پنجشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ

۴ مطلب با موضوع «با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم» ثبت شده است

راه بکمال رسیدن

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

راه بکمال رسیدن 

 

 

تدبر در قران:  

سلام علیکم:

 

 🌹ومِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَىٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا (اسراء:79)

 

" و پاسی از شب بیدار باش! که [این افزون بر نمازهای واجب] ویژۀ توست، امید است پروردگارت تو را [به سبب این عبادتِ ویژه] به جایگاهی ستوده برانگیزد "«اسراء:79»

 

این دستوریست که خداوند به پیامبرش داده تا بیشتر از  شب را و همچنین برای دیگران  است تا قسمتی از شب را  بیدار و به عبادت خدا بپردازند.

 

نکاتی چند:

 

1-  ما باید در شب بخوابیم سپس قسمتی یا قسمت هایی از آنرا بیدار شویم(فتهجد به)

 

2-  در این آیه خداوند به ما دستور داده است که در شب حقیقتا کمی  بیدار شویم نه اینکه خواب آلوده باشیم. (فتهجد به)

 

3- این یک نفع ویژه ای برای ما دارد (مثال: بوسیله نماز شب در نیمه شب)(نافله لک)

 

4-  چرا که خداوند میخواهد ما را به جایگاهی ستوده مهیا کند. اگر ما حتی فقط قسمتی از نیمه شب را حقیقتا بیدار شویم اما ما را به اون جایگاه ویژه و ارزشمند میرساند ان شاءالله(عَسَىٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا)

 

5-  این  جایگاهیست که ما را به معرفت و حکمت میرساند(مقاما محمودا)

 

6-  پروردگار عالمیان بنا به سیر تربیتی که برایمان دارد ما را  در آن جایگاه  به حقیقت اسماء الله, امامت و ولایت واقف میگرداند(ان یبعثک ربک)

 

7-  امام حسن عسکری(ع): کسی مراحل سیر و سلوک الی الله را طی نمیکند مگر با شب زنده داری.

 

شب زنده داری تنها راهیست که بدانوسیله انسان با رسیدن به معارف ارزشمندی به خداوند مقرب میشود(مقاما محمودا)

 

8-  ظرف شب بهترین زمان و فضاء برای حرکت و رشد  در مراحل تکاملی ماست(و من اللیل)

 

ما در نیمه شب به آرامشی خواهیم رسید که لازمه حرکت در مسیر تکاملی ماست: لتسکنوا فیها👆👆👆

 

9-  ما به اون آرامش حقیقی در نیمه شب خواهیم رسید بدلیل اینکه حضور امام زمان(عج) در نیمه شب بهتر درک میشود(درک حضور امام زمان عج)

 

10- متعاقبا  در ظرف شب ما به معرفت نفس و نهایتا به معرفت خدا نیز باذن الله خواهیم رسید:  "من عرف نفسه فقد عرف ربه"

 

11-  در حقیقت این ویژگی همان جایگاه ستوده ای هست که خداوند میخواهد در سیر تکاملی ما را به آن برساند(طبق همین آیه 79 سوره اسراء)

 

12- توجه: خداوند در حقیقت با دستور به شب زنده داری ما را برای رسیدن به آن جایگاه ارزشمند راهنمایی  و مهیا کرده است(ان یبعثک ربک مقاما محمودا)

 

✅ چرا خداوند اراده کرده تا ما را برای آن جایگاه مهیا کند؟  او اراده کرده تا ما برای ظهور مهدی فاطمه(عج) آماده و دیگران را نیز آماده کنیم ان شاءالله.

 

✅  بنابر این ما سفیران مهدی فاطمه(عج) باید که قسمتی از نیمه شب را بیدار شده  و هر چه زودتر و بهتر به آن جایگاه ستوده(مقاما محمودا) باذن الله برسیم و امت ایشان را نیز دعوت و در این مسیر تربیت و تعلیم دهیم ان شاءالله.

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

Imammouod.blog.ir

تدبری در سوره الناس

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تدبری در سوره الناس:

(در قالب گفتگویی با خدا)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدا: بگو (قل)

چی بگم؟

خدا:  پناه میبرم(اعوذ)

به کی؟

خدا:  به پروردگار مردم(رب الناس) به پادشاه مردم(ملک الناس) به معبود مردم(اله الناس)

چرا؟

خدا: از شر(من شر)

از شر چی؟

خدا: وسوسه (وسواس)

وسوسه کی؟

خدا: وسوسه وسوسه کننده(وسواس الخناس) شیطان

کجا وسوسه میکند؟

خدا: در سینه انسان(فی صدور الناس)

شیطان چه شکلیه؟

خدا: چه از جنس جنیان و چه از جنس مردم(من الجنه و الناس)

***************************************

نتیجه:

.

-گفتن بخدا خیلی مهمه (قل)

-نکته در اینه که باید پناه بردن رو به خدا اعلام کنیم(اعوذ)

-خدا دوست داره که ما هم  بشناسیمش به ربوبیتش, به پادشاهییش و به معبود بودنش و هم اینکه او را با اسمائش صدا بزنیم(برب-ملک-اله)

-خودش رو در قبال مردم که از جنس انسان اشرف مخلوقات هستند معرفی میکند(برب الناس-ملک الناس-اله الناس)

-دلیل اینکه انسان باید بخدا پناه ببرد رو وسوسه های شیطان میخواند(من شر الوسواس الخناس)

-و شیطان شناسی و اهمیت آنرا به ما تعلیم میدهد(الذی یوسوس فی صدور الناس-من الجنه و الناس)

-شیطان کارش وسوسه کردن است در دلهای مردمان

-خدا خودش را بعنوان رب و پادشاه و معبود مردم معرفی کرد. شیطان هم برای جدایی انداختن بین خدا و مردم در دلهایشان وسوسه کرد

- حالا ممکنه شیطان یا در قالب جنیان و یا در قالب خود مردمان این وسوسه را انجام بدهد.

*****************************

تدبری ولایی در قران:

 

-خدا در ابتدای همه سوره ها  بجز سوره توبه "بسم الله الرحمن الرحیم" نازل کرده .

 یعنی که همه سوره ها یک معنا و مفهموم  کلی دارند و اون برملا کردن اسم الله است در رحمانیت و رحمیتش. خدا خواسته که بدانوسیله به ما استعانت کردن از اسمائش رو به ما یاد بدهد.

 معصومین(ع) فرمودند: نحن اسماءالله. پس در واقع خداوند در همه سوره ها خواسته به ما ولایت را معرفی کند که ایشان اسماء الهی هستند و ما باید بوسیله ایشان به درگاه خدایی راه پیدا کنیم و مقربش بشویم.

 وقتی که ما بسم الله میگیم یعنی از اسم جلاله الله استعانت میجوییم.

 اسم به معنای آیه و نشانه است. نشانه الله رحمانیت و رحیمیتش میباشد . در حقیقت آیه و نشانه خدا در حال حاضر مهدی فاطمه(عج) میباشد. پس باید ایشان را بوسیله آیات خدا بشناسیم و به ایشان هم قلبا و هم عملا متمسک بشویم و زمینه را برای ظهورشان تا حد امکان فراهم کنیم. چراکه ایشان باطن قران هستند و باید بعرصه ظهور در بیایند تا نهایتا خداوند شناخته شود

-ربوبیت خدا در حال حاضر بوسیله حجتش یعنی امام زمان(عج)  به عرصه ظهور میرسد.

-و همینطور پادشاهیش و معبود بودنش

- وقتی که ما  حقیقتا  به ربوبیت و پادشاهی و معبود بودن خداوند پناه میبریم یعنی عملا  به امام زمان(عج) متوسل شده ایم تا ایشان ما را در راه یافتن به  پناهگاه و حصار الهی شفاعت کند

-امام زمان(عج) تمامی اسماء خداست . ایشان جلوه ربوبیت, پادشاهی و اله بودن خداست.

-اگر ما در حین پناه بردن بخدا توجه به حجتش مهدی فاطمه(عج) داشته باشیم و او را شفیع قرار بدهیم اونوقت ایشان شفاعت کرده و ما به درگاه خاص ربوبی راه پیدا خواهیم کرد و در پناهش خواهیم ماند ان شاءالله.

 

******************************

روایات:

در مجمع البیان استکه از انس بن مالک روایت شده که گفت: رسولخدا(ص) فرمود: شیطان پوزه خود را برقلب هر انسانی خواهد گذاشت. اگر انسان بیاد خدا بیفتد, او میگریزدو دور میشود, و اما اگر خدا را از یاد ببرد, دلش را میخورد, اینست معنی وسواس الخناس.(تفسیر المیزان, ج 20, ص 909)

*******************************************

 

گفتگویی پیرامون سوره الناس:

هیچ چیز مهمتر از این نیست که انسان دائما در پناه خدا باشد یعنی که خدا به او پناه بدهد.

 

و راهش اینست که ما به او خالصانه بگوییم که ما را پناه بدهد

پناه از شر وسوسه های شیطون که در سینه(صدر) وسوسه میکند

مثلا : زمان جنگ و حملات هوایی مردم به پناهگاه پناه میبردند

چون خداوند فرمود که : "قل اعوذ برب الناس". شیطان هم جوری خودش رو وارد این صحنه میکند و انسان رو وسوسه میکند که انسان عملا بجای پناه آوردن بخدا به او پناه ببرد.

اصولاً «شیاطین»، برنامه‏هاى خود رو با مخفى کارى انجام می دهند، و گاه چنان در گوش جان انسان مى‏دمند که انسان باور مى‏کند فکر، فکر خود او است، و از درون جانش جوشیده، و همین باعث اغوا و گمراهى او مى‏شود!

نداهای شیطون جوری  و از دری وارد سینه ما میشود که ما بنظرمان میرسد که اون نداها فکر خودمونه . و چون با هر کسی از طریق خاص خودش وارد میشه طرف اصلا ممکنه نفهمه که این کار شیطون بوده.

کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوسته‏اى از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در پوشش هدایت.

خلاصه، شیاطین هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامه‏هایشان پنهان است، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند، یا برنامه‏هایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خنّاس بوده و کارشان دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است.پس، مقصود از خنّاس همان وسوسه های پنهانی شیاطین است.

مثلا: نداهایی به یک آدم با خدا و قرانی میده که : بیا و تو با آیات قران دیگران رو مرتب انذار کن. و او بدون در نظر گرفتن حال و هوای طرف مقابلش آنقدر به او از آیات گوناگون قران میگه که اونو خسته میکنه. و شیطون متقابلا به طرف مقابل ندا میده که: ببین اینها کار به واقعیات زندگی ندارن و فقط هی آیات قران رو بهت تحویل میدن . اینها فقط شعار میدن.

این القائات شیطون در رنگ و لعابی حق گونه ارائه میشود اما عملا دلهای طرفین رو از هم دور و زده میکنه و متقابلا آنها رو از حقیقت قران دور میکنه

رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند، یا برنامه‏هایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها دارای وسواس خناسند، و کارشان دروغ، نیرنگ، ریا کارى، ظاهرسازى و مخفى کردن حق است.

ما هیچوقت نمیتونیم به این حقیقت پی ببریم که آیا کارمون خالص برای رضای خدا هست یا نه. چون کار انسان از آغاز تا پایانش در این مسیر دستخوش چیزهای بسیاری ممکنه قرار بگیره(بوسیله ترفندهای شیطانی)

مثلا ممکنه که انسان از اول با دلی پاک و خالص وارد مرحله ای از کاری قرار میگیره ولی ممکنه بمرور با پنهان کاری شیطون وارد مرحله ای بشه که عملا بدنبال شیطون راه می افته.

میدونین کی به این مسئله ممکنه تازه ممکنه که واقف بشه . اون وقتی است که زمین میخورد و سرش به سنگ میخورد.

راه چاره چیست؟ فقط و فقط با توجه تام بخدا پناه بردن است

میفرماید: قل(بگو) پس خود گفتن و بزبان آوردن توجه انسان رو بیشتر متمرکز بر مطلبی میکند که بخدا میگوید

"قل اعوذ "  به خود خدا بگو پناه میبرم بتو ای خدا

بارها پیش اومده که داشتیم از جایی می افتادیم دیدین چطور یک دفعه به یک دستگیره ای, چیزی پناه آوردیم یعنی اونو گرفتیم که نیفتیم . خوب همینطوری باید اول پرتگاههای شیطونی رو بشناسیم تا مرتب به خود خدا با توجه تام پناه ببریم.

مهمتری چیزی که ما باید درباره پرتگاههای شیطانی بدانیم اینه که "پرتگاه هایش پنهانیه".

بله . اگر انسان نیتش رضای خدا باشه خدا کمکش میکنه. اما چون غافل از نیرنگ ها و پرتگاه های شیطان بوده ممکنه که وقتی افتادیم تو پرتگاهش کمکمون کنه. چرا که کمک و یاری خدا به بندگانش بسته به معرفتشون و خلوص نیت شون داره. پس ما باید دشمنمان را یعنی این شیطان لعین رو هم خوب بشناسیم که او "دشمنیست با پرتگاه های پنهانی".

البته در میمنت با امام زمان(عج) با نیت خالص+معرفت نسبت به شیطان لعین و پنهانی بودن پرتگاه هایش+در خواست زبانی و قلبی خالصانه از خدا برای پناه بردن به دامانش= در امان ماندن ان شاءالله

⭐️ما هیچوقت نباید این مسیر طولانی و پر از موانع رو بدون همرهی خضر زمانه مان, مهدی فاطمه(عج) طی کنیم که گمراه میشویم. باید مدام او را شفیع قرار داده و کلا بدون  دست در دست او گذاشتن و بدون توسل به ایشان به هیچوجه طی طریق نکنیم. التماس دعا

تدبری ولایی در سوره های کوچک قرآن (4)

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
تدبر در آیات سوره جن:
(از دید ولایی)

(1)-خداوند به پیامبر(ص) و تمامی مبلغین دین می فرماید که شما به عالمیان بگویید که (قل):
ما دو نوع سمع و شنیدن داریم:
1-به وسیله گوش دل و باطن (اوحی الی)
2-به وسیله گوش سر و ظاهر (انه استمع)
-وحی الهی ویژه صاحبان ولایت است (الامام الجن و الانس) و سمع ظاهری ویژه عموم جن و انس است

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم(آیاتی منتخب از اول قران)

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

تدبر در آیات منتخب قرآن :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از اول قرآن(سوره حمد)

خداوند به بهانه کتاب آسمانی اش میخواهد خودش را معرفی کند

نزول این سوره و سوره های دیگه قرآن در حقیقت یک بهانه است برای معرفی خودش

و راه رسیدن به خودش را (صراط المستقیم)که باید از خود خدا توفیقش رو طلب کنیم(اهدنا)

قصه, قصه وصاله که تنها شرطش هم صراطه که خود امام معصوم هست(امام زمان عج)

راه رو به خود امام نسبت میده(صراط الذین انعمت علیهم)

(سوره بقره)

(ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین)معصومین (س) متقین هستند پس برای فهمیدن حقیقت قرآن باید از معارف حقه و از روایات و احادیث ایشان استفاده کرد

شرط هدایت شدن بوسیله این کتاب اینه که به غیب یعنی آخرت و همینطور وجود امام زمان ایمان داشته باشیم(الذین یومنون بالغیب)

این کتاب رو خدا به پیامبرش نازل کرد که دستور العمل رسیدن به لقائش رو بهش بده. اگر این کتاب را راهنمایی در دست امام زمان (عج) دیدیم آنوقته که در سیر تربیتی که خداوند برای ما تعیین کرده است این کتاب آسمانی ما را مشمول   هدایت خودش قرار میدهد(اولئک علی هدی من ربهم)

و آنانی که امامت و ولایت را قبول ندارند بهیچوجه بسوی خداوند هدایت نمیشوند(الذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین )آیه 16

برای هدایت بشر خلیفه و جانشینی برای خودش قرار داد(انی جاعل فی الارض خلیفه)آیه 30

به ملائکه دستور داد تا بر آدم که خلیفه او بود سحده کنند تا همه مقصد و هدف خلقت رو در وحود او یعنی درامامت ولایت ببینند(و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا)آیه 34

با سرپیچی وسوسه شیطان دری بسوی جهنم گشوده شد خداوند نیزباب توبه را گشود و در عین حال آنرا بهانه ای قرار داد برای معرفی کلمات خدا که معصومین(س) هستند(فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه)آیه 37

خداوند بوسیله آن کلمات بندگانش را بسوی خودش هدایت میکند(...فاما یاتینکم منی هدی .....)آیه 38

قوم بنی اسرائیل و متعاقبا تمام اقوام را مورد خطاب قرار میدهد تا نعمت ولایت را به ایشان متذکر شود(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم ....)آیه 40

و اینکه بدون معرفت نفس کسی نمیتواند مردم را به خیر امر کند(اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)آیه 44

و متعاقبا این درک ولایت و امام زمان(عج) استکه انسانها را به ملاقات پروردگار میرساند و به سوی خدا رجعت داده میشوند البته با پیشه کردن صبر و استعانت از نماز(آلذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم الیه راجعون)آیه 46

بعد از اینکه خداوند مکرر از نعمت ولایت و امامت سخن میگوید(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم...آیه 47) خودش به تعداد معصومین (س) با بیان کلمه"و اذ " در 14 آیه به معرفی نعمت ولایت میپردازد:

 

نعمت اول: وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿٤٩﴾

نعمت دوم: وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٠﴾

نعمت سوم: وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾

نعمت چهارم: وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣)

نعمت پنجم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿٥٤﴾

نعمت ششم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٥﴾

نعمت هفتم: وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ  وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٨﴾

نعمت هشتم: وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ  فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا  قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ  کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿٦٠﴾

نعمت نهم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا  قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ  اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ  وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ  ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ  ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ ﴿٦١﴾

نعمت دهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿٦٣﴾

نعمت یازدهم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً  قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا  قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٦٧﴾

نعمت دوازدهم: وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا  وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿٧٢﴾

نعمت سیزدهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿٨٣﴾

نعمت چهاردهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿٨٤﴾

و نکته جالب اینه که این 14 نعمت بنوعی 14 معصوم(س) را تداعی میکنند و اینکه 14 معصوم(س) چه بسا  در بطن این آیات نهفته است(که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود ان شاءالله). و در آیات بعدی نیز مکرر از نعمت ولایت یاد کرده است  

و نهایتا بیان میفرماید که وسیله هدایت شما بندگان را(یعنی قران را) به قلب نازنین آقا رسول الله(ص) نازل کرده ام(فانه نزله علی قلبک باذن الله مصدقا لما بین یدیه و هدی و بشری للمومنین)آیه 97

و هر سال این قران را به قلب نازنین امام زمانمان نازل میشود که هر چقدر ما قلبمان با قلب ایشان بیشتر سنخیت پیدا کند میتواند به همان تناسب از قران بهره برده و هدایت شود ان شاءالله.

راه مستقیم(صراط المستقیم) همون راه ولایته. و همه آیات قران مرحله به مرحله صراط رو تشریح میکنه که اگر به تک  تک آیه های  آن عمل نکنیم ممکن است از صراط بلغزیم

صراط از مو نازکتراست. یعنی اینکه باید تابع محض ولایت و امامت بود تا بتوان از صراط عبور کرد.

شرط رسیدن به هدایت خدا این است که در گذرید و مداراکنید"... فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ..(109)

بله حقیقت ما یعنی نفس ما برای سیر الی الله نیاز به سوخت داردو سوخت آن اقامه نماز و ایتاء زکات است"وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ  وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿١١٠﴾ و نماز را برپا دارید ، و زکات بپردازید ، و آنچه از کار نیک براى خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت . مسلماً خدا به آنچه انجام مى‏دهید بیناست

کسیکه حقیقت خودش را شناخته باشد میتواند رویش را برای خدا تسلیم کند(یعنی خالصانه به خدا توجه و برای او کار کند) "بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ"(112) آرى کسانى که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند در حالى که نیکوکارند

و جالب اینه که اگر کسی حقیقت خودش رو شناخت آنوقت به هر جا که رو کند حضور امام زمان(عج) را درک میکند:" فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ"(115) پس به هر کجا رو کنید آنجا به سوى خداست .

این درک ولایت است این هدایت خداست و سیر تکاملی انسان , سیر الی الله است که بیان میفرماید و در ضمن روش تبلیغ را روشن میکند که بگو بدرستیکه هدایت خدا (یعنی خط ولایت) آن هدایت حقیقی است" قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ"(120)بگو : مسلماً هدایت خدا فقط هدایت] واقعى] است

بار سوم خطاب به قوم بنی اسرائیل کرده و همه را دعوت به درک نعمت ولایت میکند و اینکه بواسطه ولایت شما را بر عالمیان فضیلت دادم  "یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ "(122)

خداوند اقدام به معرفی ابراهیم بعنوان امام میکند و اینکه هر کسی مقتداء و  پیشوایی دارد"قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا" (124)

امام هادی امتش میباشد تا جاییکه خدا به ابراهیم و اسماعیل دستور آماده و پاکیزه کزدن خانه خودش برای عبادت کنندگانش را میدهد تا لزوم و اهمیت  ولایت و امامت مشخص شود  که آنها واسطه و شفیع امتند و نشاندهنده اهمیت ولایت و امامت است"وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ" ﴿١٢٥﴾

و هدف از بعثت را بیان میکند که اگر در خط ولایت و امامت نباشیم آنها برایمان محقق نخواهد شد"رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ" ﴿١٢٩﴾

سه کار را امام در قبال امتش انجام میدهد: آیات خدا را بر امتش تلاوت میکند , کتاب آسمانی و حکمت  را به آنان تعلیم میدهد و آنان را تزکیه میکند.

باید انسان تسلیم ولایت خدا و رسولش(ص) و ولایت امام معصوم (ع) باشد چراکه این سیر ربوبیتی آن رب العالمین است "إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ" ﴿١٣١﴾

چه بسا حکمت از تولد علی(ع) در خانه کعبه نیز این بوده که خط ولایت و امامت را به طواف کنندگان خانه اش نشان دهد.

همه فطرتا هدایت را طالبند چرا که  یهود و نصاری هم دم از هدایت میزنند اما خداوند میفرماید که که فقط ابراهیم و کیش ابراهیم بعنوان امام برحقند " وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا"(135)

تا جاییکه خدا راه را برای هدایت یهود و نصاری باز میگذارد و میفرماید  که: "فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا" (137) پس اگر آنان هم به آنچه که شما ایمان آورده اید ایمان آورند آنان هم از هدایت یافتگانند

رنگ ولایت رنگ الهی و  بهترین رنگهاست "صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ "﴿١٣٨﴾

صراط امام معصوم(ع) است و خدا هر که از بندگانش را که بخواهد به سوی امامت و ولایت هدایت میکند چرا که آنان هدایت یافته گانند و تنها بوسیله آنان است که بندگان بسوی خدا هدایت میشوند" یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ" ﴿١٤٢﴾

و خداوند آنان را بعنوان هدایت یافتگان معرفی میفرماید " الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ" (143)

برای هر کس راهیست بسوی خدا و سبقت گیرندگان بسوی خیرات(یعنی خط ولایت و امامت )  هستند که که هر جا باشند خدا آنان را جمع میکند با امام شان. یعنی همه را با امام شان هم گرد هم می آورد . آنان را بدور قطب عالم امکان گرد می آورد"وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ ۚ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١٤٨﴾

 

 

امام معصوم(ع) حکم خانه کعبه را دارد که مردم باید بسوی او بروند.

و  دقیقا در آیه 150 به روی کردن به سوی قبله و خانه خدا اشاره دارد که روی کردن و جمع شدن بدور قطب عالم امکان را متذکر میشودکه وقتی چنین شود دیگر نعمت خدا بر ما تمام و هدایت میشویم(...و لاتم نعمتی علیکم و لعلکم تهتدون) بوسیله نعمت ولایت و امامت "وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ "﴿١٥٠﴾

و دلیل از ارسال رسل و امام زا در بین امت بیان میفرماید:

-تلاوت آیات بر شما

-تزکیه شما

-و تعلیم کتاب و حکمت به شما

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿١٥١﴾

در این مسیر تکاملی که انسان قراره ذاکر خدا بشه این شکر گزاری وصبر در کنار حفاظت از نماز برای انسان بسیار راهگشاست

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ ﴿١٥٢﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿١٥٣﴾

چراکه اینها مشمول رحمت خاصه خدا یعنی تحت ولایت تربیت میشوند و ایشان از هدایت یافتگانند "أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ" ﴿١٥٧﴾

ولایت و امامت بینه میباشند که ما را به سوی خداوند هدایت میکند . هدایت و بینه لازم و ملزوم یگدیگرند و آنان که ولایت  را کتمان کرده و جلوی آن قد علم میکنند و به مقابله با آن میپردازند,  مورد لعن خداوند قرار میگیرند" إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ" ﴿١٥٩﴾

خداوند وحدانیت خودش را به ما متذکر میشود و مرجع فیض خودش را در رحمانیت و رحیمیت خودش میداند که البته رحمانیتش مشمول حال همه بندگان میشود و رحیمیتش مشمول آنان که ولایت پذیرند میشود" وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ" ﴿١٦٣﴾"

آیاتش را در ظاهر عالم بیان میفرماید و هدف از خلقت آنانرا که زنده کردن دل مردگان است به نور ولایت. خدا و رسولش و مومنون که مطداق ولایت و امامت معصومین(ع) میباشد. چرا که آنان نیز ماء معین هستند و آنچنان که باران زمین مرده را زنده میکندو ولایت  نیز دلهای مرده را زنده میکند.

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١٦٤﴾

که همه مخلوقات خدا نشانه از ولایت و امامت دارند که بواسطه ولایت خداوند اینها را خلق کرده است و اینها آیاتیست برای قومی که اهل تعقل هستند

وقتیکه تبعیت از قران و ولایت مطرح میشود(اتبعوا ما انزل الله) آنها بهانه میآوردند که تبعیت از گذشتگان خود میکنند درصورتیکه خداوند میفرماید که آنان بی عقل و نادان بودند و هدایت نمیشوند. کسی طبق این آیه و آیه 164 عقل دارد که ازدرک  آیات و نشانه های ظاهری(خلقت آسمانها و زمین) و نشانه های باطنی(ولایت و امامت) بهره ببرد و دل مرده او بدانوسیله زنده شود چرا که ولایت امام ماء معین است و بوسیله ولایت ایشان دلهای مرده ما نیز زنده خواهد شد.(در صورت ولایت پذیری ما)

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ ﴿١٧٠﴾

و آنان از درک سخنان و رهنمودهای ولایت و امامت(ما انزل الله) عاجزند چرا که تعقل نمیکنند

 

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً  صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (171)

خداوند همه روزیهای مادی و معنوی را به یمن ولایت به بندگانش ارزانی داشته است

ما دو نوع روزی داریم: روزی مادی و معنوی که همه آن از برکت ولایت مشمول حال ما میشود

و اگر انسان آنرا درک کرد و شکر آنرا بجای آورد هم در دل و هم در عمل آن نشانه ای بر بندگی خدا ست

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿١٧٢﴾

وکسانیکه با ولایت در می افتند و با آن به ستیز می پردازند در حقیقت آنرا کتمان کرده و به خاطر توطئه خود بر علیه ولایت کتاب آسمانی و امامت مزد هم دریافت میکنند یعنی از همه لحاظ عملا به مقابله با حق می پردازند آنان عذابی را در انتظار دارند که دیگر تزکیه از آلودگیهایشان  و خلاصی از آن  را در پی ندارند . همه انسانها اگر توبه و اصلاح کنند خداوند آنها را میبخشد اما اینان چون مداوم در حال محاربه به ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) هستند و در آن استمرار دارند در توبه به روی آنان بسته میباشد و آتش جهنم موجب پاک شدن آنان نمیشود.

 

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۙ أُولَٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٧٤﴾

چراکه آنان ضلالت را بجای ولایت و عذاب خدا را بجای مغفرتش خریدند

أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿١٧٥﴾

************

ولایت همان "بر" است یعنی خیر. و درآیه 177 نه تنها بی ولایت بودن را نقد میکند بلکه خصوصیات امامان معصوم(ع) را بیان کرده و آنان را صدیق و متقی خطاب میکند. چرا که باید انسانها ازویژگیهای آنان مطلع شوند تا بتوانند از آنان الگو برداری نیز بکنند.

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿١٧٧﴾

خداوند آنان را بعنوان الگو مطرح میفرماید:

- کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند ،

و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان و [در راه آزادى]- بردگان مى‏دهند

- و نماز بپا میدارند

- و زکات می پردازند

- و چون پیمان بندند به پیمان خویش وفادارند

- و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند

- و اینانند که (در دینداری و پیروی از حق) راست گفتند

- و اینانند که پرهیزکارانند

پس باید که از آنان تبعیت کرد و آنان را اجابت کرد.

ماه رمضان را معرفی میفرماید که ماه برملا کردن نقاب از چهره ولایت است . رمض یعنی باران . رمضان باران رحمت خداست . آنوقت خداوند قطرات این باران را تشریح میفرماید که: نزول قران است که هدایتی برای مردم و بینات(با ادله روشن) برای هدایت است و فرقانیست(تمیز دهنده حق از باطل است)  که همه اینها حکایت از ولایت و امامت دارد چرا که کتاب الله از عترت جدا شدنی نیست. (حدیث ثقلین) تا شاید که سیر تربیتی و هدایت خدا را به این دلیل(بدلیل ولایت بحق قران و امامت  امامان معصوم ع) به بزرگی یاد کنید و شکر او را بجای آورید.

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ............ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿١٨٥﴾

پیامبر(ص): انا مدینه العلم و علی بابها .فمن اراد المدینه والحکمه فلیاتها من بابها. (من شهر علمم و علی(ولایت ) در آن است . چرا  پیامبر شهر علم است؟ بدلیل نزول قران به قلب نازنینشان. خوب پس قران شهر علم است و در آن ولایت است.یعنی برای ورود به علوم و حکمتهای قران و بهره گیری از آن باید از درش وارد شد.(در ولایت)

خداوند با نزول سوره قدر یعنی با نزول قران ما را به به ولایت ارجاغ داده. چرا که میفرماید: "انا انزلناه فی لیله القدر" با کلمه "انزلناه" استمرار این نزول را بیان میکند . سوال خوب هر سال در لیله القدر باز این قران نازل میشود . به چه کسی ؟ در این عصر به قلب ولایت یعنی قطب عالم امکان امام زمان(عج) این نزول صورت میگیرد. یعنی خود قران هم (ایات و) نشانه ایست برای معرفی ولایت و امامت.

و همینطور در معرفی ماه رمضان ما را به قطرات این باران رحمت ارجاع میدهد تا اینکه مشمول هدایت  ولایت قران و عترت بشویم

*******************

خداوند به رسولش میفرماید که اگه بنده های من از تو پرسیدند که چرا اینقدر میدوند و تلاش میکنند اما به من نمیرسند؟ به ایشان بگو : مشکل در این نیست که من از شما دورم بلکه من نزدیکم و و شما را اجابت میکنم وقتی مرا بخوانید اما بشرطی و شروطها:" فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی" (با مرا یعنی ولایت و امامت را که هادیان بسوی من هستند را هم در سیره و دستوراتشان اجابت کنید و هم به ولایت آنان اعتقاد و آنرا باور داشته باشید. و در صورت ولایت پذیری شماست که شاید ارساد شوید.

 علائم و نشانه های ولایت پذیری:

1-پیروی و اجابت از دستورات و سیره امام(ع)(فلیستجیبوا لی)

2- اعتقاد و باور امامت و ولایت ایشان (و لیومنوا بی)

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾

در عموم ادعیه و در حدیث کساء نیز از  ولایت ایشان  بر همه عالم هستی یاد شده است که: "هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها"

که خداوند میفرماید: "انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیعا و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم........(مگر بخاطر شما و دوستی شما) یعنی بخاطر ولایت و امامت

لعلکم یرشدون-مقصد راه یافتن زیر سایه ولایت است.که مشروط به این است که ما هم اعتقاد و باور ولایت را داشته باشیم و هم از دستوراتشان تبعیت کنیم.

*************

کلمه"بر" در توصیف ولایت میباشد. همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند که " انا مدینه العلم و علی بابها" . بر و خوب است که برای ورود به هر خانه ای از در آن وارد شد نه اینکه ای بی راهه . و ورود از در از تقواست و آن به معنای ورود ار در ولایت است شاید که چون علی(ع) که فرمود: بخدای کعبه رستگار شدم , ما نیز با ولایت ایشان رستگار شویم

وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿١٨٩﴾

و برای رسیدن به لقاء خدا نیز باید از در ولایت وارد شد. چرا که به ما دستور تبعیت از محسنین (ولایت و امامت ) میکند با کلمه احسنوا (بهتر عمل کنید نیگو کاری کنید)

وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٩٥﴾

خیر- ما را دعوت به ولایتمداری میکند که خداوند به آن علم دارد

تزودا- توشه بردارید حکایت از سفری دارد که باید برایش توشه برداشت و آن سفر از من به سوی خداست .

فان خیر الزاده تقوی – که بهترین توشه ولایت پزیری و ولایت مداریست

چرا که بلافاصله خطاب به اولی الالباب یعنی امامان معصوم(ع) میفرماید که " واتقون" یعنی شما باید الگو باشید یا اولی الالباب آی امامان معصوم(ع) که صاحبان عقلید.

....وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ ﴿١٩٧﴾

حسنه در دنیا و آخرت توفیق ولایت پذیری و ولایت مداریست که ما باید آنرا از مقام ربوبیت طلب کنیم تا از عذابدنیوی و آخروی نجات یابیم

وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿٢٠١﴾

و آنهایی که خدا به آنها حسنه عطا کند یعنی ولایت پذیر و ولایت مدار بشوند خداوند به آنها نیز بنوعی نصیبی از ولایت میدهد یعنی آنان نیزسریعا بر عالم تا حدوی ولایت پیدا می کنند چرا که خداوند سریع الحساب است.

أُولَٰئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا ۚ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿٢٠٢﴾

**************************

و خداوند در آیه 207 هم از جایگاه ولایت  با کلمه " و من الناس" سخن می فرماید . یعنی امامان(ع)  در بین شما مردم هستند و و هم از ویژگی ولایت با کلمه "من یشری.." سخن میگوید و او را بعنوان الگو معرفی میفرماید. مصداق این آیه, امام علی(ع) در لیله المبیت است که جانش را در طبق اخلاص گذاشت و بجای پیامبر(ص) خوابید و خطرها را بجان خرید او در واقع جانی که خدا بهش ارزانی کرده بود برای کسب رضای خدا فروخت . همان جانی که خدا بهش داده بود و از خداست اما خدا در اینجا برای عزت دادن به امام میفرماید که او جانش را به قیمت کسب رضای خدا فروخت.و این از مهربانی خداست که به ایشان رافت نشان داد و جانش را از خطرها حفظ کرد.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿٢٠٧﴾

مفرماید علی (ع) جانش را برای کسب رضای من در طبق اخلاص گذاشت من هم آنرا خریدمش یعنی هم در دنیا اونو حفظ کردم هم در آخرت. یعنی خودم خریدارشم. در لیله المبیت جانش رو میخرم و به خودش بر میگردونم و یک شب هم جانش رو میخرم و دیگه بهش بر نمیگردونم قرض میمونه پیشم تا صحرای محشر

در شب معراج هم علی(ع) در حالیکه در خانه اش نشسته بود,  دید آنچه پیامر(ص) در سدره المنتهی دید. چرا که ایشان هم ولایت رسول خدا(ص) را پذیرفته هم مدار زندگیش را بر محور ولایت ایشان قرار داده بود و اگر ما نیز بدانگونه عمل کینم قطعا به آن بصیرت به اذن الله خواهیم رسید.

پس در این آیه هم از جای امام زمان(عج) پرده برداشته که ایشان در بین مردم عادی هست و اینکه مقام ایشان آنقدر بالاست که جز رضای خدا چیزی نمی طلبند. خداوند در این آیه به ولایت پذیران شرط ولایت مداری را باز میگوید که آن در طبق اخلاص گذاشتن دار وندارمان برای کسب رضای خدا و برقراری ظهور است.

**********************

خداوند در اوج اختلافات امتها در ولایت را برویشان گشود"والله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم"(213)

سوال این است که: "متی نصرالله"(یاری خدا که با ظهور ولایت که میرسد؟)

میفرماید: "الا ان نصرالله قریب"(214)

دین یعنی ولایت . اگر کسی از ولایت خارج شد نه چیزی در دنیا دارد و نه در آخرت

وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢١٧﴾

دین دارهای واقعی ولایتی هستند. منظور از سبیل الله راه ولایت است. وراهیان آن سه ویژگی دارند

-الذین آمنوا(باور ولایت)

-والذین هاجروا(هجرت با ولایت)

-وجاهدوا فی سبیل الله(جهاد در راه ولایت)

و خداوند داخل میکند آنان را در رحمت خودش یعنی در وادی ولایت و امامت

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢١٨﴾

ولایت راهش روشن است و برای رسیدن به جنت و مغفرت باید از در ولایت رفت

وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿٢٢١﴾

"واذکروا نعمت الله علیکم"بیاد آور نعمت ولایت را

"و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمه" منظور قران و عترت است

یعظکم به: که شما را به پند و اندرز آن بهره مند کند(بوسیله علم و حکمت آن)

ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتَابِ وَالْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٢٣١﴾

ما دو وظیفه داریم:

1-نعمت ولایت را بیاد آوریم(واذکروا نعمت الله......وما انزل علیکم......)

2- و تبعیت از ولایت داشته باشیم(اتقواالله)

و طبق آیه 197 بقره که خطاب به صاحبان ولایت یعنی صاحبان عقل میفرماید که "اتقون یا اولی الالباب " ما متوجه میشویم که اتقواالله یعنی از ولایت الگو برداری کنید

خداوند در آیه 235 بقره دستور میدهد که: "فاحذروه" ما را به تبعیت از امام امر میکند

وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿٢٣٥﴾

خداوند با اینکه خودش صاحب مغفرت و عفو و بخشش است اما به بند ه اش عزت داده و میفرماید که:

اگر تو این دو کار را بکنی به خاندان ولایت نزدیکتر میشوی:یکی که از دیگران بگذری و اینکه بین خودتون فضیلت(ولایت مداری)  و محبت را حاکم کنید:

1-و ان تعفوا اقرب للتقوی

2-و لا تنسوا الفضل بینکم

 

وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿٢٣٧﴾

 

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ ﴿٢٣٨﴾

قیام برای خدا با اطاعت یعنی قیام برای ولایت یعنی اطاعت از ولایت. و شرطش محافظت از نماز و بروایتی نماز صبح است که مشهود هم ملائکه شب هست هم ملائکه روز. محافظت از نماز یعنی : محافظت از اوقات نماز, از احکام نماز و از حضور قلب در نماز . اما مهمتر از همه اینها محافظت از نماز یعنی محافظت از اعمال و رفتار قبل از نماز که باید طبق ولایت و سنت و سیره ولایت و امامت باشدیعنی همان بخشش و جاری کردن فضیلت و محبت بین خودتانر(طبق آیه قبل)

نماز عصاره اعمال و سکوی پرواز بسوی معرفت نفس, معرفت امام زمان(عج) و معرفت خداست. و آن در صورتی محقق میشود که اعمال و رفتار روزمره ما به تبع از ولایت باشد.

 

 

و اگر ما از ولایت شیطان نجات پیدا کنیم یعنی نفسانیاتمان بمیرد که خداوند به آن دستور داده است, آنوقت خداوند ما را بوسیله ولایت زنده میگرداند. چرا که خدا صاحب فضل (ولایت ) است

فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿٢٤٣﴾

پس خدا به آنان فرمود : بمیرید. سپس آنان را زنده کرد. خدا نسبت به مردم داراى فزون‏بخشى است ، ولى بیشتر مردم سپاس نمى‏گزارند(243)

شکر به سه قسم است که متاسفانه بیشتر مردم  شکر گزار پروردگار نیستند:

-شکر لفظی

-شکر قلبی

-شکر عملی

در عین حال ما سه مجرای ورودی خیر یا شر داریم که بدان طریق خیر یا شر وارد وجودمان میشود:

1-دل 2- گوش 3-چشم

و سه مجری خیر یا شر داریم که اگر خیر یا شر وارد مجراهای ما شد بوسیله این سه محری به مرحله عمل در می آید:

1-دست 2-پا 3-زبان

حالا اول باید انسان با چشم خود منشاء نعمت ولایت(در واقع قضل خدا ) را ببیند و یا با گوش خود بشنود و با دل خود باور کند تا بتواند لفظا و قلبا شاکر نعمت ولایت باشد که بتوسط آن نعمت است که خدا به ما حیاه و زندگانی میدهد یا حتی نفسانیاتمان را میمیراند

تا بعد آن بتواند عملا هم بتواند شاکر خداوند باشد یعنی در عمل نیز تابع ولایت باشد(شکر عملی)

*************

 

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً ۚ وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٤٥﴾کیست که براى جلب خوشنودى خدا «به نیازمندان» قرض‏الحسنه بپردازد ، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید ؟ و خداست که [روزى را]و تنگ مى‏گیرد و وسعت مى‏دهد [همه شما را براى دریافت پاداش] به سوى او بازمى‏گردانند

بله.اگر کسی  ولایت پذیر باشد او هم در واقع قرض حسنه بخدا میدهد و خداوند تا چندین برار آنرا برایش افزایش میدهد یعنی ا  را توفیق ولایتمداری در عمل نیز عطا میکند. و بدین وسیله یعنی خداوند آنان را از طریق ولایت پذیری و ولایت مداریشان بسوی خودش بازمیگرداند (آنان را به سوی خودش یعنی مقصد سیر الی الله میرساند)یعنی روزی شان را افزونی و بسط میدهد) و متقابلا برای هر که خواهد روزی را تنگ و قبض می کند.

اینکه خداوند کلمه قرض دادن بنده بخدا را مطرح کرده در واقع به بندگان ولایت پذیرش

عزت داده است.

**************

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٤٧﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : بى‏تردید خدا طالوت را براى شما به زمامدارى برانگیخت . گفتند : [شگفتا !] چگونه او را بر ما حکومت باشد در صورتى که ما به فرمانروایى از او سزاوارتریم ، و به او وسعت و فراخى مالى داده نشده [پس ما کجا و زمامدارى انسانى تهیدست کجا ! ؟] پیامبرشان] گفت : خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ؛ و خدا زمامدارى‏اش را به هر کس که بخواهد عطا مى‏کند ؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست

ملک یعنی ولایت و ولایت داشتن است و دعوا سر ولایت بود. خداوند هم به او (طالوت) یعنی صاحب ملک و ولایت 2 نعمت داد(او را فزونی و بسط داد): (همانطور که خودش در آیه 245 بسط و قبض نعمت داده بود)

-فی العلم( درعلم و حکمت)

-والجسم(در عمل)

**************

 

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿٢٤٨﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : یقیناً نشانه فرمانروایى او این است که آن صندوق ["که موسى را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد ، در آن آرامشى از سوى پروردگارتان است ، و باقى‏مانده‏اى از آنچه خاندان موسى و هارون به جا گذاشته‏اند [چون الواح تورات ، عصاى موسى و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مى‏کنند ، البته در آن معجزه و نشانه‏اى براى شماست اگر مؤمن باشید

موسی را بدلیل خوف از جباران آن زمان بدستور خداوند در تابوت گذاشتند. و این خود نشانه بر ولایت (ملک) اوست  و امام زمان (عج) را نیز خداوند برای حفظ او از گزند جباران و ظالمان این زمانه از دیدگان مردم غایب کرده است. در واقع همانطور که تابوت حایلی بود بین موسی و دیگران خداوند نیز بین امام زمان و مردم حایلی ایجاد کرد.

*و فقط ولایت پذیران و ولایت مدارانی چون آسیه(س) بدلیل سنخیتی که با ولایت دارند میتوانند ایشان را بشناسند و ایشان را یاری رسانند.

اللهم ارنی طلعه الرشیده.

اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه.

و همچنانکه موسی و آنچه که بقیه ارث انبیاء در آن بود را مایه آرامش قرار داد و امام زمان(عج) نیز که هم خود بقیه الله است و هم او وارث انبیاء است را مایه آرامش قرار داد(مایه آرامش زمین و آسمان)

چراکه در ولایت پذیری و ولایت مداری آنچنان آرامشی وجود دارد و آن بدلیل  سیر تربیتی خداوند میباشد(فیه سکینه من ربکم)

تحمله الملائکه:  و همچنانکه ملائکه محافظ موسی و ارث انیباء در تابوت بودند تا رسیدن به ساحل نجات, مطمئنا ملائکه حافظ بقیه الله نیز میباشند برای رساندن او به ساحل ظهور ان شاءالله

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: بله در آن نشانه هست برای شما اگر مومن باشید.

در این آیه اگر جریان موسی را نادیده بگیری و آن را فقط یک نشانه ای بدانی آنوقت فقط این کلمات میماند که مصداقش دقیقا خود امام زمان(عج) میباشد که :

"بقیه الله خیرا  لکم ان کنتم مومنین"

****************

قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿٢٤٩﴾….

کسانى که یقین داشتند ملاقات کننده خدا هستند ، گفتند : چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند ، و خدا باشکیبایان است(249)

آنها که راه ولایت را طی میکنند بلقاء پروردگار خود میرسند و لازمه اش داشتن صبر است

همیشه ولایتی ها با اینکه تعدادشان کم است بر تعداد زیاد غلبه خواهند کرد باذن خدا

***************

قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٢٥٠﴾

گفتند: اى پروردگار ما ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام‏هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان . «250»

سه چیز لازمه پیروزی حق بر باطل است:

1-صبر

2-ثبات قدم

3-یاری خدا

********************

وَلَٰکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٢٥١﴾

خدا نسبت به جهانیان داراى فضل و احسان است(251)

خداوند صاحب ولایت رسولش و امامان میباشد در هر دو عالم

***********************

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤﴾

اى اهل ایمان ! از آنچه به شما روزى کرده‏ایم انفاق کنید ، پیش از آنکه روزى بیاید که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى ؛ و تنها کافران ستمکارند(254)

روزی از برکت ولایت است که بدو نوع میباشد: روزی مادی و معنوی(علم به حقیقت,  سیره و سنت امامان)  . ما باید از هر دو روزی هر چقدر که صدقه سر ولایت به ما رسیده انفاق کنیم تا آنکه مورد محبت و شفاعت ولایت قرار بگیریم. یعنی بفرموده خود خدا ما باید در راه خدا انفاق کنیم و او خودش خریدار آنست . ما علم ولایت را باید نشر دهیم تا خداوند نیز توفیق عمل به سیره و سنت ولایت را به ما عطا کند.

ما حتی در انفاق مادی باید منشاء اون روزی را برای دیگران ابراز کنیم و بدانوسیله ولایت را مطرح کنیم در وقت انفاق رزق مادی یا معنوی باید بگوییم که مثلا این از برکت امام حسین(ع) است.

*************

                                                                                                     مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ الا باذنه

کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند ؟ (255)

ولایت شفیع ماست به اذن خدا

وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَـٰوَٲتِ وَٱلۡأَرۡضَ‌ۖ وَلَا یَـُٔودُهُ ۥ حِفۡظُهُمَا‌ۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِىُّ ٱلۡعَظِیمُ (٢٥٥

دلیل وسعت آسمانها و زمین ولایت است و متقابلا دلیل این هم تنگی ها و تنگدستی ها و گرفتاریهای عالم ولایت شیطان است. و این عالم به برکت ولایت حفظ و نگهبانی میشود(ولا یوده حفظهما)

**************

لَآ إِکۡرَاهَ فِى ٱلدِّینِ‌ۖ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَىِّ‌ۚ فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّـاٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا‌ۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢٥٦

در دین ، هیچ اکراه و اجبارى نیست مسلماً راه هدایت از گمراهى کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد ، بى‏تردید به محکم‏ترین دستگیره که آن را گسستن نیست چنگ زده است ؛ و خدا شنوا و داناست  

دین همان ولایت است که خداوند بدانوسیله راه حق را از راه باطل مشخص کرده است

محکمترین دستگیره(العروه الوثقی) همان ولایت است که اگر کسی به در مقابل طاغوت طغیان کرده و بخدا ایمان آورد در حقیقت به ولایت متمسک شده است

لانفصام لها: کسی که به ولایت چنگ بزند بدلیل ولایت پذیری و ولایت مداریش هرگز از ولایت جدا نخواهد شد.

والله سمیع علیم: بهش از ته دلت بهش بگو و توقیقش رو ازش بخواه که او شنوا و داناست

*************************

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

خدا سرپرست و یار کسانى است که ایمان آورده‏اند ؛ آنان را از تاریکى‏ها به سوى نورِ بیرون مى‏برد . و کسانى که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوى تاریکى‏ها بیرون مى‏برند ؛ آنان اهل آتش‏اند و قطعاً در آنجا جاودانه‏اند

خدا در اینجا از باطن ولایت پرده برداری میکند: الله ولی الذین آمنوا(خدا بر مومنین ولایت داره و رسولش و امامان (ع

از هدف آفرینش میگوید که : مومنین هستند(الذین آمنوا)ع

و از خاصیت ولایت سخن میفرماید: یخرجهم من الظلمات الی النور(خارج میکند مومنان را از تاریکی های جهل(تاریکی ها و هم نور درجات دارند) بسوی نور) نور ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) است. خدا آنان را از مرتبه ولایت پذیری به مرتبه ولایت مداری سوق میدهد. و آنانرا  از مرتبه قبولی لفظی ولایت به مرتبه قبولی قلبی و نهایتا آنانرا عملا در راه اطاعت و تبعیت از ولایت سوق میدهد 

متقابلا از ولایت شیطان نیز پرده برداری میکند: اولیاوهم الطاغوت(که شیطان برآنان ولایت دارد)

و از خاصیت و هدف ولایت شیطان سخن میفرماید: یخرجهم من النور الی الظلمات(خارج میکند آنان را از نور فطرتشان بسوی تاریکیهای جهل) و کافر را از مرتبه حتی صوری قبول کردن ولایت کلا خارج کرده و به تاریکی که در آن هیچگونه ولایتی را حتی صوری هم قبول ندارند تنزل میدهد

الله ولی الذین آمنوا: نمایشی از توحید و بروز اسم جلاله الله است که ولایت تامه خود را معرفی میکند

ظلمات بصورت جمع آمده اما نور بصورت مفرد آمده و دلیلش اینه که راه حق و راه ولایت یک راه است و آن راه خداست که بصورت نور بیان فرموده

اما راههای شیطان و طاغوت متعددند چرا که در آن ولایت توحید نیست

************************

                                                                     أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٢٥٨﴾

آیا تأمل و اندیشه نکردى؟ داستان کسى که چون خدا او را پادشاهى داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگوى بى‏منطق پرداخت ؟ ! هنگامى که ابراهیم گفت : پروردگارم کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند

او گفت : من هم زنده مى‏کنم و مى‏میرانم . (ابراهیم) گفت : مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون مى‏آورد ، تو آن را از مغرب برآور ! پس آنکه کافر بود ، مبهوت شد . و خدا گروه ستم‏گر را هدایت نمیکند(258)

ملک از آن ولایت است. زنده کردن و میراندن کار ولایت است. اما آن شخص براى مشتبه کردن کار بر مردم ، دستور داد دو زندانى محکوم را حاضر کردند ، یکى را آزاد و دیگرى را کشت.   

در نهایت ابراهیم ولایت رو آورد وسط و فرمود: حالا اگه تو میتونی خورشیدی که خدا از مشرق اونو بیرون می آره تو از مغرب بیارش(یعنی هر کی یه یاری مثل تو  داره بیاره بیاره)چرا که این عظمت فقط به برکت ولایت به عرصه ظهور گذاشته میشود . در نتیجه "فبهت": او بهت زده شد.

 

قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا(259)

 سوال: گفت : خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده مى‏کند ؟

جواب خدا: بواسطه ولایت

زنده کردن جسمانی و روحانی (زنده شدن دلها) و همینطور میراندن جسمانی و روحانی(میراندن هواهای نفسانی) بواسطه ولایت صورت میگیرد

**************************  

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٦٠﴾

 

و هنگامى که ابراهیم گفت : اى پروردگار من ! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى‏کنى ؟خدا فرمود: آیا ایمان نیاورده ای؟ گفت: بله( ولی میخواستم) تا قلبم آرامش یابد. خدا فرمود : چهار پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک کن ، و بر هر کوهی(در این منطقه) خشى از آنها را قرار ده ، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مى‏آیند ؛ و بدان که یقیناً خدا تواناى شکست‏ناپذیر و حکیم است(260)

یک فرق امت با امام اینه که وقتی امت میخواد کیفیت زنده شدن مردگان رو ببینه خدا بهش میگه "فانظر" (259) یا امامی که در درجه پایینتری قرار دارد اما وقتی امامی که از ولایت بالایی برخوردار است میخواهد کیفیت زنده شدن مردگان را ببیند خدا بهش میگه: تو امام مرده رو خودت صدا بزن و به عنوان یک امام بهش دستور بده آنوقت تو خواهی دید که او چطور از برکت ولایت زنده خداهد شد

بله  انسانهای ولایت  پذیر و ولایت مدار نیز به اذن خدا سهمی از ولایت در این عالم پیدا خواهند کرد یعنی اگه آنها هم بگویند "بشو میشود"(کن فیکون) باذن الله. چرا که "لهم نصیب مما کسبوا"

"سعیا" – چون ولی خدا دستور بده امتش (که در این آیه در غالب 4 پرنده مطرح شده شتابان و بدون درنگ بسویش خواهند شتافت.

"یاتینک" – همه موجودت عالم به دستور ولی خدا با پای خودشان و بمیل خودشان بسوی اطاعت ایشان می شنابند

خداوند به ابراهیم میفرماید که تو آنان را دستور بده و بخوان همه از تو اطاعت میکنند و بسویت می آیند(خدا از همه موجودات و ولایت پذیری و ولایت مداریشان مطمئن است بجز از بابت انسان). چرا که همه ملائکه پیش پای انسان کامل بدستور خدا سجده کردند جز شیطان . و خدا هم بدلیل اختیاری که به انسان داده بود, شیطان او را از ولایت جدا کرد

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی .........رب و پروردگار برای به کمال رسیدن بندگانش یک سیر تربیتی دارد که خوب ابراهیم در راستای همین تقاضا گفت: خدایا اگه چشمم ببینه دلم آروم میشه.. بله اگه چشم ببینه دل آروم میشه: پس خدایا: اللهم ارنی الطلعه الرشیده.

"قال اولم تومن" – خدا از ابراهیم سوال کرد که آیا تو به آن ایمان نداری؟ خدا سوال کرد تا ابراهیم جواب دهد که احیانا برای ما سوء تفاهمی نباشد. ابراهیم به زنده شدن مردگان بتوسط خدا ایمان داشت اما میخواست که دلش حتی یک لحظه هم از آن بابت نلرزه.  بله امام خطا نمیکنه اما او هم ممکنه یک وقت دلش بلرزه.

مهمتر اینکه خدا این صحنه را  به نمایش گذاشت تا قدرت ولایت را به ما تفهیم کنه تا از آن بابت به یقین برسیم.

"فصرهن الیک" – حکایت از این داره که اگه تمام زندگی و وجودت بهم بریزه امام قدرت داره که همه چیز رو سرجاش بگذاره.

یک حکمتی در همه اینها هست. و قصه دیگر آن ما را به لحظه ظهور امام زمان (عج) ارجاع میدهد که طبق آیه قران: "یاتی الله بکم جمیعا" همه شما امت ولایت مدار را به زیر پرچم ایشان جمع میکند و به برکت ولایت همه پراکندگی های امتش منسجم میشود.  

. چرا پرنده:چه بسا  حکایت از طی الارض کردن خواص امت ولایت مدار میباشد که در زمان ظهور شتابان بدانوسیله خودشان را به امامشان میرسانند.

چرا در 4 پرنده در 4 نقطه ؟ 4 جهت اصلی عالم و اقوام آن را نیز تداعی میکند چرا که در زمانیکه امام زمان(عج) ظهور کنند مردم خودشان را از همه آن چهار جهت عالم به دستور امامشان به ایشان ملحق میشوند.

در عین حالیکه ظاهر آیه حکایت از قیامت و کیفیت زنده شدن مردگان دارد که چطور در قیامت نیز خداوند اجزاء پراکنده مردگان را به برکت ولایت جمع و زنده میگرداند.

.

"و اعلم ان الله عزیز حکیم" شما بدونین که همه اینها برای بروز قدرت نمایی و حکمت خداوند عالمیان است

**************************

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(261)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.

روزی به دو نوع است: مادی و معنوی که آن از برکت ولایت است که به ما داده شده. و ما باید از آن روزی های مادی و معنویمان(فی سبیل الله)  در را ه خدا یعنی "در راه ولایت"  یعنی به نیت تهیه مقدمات ظهور انفاق کنیم.

مثل کسی که در مسیر ولایت انفاق میکند مثل دانه ای است که به  هفت خوشه و نهایتا 100 دانه می ماند. یعنی اگر ما در مسیر ولایت در مادیات و معنویات  انفاق کنیم یعنی اگر ما به نیت" تهیه مقدمات ظهور " خیرمان به دیگران برسد, اونوقت خداوند نیز پیشرفت ما را در مادیات و معنویات 100 برابر میکند. و بدانوسیله شخص ولایت پذیر نیز  ولایت مدار میشود. چرا که خداوند واسع و علیم است.

**************************