معرفت نفس (قسمت اول) - کلاس دارالقران
حل می شود در اسماء خدا در اسم اعظم خدا یعنی در واقع وصل می شود ." انا لله و انا اله راجعون " رجعت می کنیم اگر معرفت نفس پیدا کنیم به آن کمالات ابتدایی خودمان رجعت میکنیم، به هر دری می زنیم با این هم و غم باشد که ما باید نفسمان را بشناسیم .هرچقدر که ما بخواهیم روی بدی هایمان کار کنیم تا نفسمان را نشناسیم نمی شود آدم تا خودش را نشناسد یعنی آن خود حقیقی را نمی تواند روی خصوصیات اخلاقی اش کار کند . برای همین است که ما طول عمرمان اینقدر تلاش می کنیم که مثلا منیت را از بین ببریم غیبت را از بین ببریم دروغ را از زندگی مان دور کنیم فلان کار را بکنیم فلان کار را نکنیم ولی آنطور که باید و شاید جواب نمی دهد . هیچ وقت از خودمان سوال کردیم که چرا جواب نمی دهد ؟ چرا من نمی توانم روی خودم کار کنم ؟ چرا دو روز خوبم دو روز بد ؟ چرا نمی توانم جلوی زبانم را بگیرم ؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ دلیلش این است ؛ این را من نمی گویم در روایات و احادیث آمده ، آیات قرآن ما را حواله به این مطلب می کند که " من عرف نفسه فقد عرف ربه " تو اگر بخواهی خودت را با کمالات خدا تطبیق بدهی باید خودت را بشناسی باید حقیقت خودت را بشناسی تا بتوانی نواقص خودت را برطرف کنی . شرطش این است که خودت را بشناسی خود حقیقی ات را اگر ما بتوانیم به این نقطه برسیم می توانیم سوزن پرگار وجودمان را بر آن متمرکز کنیم و بعد بچرخیم ، در زندگی ، در ارتباطات ، در روابط ، نشست و برخاست ، خوابیدن ، بیداری ، خوردن ، مسافرت ، صله رحم ، تربیت فرزند و همسر داری ، . . . آنوقت پرگار بچرخد در حالیکه سوزن آن از نقطه معرفت نفس جابجا نشود ، اگر جابجا شود دوباره خودمان را گم می کنیم ، خودمان را فراموش می کنیم . باید سوزن وجود من این نقطه را کشف کند و هر وقت از این نقطه جابجا شد دوباره برگردد سر همان نقطه .
این زمینه سازی برای ظهور است ، چرا ؟ بخاطر اینکه انسان تا دارایی هایش را نشناسد تا نعمتهایی که خدا به او داده نشناسد و قدر نداند نمی تواند به نعمت عظمای ولایت برسد .
خیلی راحت است ، از بس راحت است نمیفهمیم ، یک چیزی ممکن است از بس راحت است آدم نفهمد !! آن دور دورها دنبالش می گردیم ، همین جاست نزدیک خودت !! فکر کن ؛ فقط اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، خدایا به تو پناه می برم از شر شیطان ، شیطان چکار می کند؟ تاریکی های اوهام ، و نمی گذارد من بفهمم . قبلا مطرح شده بود ما یک جسم داریم ، یک روح و یک نفس ، نفس حقیقت ماست ،( نه جسم حقیقت ماست نه روح ). این جسم و روح را خدا به ما داده تا روی آنها کار کنیم . " خلقنا الانسان فی احسن تقویم " من در بهترین حالات ، جسم و روح تو را خلق کردم ، حقیقت تو را خلق کردم ، " ثم رددناه اسفل سافلین " بعد سقوط کردی آمدی در پست ترین موقعیت ها قرار گرفتی:
منیت پیدا کردی ، اخلاقت ، رفتارت ، کردارت ، نشست و برخاستت ، . . . ، همه چی بد شد . حالا بیا روی این دوتا کار کن ، روی جسم و روح ، یعنی چی ؟ منظور از جسم ، اعمال است که از جسم صادر می شود . روی اعمال باید کار کنی . مثلا : به کسی اخم می کنم ، چیزی می شکنم ، دزدی می کنم ، ، مال حرام می خورم ، . . . ، و یا برعکس مواظبت می کنم دروغ نمی گویم ، اسراف نمی کنم ، نظافت را رعایت می کنم ، . . . ، این ها اعمال است که باید روی آنها کار شود .
منظور از روح ، روحیات است ( بنده اینطور میگویم تا بهتر متوجه شویم ) اخلاقیات است که باید روی آنها کار شود . اینها آلوده شده اند ، غشاء روی آن گرفته شده ، بداخلاق شدم ، عصبانی شدم ، نامنظم شدم ، بی حوصله شدم ، کینه ای شدم ، حسود شدم ، . . . ، اینها روحیات من است . من باید در این دو زمینه کار کنم تا به حقیقت خودم برسم . چرا ؟ چون این دوتا باید زلال باشند تا من بتوانم از آنها رد شوم و وارد باطن عالم بشوم ، اینها مرا در عالم طبیعت نگه داشته اند و نمی گذارند من در عالم مثال بروم در عالمی که نه هیچ جسمی دارد , نه هیچ وزنی . فقط صورت دارد فقط می شود دید ولی نمی شود آنرا لمس کرد . شرطش این است که جسم و روحم مانع در راهم نباشد ، چرا که من مسافر الی الله هستم و اینها " قعدت بی اقلالی " مرا زمین گیر کرده ، به فرموده امام علی (ع) " و هوسنی ... بعد املی " و مرا از منفعتم دور کرده این آرزوهای درازم " ... " و دنیا مرا با غرورش فریب داده " و نفسی بجهایتها ... " و نفس من با جنایتهایش ، پس باید روی آن کار کرد این بی معرفتی مرا زمین گیر کرده . ماه ، ماه علی (ع) است از دعای کمیل او استفاده کردیم .
پس کارهایی که از جسم صادر می شود و حالاتی که از روحیاتم صادر می شود و ممکن است صادر هم نشود اما وجود دارد ، مرا زمین گیر کرده و نمی گذارد مسافر الی الله باشم . حقیقت من سفر می کند ، نه اینها ، نه اعمالم ، نه روحیاتم ، حقیقت من است که مسافر الی الله است نه اینها ، ولی این دو نمی گذارند ، یا اعمالم مشکل دارد یا اخلاقیاتم یا هر دو ، یکی ممکن است اعمالش ایرادی نداشته باشد اما اخلاقیات ، روحیات ، هرکس خودش بهتر می داند که اخلاق و اعمالش چگونه است که تا به حال نرسیده است ! از پیله بیرون بیاییم از پیله ای که دور خود ساخته ایم ! خودمان را بشناسیم !
باید چکار کرد ؟ این معرفت نفس چیست ؟ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از امیرالمؤمنین (ع) یازده حدیث پشت سر هم آورده که انسان تا معرفت نفس نداشته باشد هیچ چیز ندارد .
این چیست که من نمی توانم به آن برسم ؟ من مسافر الی الله هستم اما اینجا مانده ام !!!
خدا فرموده " من یهاجر فی سبیل الله ... اگر تو هجرتت را در راه خدا شروع کنی " وقع اجره الی الله ... " من بر خودم واجب کردم که اجرت را بدهم . هجرت را شروع کنی یعنی چه ؟ یعنی روی دو چیز کار کن ، وقت تنگ است ، زمینه برای ظهور باید محیا شود ، به دیگران هم کار نداشته باش ، متأسفانه اشتباه برداشت می شود و سریع می گویند : مگر نباید امر به معروف و نهی از منکر کرد ؟ ! ..، این حرف ها را رها کن . . . امر به معروف و نهی از منکر از اعمال و کارهای جسمانی است که من باید برای کمال خودم انجام بدهم نه برای دیگران ، برای اینکه من به کمال برسم والا او که نیازی به ما ندارد ، اگر خدا صلاح بداند شخص دیگری او را امر به معروف و نهی از منکر می کند، بعد هم ممکن است روی او اصلا اثر نگذارد !!! تا کسی چیزی می گوید، سریع می گوییم : منظورش دیگرانند که بدند !! . . . نه . . . منظور این قصه خود ماییم ، . . خودم . . . . خودم . . . . خودم . . باید خودم را درست کنم . اول ؛ اینقدر حرف نزن !! چون وقتی حرف از زبان بیرون آمد دیگر نمی توان جمعش کرد ! اینقدر حرف نزنیم که خدای نکرده عملی از ما صادر شود که نتوانیم جمع کنیم ، وقتی خارج شد دیگر افسار از دستمان خارج می شود .
یادتان می آید در جلسه ای گفتیم باید نیتمان را خالص کنیم ؛ اگر نیت آدم خالص باشد بازتاب عمل نیز خوب است ، ولی وقتی نیت خالص نباشد هرچند عمل خوب است اما بازتاب عمل خوب نیست . ( من که کاری نکردم ! من که چیزی نگفتم ! پس چرا اینطوری شد ؟! ) هرجا آدم در این دنیا چوب بخورد (البته در این دنیا کم است در آن دنیا بزرگتر است) ، بخاطر این است که نیت خالص نیست .
دلیل اینکه اینقدر ما در دنیا اذیت می شویم و خسارت می بینیم ، این است و تقصیر دیگران نیست !
اگر به انسان شری و ضرری می رسد طبق آیه قرآن " ... " از خودش است . بیخودی کینه این و آن را به دل نگیریم . لازمه اش این است که روی روحیات و اعمالت خودمان دقیق شویم ، کار کنیم . برای دقیق شدن و سنجیدن اعمال شاقول داریم : قرآن و احادیث ، روایات ، احکام ، عمل به واجبات ، دوری از محرمات ، . . . ، هرکس می گوید من نمی دانم اشتباه می کند ما می دانیم و خودمان را به آن راه دیگری می زنیم وگرنه باید تحقیق کنیم تا یاد بگیریم .
در مورد کار کردن روی اعمال خداوند فرموده از تو حرکت از من برکت ، آنوقت توفیقمان می دهد و ما آن موقع می توانیم اعمالمان را اصلاح کنیم انشاالله . .....................
درباره سايت
طبقه بندی موضوعی
- پیام های انصار المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (۶)
- پیام های پیش به سوی ظهور (۴۱)
- پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی (۱)
- سوال جوانان غیرمسلمان و پاسخ قرآن (۱۸)
- سوال من و پاسخ او (تدبر در قرآن) (۱۸)
- درک حضور امام زمان (عج) و مقدمه سازی ظهور (۳۲)
- مطالب کلاس های دارالقرآن (۲۰)
- پیام ها و مطالب ماه مبارک رمضان (۱۱)
- معرفت نفس (۲)
- پیام های بعد از اربعین 92 (۱۷)
- پیام های ماه رمضان (۸)
- با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم (۴)
- قدر شب های قدر را بدانیم (۳)
- تدبر در ادعیه (۲)
- محورهای تبلیغ خصوصا در پیاده روی اربعین (۱۹)
- شبکه جهانی مبلغین اربعین (۱۳)
- سازماندهی برای ظهور (۵)
- شناخت ولایت (۲۸)
- اعتکاف (۴)
آخرين مطالب
-
-
📣 دیگه وقتشه /
يكشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ -
اتحاد راه رسیدن به قله است رأی ریاست جمهوری
شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ -
#یاران_منجی_آماده_میشوند_۳
دوشنبه ۴ تیر ۱۴۰۳ -
#از_خانه_تا_خدا_۲
دوشنبه ۴ تیر ۱۴۰۳ -
#از_خانه_تا_خدا_۱
دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ -
در جهت پیشبرد اهداف زیر بنایی مهدوی ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ -
#از_خانه_تا_خدا
سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ -
#یاران_منجی_آماده_میشوند_۲
سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ -
# یاران_منجی_آماده_میشوند_۱
پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۱)
- مرداد ۱۴۰۳ (۱)
- تیر ۱۴۰۳ (۳)
- خرداد ۱۴۰۳ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۷)
- فروردين ۱۴۰۳ (۳۰)
- اسفند ۱۴۰۲ (۹)
- بهمن ۱۴۰۲ (۷)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۱)
- مهر ۱۴۰۲ (۵)
- شهریور ۱۴۰۲ (۳)
- مرداد ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۳)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۵)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۹)
- دی ۱۳۹۹ (۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۱۰)
- خرداد ۱۳۹۹ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۲)
- فروردين ۱۳۹۹ (۲)
- اسفند ۱۳۹۸ (۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱)
- آبان ۱۳۹۸ (۳)
- مهر ۱۳۹۸ (۱)
- مرداد ۱۳۹۸ (۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۷)
- بهمن ۱۳۹۷ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۶)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۱)
- تیر ۱۳۹۷ (۲)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۶ (۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۳)
- تیر ۱۳۹۶ (۱)
- خرداد ۱۳۹۶ (۱)
- فروردين ۱۳۹۶ (۵)
- اسفند ۱۳۹۵ (۳)
- بهمن ۱۳۹۵ (۴)
- دی ۱۳۹۵ (۳)
- آذر ۱۳۹۵ (۲)
- آبان ۱۳۹۵ (۲)
- مهر ۱۳۹۵ (۴)
- شهریور ۱۳۹۵ (۳)
- مرداد ۱۳۹۵ (۳)
- تیر ۱۳۹۵ (۶)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۵)
- فروردين ۱۳۹۵ (۲)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲)
- دی ۱۳۹۴ (۴)
- آذر ۱۳۹۴ (۳)
- آبان ۱۳۹۴ (۸)
- مهر ۱۳۹۴ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۷)
- خرداد ۱۳۹۴ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۵)
- اسفند ۱۳۹۳ (۵)
- بهمن ۱۳۹۳ (۱۷)
- دی ۱۳۹۳ (۵)
- آذر ۱۳۹۳ (۴)
- آبان ۱۳۹۳ (۵)
- مهر ۱۳۹۳ (۹)
- شهریور ۱۳۹۳ (۲۸)
- مرداد ۱۳۹۳ (۸)
- تیر ۱۳۹۳ (۴)
- خرداد ۱۳۹۳ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۸)
- فروردين ۱۳۹۳ (۹)
- اسفند ۱۳۹۲ (۶)
- آذر ۱۳۹۲ (۳)
- آبان ۱۳۹۲ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۰ (۱)
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است