت خداست . (لعلی) ما را به عالم ملکوت و عالم بالا ارجاع
میدهد که آن عالم وحدت است و کمال مطلق
(لعلی خلق عظیم) (4) حکایت از تسلط بر خلق عظیم دارد نه اینکه دو روز
به مصالحی خودش را به خلق عظیم بیاراید. آن حکایت از تسلط نفس(حقیقت وجود
انسان) بر حلق عظیم است.
انسانهاییکه با معرفت نفس و در اختیار گرفتن عنان نفس بر خلق عظیم مسلط
شده اند از دیوانگی و جنون های عارضی وبد خلقی های عارضی این دنیا
رهانیده شده اند.
 (لعلی) از احسن تقویم بودن خلقت انسان حکایت دارد(خلقت نفس و حقیقت وجود
انسان) که انسانها فقط با معرفت آن میتوانند به خلق عظیم دسترسی و بر آن
مسلط بشوند. و به آن دلیل نیز به آن خلق عظیم میگویند چون خلق عظیم ناشی
از معرفت عظیم است
فستبصر و یبصرون(5)
اول رسول الله(ص) بصیرت پیدا میکند در این دنیا و در آخرت و متعاقبا کفار
نیز در آخرت بصییرت پیدا میکنند.
چرا که بصیرت در این دنیا نتیجه داشتن خلق عظیم میباشند(فستبصر)
(باییکم المفتون)(6) انسانهاییکه با معرفت نفس و در اختیار گرفتن عنان
نفس بر خلق عظیم مسلط شده اند از دیوانگی و جنون های عارضی وبد خلقی های
عارضی این دنیا رهانیده شده اند.
 (ضل عن سبیله) (7)اگر کسی از راه معرفت نفس بدور افتاده باشد از راه
معرفت خدا بدور افتاده است چرا که "من عرف نفسه فقد عرف ربه" و و فقط
آنهایی که به معرفت نفس رسیده اند از هدایت یافتگانند(بالمهتدین).
هدایت یافتگان صاحبان ولایت هستند و آنانی که ولایت پذیر و ولایت مدارند
نیز از هدایت یافتگانند(لهم نصیب مما کسبوا)
 (فلا تطع المکذبین)(8) و متمسک شدن به صاحبان ولایت و ولایت مداری
انسان او را از تبعیت از مکذبین و کفار بدور میکند
خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست و در امر ظهور امام زمان ما تعجیل
بفرما چرا که ایشان نیز هم نقطه باء بسم الله و هم نقطه نون و القلم و ما
یسطرون میباشند بدین معناء که عالم هستی بدون ظهور نقطه آن بی معناست.
اللهم عجل لولیک الفرج
و سلام و برکات خدا بر همه شما که قران در تک تک سلولهای وجودتان مشتعل
شده و به شما و زندگیتان گرما و روشنایی میدهد

فلَا تُطِعِ ٱلۡمُکَذِّبِینَ (٨)
آنانی که ولایت را تکذیب میکنند اطاعت نکن. مگر پیامبر از مکذبین اطاعت
میکرد که خدا چنین دستوری به ایشان داده؟ طبق آیه بعد یعنی با اطاعت از
دعوت به مدارای ایشانی که ولایت را تکذیب میکنند نکن چرا که ایشان
میخواهند با نفاق شان با تو مدارا میکنند
ودُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَیُدۡهِنُونَ (٩)
یک خطر بزرگ: در صورت مدارا با کفار ایشان نیز به نفاق با تو مدارا و
مداهنه میکنند(سفارشی نیز برای مسئولین محترم دولت جمهوری اسلامی خصوصا
در ارتباط با مذاکرات هسته ای)
وَلَا تُطِعۡ کُلَّ حَلَّافٍ۬ مَّهِینٍ (١٠)
"ولا تطع" باز حکایت از دعوت به مدارای تکذیت کنندگان ولایت دارد که
نباید اطاعت شود
چرا که آنان حقیقتا هدفشان ممانعت از ولایت میباشد(مناع للخیر)
و آنان بدلیل این ویژگیهایشان چون عملا با ولایت مقابله میکنند محارب با
ولایت هستند(حرب لمن حاربکم:زیارت عاشورا) و وظیفه ما نیز مقابله با آنان
است نه سازش و تسلیم با آنان.
ویژگیهای همه آنان: (کل)
- حَلَّافٍ۬ مَّهِینٍ (10)بدروغ سوگند میخورند
-هَمَّازٍ۬ مَّشَّآءِۭ بِنَمِیمٍ۬(11)دائم عیب جویی میکنند
- مَّنَّاعٍ۬ لِّلۡخَیۡرِ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ(12) ممانعت از ولایت کرده و
بظلم و بد کاری میکوشند
- عُتُلِّ بَعۡدَ ذَٲلِکَ زَنِیمٍ (13) أَن کَانَ ذَا مَالٍ۬ وَبَنِینَ
(14)متکبرند با آنکه حرامزاده اند. برای اینکه مال و فرزندان بسیار دارند
و این ویژگیها همه لازم و ملزوم هم هستند. یعنی کسی که ممانعت از ولایت
میکند همه این ویژگیها را دارد.
إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَـٰتُنَا قَالَ أَسَـٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ (١٥)
صاحبان ولایت آیات و نشانه های خدایند. خداوند اراده کرده که توسط ظاهر
قران و باطن قران که ولایت امام زمان(عج) است مردم را بسوی خودش مقرب
کند.
 اما محاربان با ولایت(مناع للخیر) گفتند و میگویند که اینها مال قدیمی
هاست. ما نسل جوانیم و باید جوانی کنیم . ما دل داریم و ..........این ها
همه در واقع دارند میگویند که قران مال قدیم ندیم هاست.اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم.
سنَسِمُهُ ۥ عَلَى ٱلۡخُرۡطُومِ (١٦)
بزودی بر خرطوم و بینی اش داغ نهیم. این نتیجه محاربه با نعمت ولایت است
خرطوم حکایت از آنچه که بر آمدگی دارد بر چهره شان چرا که با ورود انسان
به هر جایی اول از هر چیز خرطومش وارد میشود و خودنمایی میکند. و باید که
خدا آن را داغ و علامتی بنهد تا همه عالمیان آن داغ را اول از هر چیز در
صحرای محشر ببینند و رسوا شوند.
قصه , قصه نعمت ولایته. ولایت را زیر سوال بردند که این سوره نازل شد.
در بدو آن, ن و القلم و ما یسطرون مختصر و عظمت ولایت را بیان فرمود
در بدو آن, ن و القلم و ما یسطرون مختصر و مفید عظمت ولایت را بیان
فرمود. قلم دست قدرت خداست و در واقع جوهرش و آنچه که مینویسد فقط و فقط
ولایت و در معرفی ولایت است

 

انا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجنه ادا قسموالیصر منها مصبحین(17) خدا همه را با نعمت ولایت محک میزند و امتحان میکند و کافران "مناع للخیر" درعمل به مقابله با ولایت می پراختند.اینست که خدا آنها را بدان وسیله محک زده وعذاب میکند. و در اینجا خداوند میفرماید که  آنانیکه ولایت را فراموش کرده اند را هم به همین وسیله(بوسیله نعمت ولایت محک زده و) امتحان میکند.

 اگر انسان حتی ولایت خدا و رسولش(ص) و امامان(ع) را فراموش کند باعث میشود که همه هستی و دار و ندارش را از دست بدهد و در حقیقت این عالم از گمراهان و ضالین باشند. چراکه آنان نیز از مسیر ولایت خارج شده اند (قالوا انا لضالون)آخر آیه 26. همانطور که در آیه 7 همین سوره میفرماید که آنان را ولایت را گم کرده اند(ضل عن سبیله).

چند نکته:

-در واقع بین منکران و غافلان از ولایت هیچ استثنایی وجود ندارد مگر اینکه غافلان در دنیا بیدار میشوند (مانند اهل آن بستان) و منکران در قیامت(و لا یستثنون)18

- آنان در عمرشان هیچ بازدهی خیر یا ثمری ندارد(هدایت نمیشوند)و زمانی از خواب میشوند که دیگر عذاب الهی آنان را احاطه کرده است(فطاف علیها...)19

-و تمام آنچه در دنیا کاشته اند را از دست داده اند(فاصبحت کالصریم)20

-گمراهان در دشمنی شان وحدت دارند (فتنادوا مصبحین)21

-چه بسا آنان وقتی از خواب بیدار میشوند که دار و ندارشان در دنیا و آخرت به اذن خدا از بین رفته است . "الدنیا مزرعه الاخره"بدلیل اینکه اینها در دنیا با ولایت نبودند کشت و حرث آنان در دنیا و آخرت بدون میوه و ثمر خواهد بود(ان غدوا علی حرثکم.....)22

-آنان در بین خود مخفی کاریهایی دارند(فانطلقوا و هم بتخافتون)23

-آن چیزیکه آنان را از نعمت ولایت غافل و محروم میکند حرصی میباشد که آنان برای آینده خود در دنیا دارند(ان لا یدخلنها الیوم علیکم مسکین)24

-غافلان و منکران ولایت و امامت در خوابی عمیق و رویایی کاذب بسر میبرند(و غدوا علی حرد قادرین)25

-آنان وقتی به ضلالت خود پی میبرند که دیگر همه چیز خود را از دست داده اند(فلما راوها قالوا انا لضالون)26

-ودر حقیقت محروم از نعمت و ثمرهای ولایت یعنی از عنایات بقیه الله شده اند.(بل نحن محرومون)27

-البته زمانی نیز به عدم ولایت پذیری و ولایت مداری خود پی خواهند برد(قال اوسطهم الم اقل لکم لولا تسبحون)28 همانطور که در آیه 5 همین سوره فرموده:".........و یبصرون"

-وزمانی نیز به ظلمی که در حق خود و ولایت کرده اند پی خواهند برد(قالوا سبحان ربنا انا کنا ظالمین)29

-و در آن زمان به نکوهش یکدیگر خواهند پرداخت(فاقبل بعضهم علی بعض یتلاومون)30

-و همچنین روزی به طغیان خود در قبال ولایت واقف خواهند شد و حسرت خواهند خورد(قالوا یا ویلنا انا کنا طاغین)31

-زمانی که از خواب غفلت بیدار شوند اظهار رغبت به خدا میکنند و دست بدامن ولایت میشوند تا یکبار دیگر توفیق خدمتگزاری در رکاب ولایت(خیرا) به آنان داده شود(عسی ربنا ان یبدلنا خیرا منها انا الی ربنا راغبون)32

 "کذلک العذاب و لعذاب الاخره اکبر لو کانوا یعلمون"(33)

بدلیل اینکه عموما اینکه غافلان دیربه علم ومعرفت ولایت میرسند خدا در دنیا آنان را از عنایات و توجهات امام معصوم(ع) بی بهره میکند و در آخرت به فراق خودش دچار میکند.همانگونه که علی ع در کمیل فرموده اند: صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک.

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿٣٤﴾ أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ﴿٣٥﴾ مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿٣٦﴾ أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ﴿٣٧﴾ إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ ﴿٣٨﴾ أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ ﴿٣٩﴾ سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ ﴿٤٠﴾ أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿٤١﴾

﴿٣٤﴾-در صورتیکه ولایت مداران(للمتقین) را به بهشت لقایش (عند ربهم) و به محضرصاحبان ولایت(جنات النعیم) میرساند. همانگونه که خداوند در ابتدای سوره از ولایت دفاع فرموده(ما انت بنعمه ربک بمجنون)

﴿٣٥﴾-آیا ما  ولایت مداران(المسلمین) را  با ولایت گریزان(کالمجرمین)  در یک جایگاه مینشانیم؟

﴿٣٦﴾-پس شما چگونه حکم جنون را برای صاحب ولایت صادر میکنید(ما لکم کیف تحکمون)

﴿٣٧﴾ -آیا در جایی به شما اینگونه تدریس میکنند؟(فیه تدرسون)

﴿٣٨﴾-آنجاست که شما ولایت گریزی را اختیار میکنید(فیه لما تخیرون)

﴿٣٩﴾-ولایت گریزان بدلیل حکم جنون دادن بر صاحبان ولایت از رحیمیت خدا محرومند(لما تحکمون)

﴿٤٠﴾-یک دستوربرای همه مبلغین ولایت:باید از آنان بپرسید که کدامیک طعم رحیمیت خدا را چشیده اند(سلهم)

﴿٤١﴾-پس شیطان که دردعوی شما شرکت داشت کجاست؟(فلیاتوا)

(42)-حقیقت در روز قیامت مکشوف میشود و همه مجددا  بسجودی در مقابل ولایت خوانده میشوند که " اسجدوا لادم" اما دیگر در آن روز آنان بدلیل ولایت گریزیشان در دنیا , در آخرت هم  قادر به آن سجده یعنی تسلیم در برابر امر خدا نخواهند بود

(43)-آنان از روز الست و همه روزه در دنیا در عین سلامت به سجود در مقابل ولایت(به ولایت پذیری و ولایت مداری) خوانده شدند و اعتنا نکردند و در قیامت  ذلت و ترس دلشان در چشمانشان ظاهر میشود(ترهقهم ذله)

(44)-و آنجاست که ولایت مطلقه الهیه خود وارد صحنه میشود(سنستدرجهم)

(45)-و در آن روز کید سخت خداوند به اجرا در خواهد آمد(ان کیدی متین) و آنان به جهنم فراق خدا دچار میشوند.

(46)-آنگاه که آنان باید مزد رسالت تو را میدادند بر زمین سنگین شدند و از همراهی با تو باز ماندند(من مغرم مثقلون)

(47)- و نتوانستند از غیب معطلع شوند تا آنرا را مکتوب کنند(فهم یکتبون)

(48)-خطاب به صاحبان ولایت که از یونس عبرت گرفته و در این دنیا در مقابل آنان صبر کنید(فاصبر)

(49)-اگر کسی نعمت ولایت را درنیابد و هم و غم خود را وقف خدمتگزاری به ایشان (به امام زمانش) نکند به آشفتگی و بیچارگی خواهد رسید(و هو مذموم)

(50)-و هرگاه که انسان در این دنیا به ظلم خود(به ظلم ولایت گریزی خود) پی ببرد و بدامان ولایت رو کند خدا او را همنشین صاحبان ولایت کند(فجعله من الصالحین)

(51)-اما کافران" درمواجه با آیات ولایی قران"  با همان چشمانی که(طبق آیه 43 همین سوره) در آخرت ترس و ذلت درشان مشهود میشود , با وقاحت تمام میخواهند در این دنیا  چشم زخمت زنند (چرا که کافران میدانند خدا با نزول قران ولایت را معرفی کرده است در حالیکه خیلی از مومنان هنوز به این راز پی نبرده اند)

(52)-و در خاتمه این سوره خداوند یکبار دیگر قران را خودش معرفی میکند : که قران نیست مگر تذکرو الگو دهی ولایت به عالمیان بدلیل خلق عظیم آنان(و ما هو الا ذکر للعالمین)

خدایا دشمنان اسلام, کفار و منافقین به دیدگاه ولایی قران پی برده اند اما خیلی از ما ولایتی ها هنوز به این راز پی نبرده ایم.

خدایا بمحمد و آل محمد قسمت میدهیم آنگونه که خودت با جوهر قلمت(دست قدرتت) نقطه نون را که ولایت است در ظرف بی معنای عالم هستی نگاشتی و به آن معناء و هدف بخشیدی , در ظرف دل ما نیز نقطه ولایت پذیری و ولایت مداری را به جهت خدمت در درگاه ولایت و با خلقی عظیم را ثبت نما. برحمتک یا ارحم الراحمین

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه برحمتک یا ارحم الراحمین

 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">