جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ

پیام 2 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

طریق حضور در ضیافت الله

 

ضیافه الله یعنی بوسیله پذیرایی قرآن به دیدار صاحب قرآن رسیدن

به قول امام خمینی(ره ) غیر از خود حضرت رسول (ص ) کسی آنگونه که او دعوت الهی را به این ضیافت جواب داده ، پاسخ نداده است .چون دعوت مراتب دارد اجابت هم مراتب دارد مرتبه اعلای اجابت برای رسول خدا(ص ) رخ داد که با نزول قرآن از او ضیافت و پذیرایی کردند. برای رسیدن به این ضیافت باید به رسول الله (ص ) تاسی کرد   « و لکم فی رسول الله اسوه حسنه » و همچون او رفتار نمود تا به این بار عام راه یافت .

 بنابر این در پاسخ به این پرسش که راه حضور و بار یافتن به زیارت و دیدار روی محبوب چیست باید گفت : چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد آن است که غیر خدا را کنار گذارد . در بارگاه ضیافت پروردگار باید غیرخدا را از دل زدود و عشق به ماسوی الله را از قلب بیرون کرد و تنها به سوی حضرت حق آینه دل را معطوف کرد تا اسما و صفات الهی بر دل بتابد و از آن معدن عظمت توشه برگرفته شود و هم از این روست که در ماه مبارک رمضان برای حضور در ضیافت الهی دعوت به روزه شده است تا با ترک مشتهیات و خواهشهای نفسانی مقدمات این حضور فراهم گردد

این‌ راههایی‌ که‌ به‌ دنیا باز است‌ و شهوات‌ است‌، اینها را سدش‌ کنید تا مهیا بشوید برای‌ لیلة‌القدر. 

 ضیافه الله در سه عالم:

تو گر لذت ترک لذت بدانی               دگر لذت نفس لذت ندانی

   1- ضیافت در عالم طبیعت - با ترک شهوات و لذتهای طبیعی (در خوردن ،آشامیدن و خوابیدن،...)

   2- ضیافت در عالم مثال – با ترک شهوات  و لذتهای نفسانی و خیالی (مثل منیت، فخر فروشی، حسادت، ترس و غیره)

   3- ضیافت در عالم عقل – با ترک شهوات و لذتهای عقلانی و روحانی (مثل شک و شبهه و ظن در اعتقادات اسلامی)

 چه بسا روزه دارانی که قلبا آن لذتهای طبیعی را ترک نکرده و تمام روزدر حسرت آن بسر میبرند و چه بسا مسلمانانی که بدلایل شرعی نمیتوانند روزه بگیرند اما قلبا آن لذتهای طبیعی را ترک کرده اند ودر ضیافت الهی بسر میبرند.

 * ضیافت برای اهل معرفت و کمل (قابل وصف نیست) – در آنجا دیگر ضیافتی نیست چراکه میهمان با میزبان به وحدت میرسد و آن وادی فناء فی الله است.

 

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم(آیاتی منتخب از اول قران)

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

تدبر در آیات منتخب قرآن :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از اول قرآن(سوره حمد)

خداوند به بهانه کتاب آسمانی اش میخواهد خودش را معرفی کند

نزول این سوره و سوره های دیگه قرآن در حقیقت یک بهانه است برای معرفی خودش

و راه رسیدن به خودش را (صراط المستقیم)که باید از خود خدا توفیقش رو طلب کنیم(اهدنا)

قصه, قصه وصاله که تنها شرطش هم صراطه که خود امام معصوم هست(امام زمان عج)

راه رو به خود امام نسبت میده(صراط الذین انعمت علیهم)

(سوره بقره)

(ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین)معصومین (س) متقین هستند پس برای فهمیدن حقیقت قرآن باید از معارف حقه و از روایات و احادیث ایشان استفاده کرد

شرط هدایت شدن بوسیله این کتاب اینه که به غیب یعنی آخرت و همینطور وجود امام زمان ایمان داشته باشیم(الذین یومنون بالغیب)

این کتاب رو خدا به پیامبرش نازل کرد که دستور العمل رسیدن به لقائش رو بهش بده. اگر این کتاب را راهنمایی در دست امام زمان (عج) دیدیم آنوقته که در سیر تربیتی که خداوند برای ما تعیین کرده است این کتاب آسمانی ما را مشمول   هدایت خودش قرار میدهد(اولئک علی هدی من ربهم)

و آنانی که امامت و ولایت را قبول ندارند بهیچوجه بسوی خداوند هدایت نمیشوند(الذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین )آیه 16

برای هدایت بشر خلیفه و جانشینی برای خودش قرار داد(انی جاعل فی الارض خلیفه)آیه 30

به ملائکه دستور داد تا بر آدم که خلیفه او بود سحده کنند تا همه مقصد و هدف خلقت رو در وحود او یعنی درامامت ولایت ببینند(و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا)آیه 34

با سرپیچی وسوسه شیطان دری بسوی جهنم گشوده شد خداوند نیزباب توبه را گشود و در عین حال آنرا بهانه ای قرار داد برای معرفی کلمات خدا که معصومین(س) هستند(فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه)آیه 37

خداوند بوسیله آن کلمات بندگانش را بسوی خودش هدایت میکند(...فاما یاتینکم منی هدی .....)آیه 38

قوم بنی اسرائیل و متعاقبا تمام اقوام را مورد خطاب قرار میدهد تا نعمت ولایت را به ایشان متذکر شود(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم ....)آیه 40

و اینکه بدون معرفت نفس کسی نمیتواند مردم را به خیر امر کند(اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)آیه 44

و متعاقبا این درک ولایت و امام زمان(عج) استکه انسانها را به ملاقات پروردگار میرساند و به سوی خدا رجعت داده میشوند البته با پیشه کردن صبر و استعانت از نماز(آلذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم الیه راجعون)آیه 46

بعد از اینکه خداوند مکرر از نعمت ولایت و امامت سخن میگوید(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم...آیه 47) خودش به تعداد معصومین (س) با بیان کلمه"و اذ " در 14 آیه به معرفی نعمت ولایت میپردازد:

 

نعمت اول: وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿٤٩﴾

نعمت دوم: وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٠﴾

نعمت سوم: وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾

نعمت چهارم: وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣)

نعمت پنجم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿٥٤﴾

نعمت ششم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٥﴾

نعمت هفتم: وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ  وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٨﴾

نعمت هشتم: وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ  فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا  قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ  کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿٦٠﴾

نعمت نهم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا  قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ  اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ  وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ  ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ  ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ ﴿٦١﴾

نعمت دهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿٦٣﴾

نعمت یازدهم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً  قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا  قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٦٧﴾

نعمت دوازدهم: وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا  وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿٧٢﴾

نعمت سیزدهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿٨٣﴾

نعمت چهاردهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿٨٤﴾

و نکته جالب اینه که این 14 نعمت بنوعی 14 معصوم(س) را تداعی میکنند و اینکه 14 معصوم(س) چه بسا  در بطن این آیات نهفته است(که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود ان شاءالله). و در آیات بعدی نیز مکرر از نعمت ولایت یاد کرده است  

و نهایتا بیان میفرماید که وسیله هدایت شما بندگان را(یعنی قران را) به قلب نازنین آقا رسول الله(ص) نازل کرده ام(فانه نزله علی قلبک باذن الله مصدقا لما بین یدیه و هدی و بشری للمومنین)آیه 97

و هر سال این قران را به قلب نازنین امام زمانمان نازل میشود که هر چقدر ما قلبمان با قلب ایشان بیشتر سنخیت پیدا کند میتواند به همان تناسب از قران بهره برده و هدایت شود ان شاءالله.

راه مستقیم(صراط المستقیم) همون راه ولایته. و همه آیات قران مرحله به مرحله صراط رو تشریح میکنه که اگر به تک  تک آیه های  آن عمل نکنیم ممکن است از صراط بلغزیم

صراط از مو نازکتراست. یعنی اینکه باید تابع محض ولایت و امامت بود تا بتوان از صراط عبور کرد.

شرط رسیدن به هدایت خدا این است که در گذرید و مداراکنید"... فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ..(109)

بله حقیقت ما یعنی نفس ما برای سیر الی الله نیاز به سوخت داردو سوخت آن اقامه نماز و ایتاء زکات است"وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ  وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿١١٠﴾ و نماز را برپا دارید ، و زکات بپردازید ، و آنچه از کار نیک براى خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت . مسلماً خدا به آنچه انجام مى‏دهید بیناست

کسیکه حقیقت خودش را شناخته باشد میتواند رویش را برای خدا تسلیم کند(یعنی خالصانه به خدا توجه و برای او کار کند) "بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ"(112) آرى کسانى که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند در حالى که نیکوکارند

و جالب اینه که اگر کسی حقیقت خودش رو شناخت آنوقت به هر جا که رو کند حضور امام زمان(عج) را درک میکند:" فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ"(115) پس به هر کجا رو کنید آنجا به سوى خداست .

این درک ولایت است این هدایت خداست و سیر تکاملی انسان , سیر الی الله است که بیان میفرماید و در ضمن روش تبلیغ را روشن میکند که بگو بدرستیکه هدایت خدا (یعنی خط ولایت) آن هدایت حقیقی است" قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ"(120)بگو : مسلماً هدایت خدا فقط هدایت] واقعى] است

بار سوم خطاب به قوم بنی اسرائیل کرده و همه را دعوت به درک نعمت ولایت میکند و اینکه بواسطه ولایت شما را بر عالمیان فضیلت دادم  "یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ "(122)

خداوند اقدام به معرفی ابراهیم بعنوان امام میکند و اینکه هر کسی مقتداء و  پیشوایی دارد"قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا" (124)

امام هادی امتش میباشد تا جاییکه خدا به ابراهیم و اسماعیل دستور آماده و پاکیزه کزدن خانه خودش برای عبادت کنندگانش را میدهد تا لزوم و اهمیت  ولایت و امامت مشخص شود  که آنها واسطه و شفیع امتند و نشاندهنده اهمیت ولایت و امامت است"وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ" ﴿١٢٥﴾

و هدف از بعثت را بیان میکند که اگر در خط ولایت و امامت نباشیم آنها برایمان محقق نخواهد شد"رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ" ﴿١٢٩﴾

سه کار را امام در قبال امتش انجام میدهد: آیات خدا را بر امتش تلاوت میکند , کتاب آسمانی و حکمت  را به آنان تعلیم میدهد و آنان را تزکیه میکند.

باید انسان تسلیم ولایت خدا و رسولش(ص) و ولایت امام معصوم (ع) باشد چراکه این سیر ربوبیتی آن رب العالمین است "إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ" ﴿١٣١﴾

چه بسا حکمت از تولد علی(ع) در خانه کعبه نیز این بوده که خط ولایت و امامت را به طواف کنندگان خانه اش نشان دهد.

همه فطرتا هدایت را طالبند چرا که  یهود و نصاری هم دم از هدایت میزنند اما خداوند میفرماید که که فقط ابراهیم و کیش ابراهیم بعنوان امام برحقند " وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا"(135)

تا جاییکه خدا راه را برای هدایت یهود و نصاری باز میگذارد و میفرماید  که: "فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا" (137) پس اگر آنان هم به آنچه که شما ایمان آورده اید ایمان آورند آنان هم از هدایت یافتگانند

رنگ ولایت رنگ الهی و  بهترین رنگهاست "صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ "﴿١٣٨﴾

صراط امام معصوم(ع) است و خدا هر که از بندگانش را که بخواهد به سوی امامت و ولایت هدایت میکند چرا که آنان هدایت یافته گانند و تنها بوسیله آنان است که بندگان بسوی خدا هدایت میشوند" یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ" ﴿١٤٢﴾

و خداوند آنان را بعنوان هدایت یافتگان معرفی میفرماید " الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ" (143)

برای هر کس راهیست بسوی خدا و سبقت گیرندگان بسوی خیرات(یعنی خط ولایت و امامت )  هستند که که هر جا باشند خدا آنان را جمع میکند با امام شان. یعنی همه را با امام شان هم گرد هم می آورد . آنان را بدور قطب عالم امکان گرد می آورد"وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ ۚ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١٤٨﴾

 

 

امام معصوم(ع) حکم خانه کعبه را دارد که مردم باید بسوی او بروند.

و  دقیقا در آیه 150 به روی کردن به سوی قبله و خانه خدا اشاره دارد که روی کردن و جمع شدن بدور قطب عالم امکان را متذکر میشودکه وقتی چنین شود دیگر نعمت خدا بر ما تمام و هدایت میشویم(...و لاتم نعمتی علیکم و لعلکم تهتدون) بوسیله نعمت ولایت و امامت "وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ "﴿١٥٠﴾

و دلیل از ارسال رسل و امام زا در بین امت بیان میفرماید:

-تلاوت آیات بر شما

-تزکیه شما

-و تعلیم کتاب و حکمت به شما

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿١٥١﴾

در این مسیر تکاملی که انسان قراره ذاکر خدا بشه این شکر گزاری وصبر در کنار حفاظت از نماز برای انسان بسیار راهگشاست

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ ﴿١٥٢﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿١٥٣﴾

چراکه اینها مشمول رحمت خاصه خدا یعنی تحت ولایت تربیت میشوند و ایشان از هدایت یافتگانند "أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ" ﴿١٥٧﴾

ولایت و امامت بینه میباشند که ما را به سوی خداوند هدایت میکند . هدایت و بینه لازم و ملزوم یگدیگرند و آنان که ولایت  را کتمان کرده و جلوی آن قد علم میکنند و به مقابله با آن میپردازند,  مورد لعن خداوند قرار میگیرند" إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ" ﴿١٥٩﴾

خداوند وحدانیت خودش را به ما متذکر میشود و مرجع فیض خودش را در رحمانیت و رحیمیت خودش میداند که البته رحمانیتش مشمول حال همه بندگان میشود و رحیمیتش مشمول آنان که ولایت پذیرند میشود" وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ" ﴿١٦٣﴾"

آیاتش را در ظاهر عالم بیان میفرماید و هدف از خلقت آنانرا که زنده کردن دل مردگان است به نور ولایت. خدا و رسولش و مومنون که مطداق ولایت و امامت معصومین(ع) میباشد. چرا که آنان نیز ماء معین هستند و آنچنان که باران زمین مرده را زنده میکندو ولایت  نیز دلهای مرده را زنده میکند.

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١٦٤﴾

که همه مخلوقات خدا نشانه از ولایت و امامت دارند که بواسطه ولایت خداوند اینها را خلق کرده است و اینها آیاتیست برای قومی که اهل تعقل هستند

وقتیکه تبعیت از قران و ولایت مطرح میشود(اتبعوا ما انزل الله) آنها بهانه میآوردند که تبعیت از گذشتگان خود میکنند درصورتیکه خداوند میفرماید که آنان بی عقل و نادان بودند و هدایت نمیشوند. کسی طبق این آیه و آیه 164 عقل دارد که ازدرک  آیات و نشانه های ظاهری(خلقت آسمانها و زمین) و نشانه های باطنی(ولایت و امامت) بهره ببرد و دل مرده او بدانوسیله زنده شود چرا که ولایت امام ماء معین است و بوسیله ولایت ایشان دلهای مرده ما نیز زنده خواهد شد.(در صورت ولایت پذیری ما)

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ ﴿١٧٠﴾

و آنان از درک سخنان و رهنمودهای ولایت و امامت(ما انزل الله) عاجزند چرا که تعقل نمیکنند

 

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً  صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (171)

خداوند همه روزیهای مادی و معنوی را به یمن ولایت به بندگانش ارزانی داشته است

ما دو نوع روزی داریم: روزی مادی و معنوی که همه آن از برکت ولایت مشمول حال ما میشود

و اگر انسان آنرا درک کرد و شکر آنرا بجای آورد هم در دل و هم در عمل آن نشانه ای بر بندگی خدا ست

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿١٧٢﴾

وکسانیکه با ولایت در می افتند و با آن به ستیز می پردازند در حقیقت آنرا کتمان کرده و به خاطر توطئه خود بر علیه ولایت کتاب آسمانی و امامت مزد هم دریافت میکنند یعنی از همه لحاظ عملا به مقابله با حق می پردازند آنان عذابی را در انتظار دارند که دیگر تزکیه از آلودگیهایشان  و خلاصی از آن  را در پی ندارند . همه انسانها اگر توبه و اصلاح کنند خداوند آنها را میبخشد اما اینان چون مداوم در حال محاربه به ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) هستند و در آن استمرار دارند در توبه به روی آنان بسته میباشد و آتش جهنم موجب پاک شدن آنان نمیشود.

 

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۙ أُولَٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٧٤﴾

چراکه آنان ضلالت را بجای ولایت و عذاب خدا را بجای مغفرتش خریدند

أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿١٧٥﴾

************

ولایت همان "بر" است یعنی خیر. و درآیه 177 نه تنها بی ولایت بودن را نقد میکند بلکه خصوصیات امامان معصوم(ع) را بیان کرده و آنان را صدیق و متقی خطاب میکند. چرا که باید انسانها ازویژگیهای آنان مطلع شوند تا بتوانند از آنان الگو برداری نیز بکنند.

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿١٧٧﴾

خداوند آنان را بعنوان الگو مطرح میفرماید:

- کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند ،

و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان و [در راه آزادى]- بردگان مى‏دهند

- و نماز بپا میدارند

- و زکات می پردازند

- و چون پیمان بندند به پیمان خویش وفادارند

- و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند

- و اینانند که (در دینداری و پیروی از حق) راست گفتند

- و اینانند که پرهیزکارانند

پس باید که از آنان تبعیت کرد و آنان را اجابت کرد.

ماه رمضان را معرفی میفرماید که ماه برملا کردن نقاب از چهره ولایت است . رمض یعنی باران . رمضان باران رحمت خداست . آنوقت خداوند قطرات این باران را تشریح میفرماید که: نزول قران است که هدایتی برای مردم و بینات(با ادله روشن) برای هدایت است و فرقانیست(تمیز دهنده حق از باطل است)  که همه اینها حکایت از ولایت و امامت دارد چرا که کتاب الله از عترت جدا شدنی نیست. (حدیث ثقلین) تا شاید که سیر تربیتی و هدایت خدا را به این دلیل(بدلیل ولایت بحق قران و امامت  امامان معصوم ع) به بزرگی یاد کنید و شکر او را بجای آورید.

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ............ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿١٨٥﴾

پیامبر(ص): انا مدینه العلم و علی بابها .فمن اراد المدینه والحکمه فلیاتها من بابها. (من شهر علمم و علی(ولایت ) در آن است . چرا  پیامبر شهر علم است؟ بدلیل نزول قران به قلب نازنینشان. خوب پس قران شهر علم است و در آن ولایت است.یعنی برای ورود به علوم و حکمتهای قران و بهره گیری از آن باید از درش وارد شد.(در ولایت)

خداوند با نزول سوره قدر یعنی با نزول قران ما را به به ولایت ارجاغ داده. چرا که میفرماید: "انا انزلناه فی لیله القدر" با کلمه "انزلناه" استمرار این نزول را بیان میکند . سوال خوب هر سال در لیله القدر باز این قران نازل میشود . به چه کسی ؟ در این عصر به قلب ولایت یعنی قطب عالم امکان امام زمان(عج) این نزول صورت میگیرد. یعنی خود قران هم (ایات و) نشانه ایست برای معرفی ولایت و امامت.

و همینطور در معرفی ماه رمضان ما را به قطرات این باران رحمت ارجاع میدهد تا اینکه مشمول هدایت  ولایت قران و عترت بشویم

*******************

خداوند به رسولش میفرماید که اگه بنده های من از تو پرسیدند که چرا اینقدر میدوند و تلاش میکنند اما به من نمیرسند؟ به ایشان بگو : مشکل در این نیست که من از شما دورم بلکه من نزدیکم و و شما را اجابت میکنم وقتی مرا بخوانید اما بشرطی و شروطها:" فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی" (با مرا یعنی ولایت و امامت را که هادیان بسوی من هستند را هم در سیره و دستوراتشان اجابت کنید و هم به ولایت آنان اعتقاد و آنرا باور داشته باشید. و در صورت ولایت پذیری شماست که شاید ارساد شوید.

 علائم و نشانه های ولایت پذیری:

1-پیروی و اجابت از دستورات و سیره امام(ع)(فلیستجیبوا لی)

2- اعتقاد و باور امامت و ولایت ایشان (و لیومنوا بی)

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾

در عموم ادعیه و در حدیث کساء نیز از  ولایت ایشان  بر همه عالم هستی یاد شده است که: "هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها"

که خداوند میفرماید: "انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیعا و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم........(مگر بخاطر شما و دوستی شما) یعنی بخاطر ولایت و امامت

لعلکم یرشدون-مقصد راه یافتن زیر سایه ولایت است.که مشروط به این است که ما هم اعتقاد و باور ولایت را داشته باشیم و هم از دستوراتشان تبعیت کنیم.

*************

کلمه"بر" در توصیف ولایت میباشد. همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند که " انا مدینه العلم و علی بابها" . بر و خوب است که برای ورود به هر خانه ای از در آن وارد شد نه اینکه ای بی راهه . و ورود از در از تقواست و آن به معنای ورود ار در ولایت است شاید که چون علی(ع) که فرمود: بخدای کعبه رستگار شدم , ما نیز با ولایت ایشان رستگار شویم

وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿١٨٩﴾

و برای رسیدن به لقاء خدا نیز باید از در ولایت وارد شد. چرا که به ما دستور تبعیت از محسنین (ولایت و امامت ) میکند با کلمه احسنوا (بهتر عمل کنید نیگو کاری کنید)

وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٩٥﴾

خیر- ما را دعوت به ولایتمداری میکند که خداوند به آن علم دارد

تزودا- توشه بردارید حکایت از سفری دارد که باید برایش توشه برداشت و آن سفر از من به سوی خداست .

فان خیر الزاده تقوی – که بهترین توشه ولایت پزیری و ولایت مداریست

چرا که بلافاصله خطاب به اولی الالباب یعنی امامان معصوم(ع) میفرماید که " واتقون" یعنی شما باید الگو باشید یا اولی الالباب آی امامان معصوم(ع) که صاحبان عقلید.

....وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ ﴿١٩٧﴾

حسنه در دنیا و آخرت توفیق ولایت پذیری و ولایت مداریست که ما باید آنرا از مقام ربوبیت طلب کنیم تا از عذابدنیوی و آخروی نجات یابیم

وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿٢٠١﴾

و آنهایی که خدا به آنها حسنه عطا کند یعنی ولایت پذیر و ولایت مدار بشوند خداوند به آنها نیز بنوعی نصیبی از ولایت میدهد یعنی آنان نیزسریعا بر عالم تا حدوی ولایت پیدا می کنند چرا که خداوند سریع الحساب است.

أُولَٰئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا ۚ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿٢٠٢﴾

**************************

و خداوند در آیه 207 هم از جایگاه ولایت  با کلمه " و من الناس" سخن می فرماید . یعنی امامان(ع)  در بین شما مردم هستند و و هم از ویژگی ولایت با کلمه "من یشری.." سخن میگوید و او را بعنوان الگو معرفی میفرماید. مصداق این آیه, امام علی(ع) در لیله المبیت است که جانش را در طبق اخلاص گذاشت و بجای پیامبر(ص) خوابید و خطرها را بجان خرید او در واقع جانی که خدا بهش ارزانی کرده بود برای کسب رضای خدا فروخت . همان جانی که خدا بهش داده بود و از خداست اما خدا در اینجا برای عزت دادن به امام میفرماید که او جانش را به قیمت کسب رضای خدا فروخت.و این از مهربانی خداست که به ایشان رافت نشان داد و جانش را از خطرها حفظ کرد.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿٢٠٧﴾

مفرماید علی (ع) جانش را برای کسب رضای من در طبق اخلاص گذاشت من هم آنرا خریدمش یعنی هم در دنیا اونو حفظ کردم هم در آخرت. یعنی خودم خریدارشم. در لیله المبیت جانش رو میخرم و به خودش بر میگردونم و یک شب هم جانش رو میخرم و دیگه بهش بر نمیگردونم قرض میمونه پیشم تا صحرای محشر

در شب معراج هم علی(ع) در حالیکه در خانه اش نشسته بود,  دید آنچه پیامر(ص) در سدره المنتهی دید. چرا که ایشان هم ولایت رسول خدا(ص) را پذیرفته هم مدار زندگیش را بر محور ولایت ایشان قرار داده بود و اگر ما نیز بدانگونه عمل کینم قطعا به آن بصیرت به اذن الله خواهیم رسید.

پس در این آیه هم از جای امام زمان(عج) پرده برداشته که ایشان در بین مردم عادی هست و اینکه مقام ایشان آنقدر بالاست که جز رضای خدا چیزی نمی طلبند. خداوند در این آیه به ولایت پذیران شرط ولایت مداری را باز میگوید که آن در طبق اخلاص گذاشتن دار وندارمان برای کسب رضای خدا و برقراری ظهور است.

**********************

خداوند در اوج اختلافات امتها در ولایت را برویشان گشود"والله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم"(213)

سوال این است که: "متی نصرالله"(یاری خدا که با ظهور ولایت که میرسد؟)

میفرماید: "الا ان نصرالله قریب"(214)

دین یعنی ولایت . اگر کسی از ولایت خارج شد نه چیزی در دنیا دارد و نه در آخرت

وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢١٧﴾

دین دارهای واقعی ولایتی هستند. منظور از سبیل الله راه ولایت است. وراهیان آن سه ویژگی دارند

-الذین آمنوا(باور ولایت)

-والذین هاجروا(هجرت با ولایت)

-وجاهدوا فی سبیل الله(جهاد در راه ولایت)

و خداوند داخل میکند آنان را در رحمت خودش یعنی در وادی ولایت و امامت

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢١٨﴾

ولایت راهش روشن است و برای رسیدن به جنت و مغفرت باید از در ولایت رفت

وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿٢٢١﴾

"واذکروا نعمت الله علیکم"بیاد آور نعمت ولایت را

"و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمه" منظور قران و عترت است

یعظکم به: که شما را به پند و اندرز آن بهره مند کند(بوسیله علم و حکمت آن)

ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتَابِ وَالْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٢٣١﴾

ما دو وظیفه داریم:

1-نعمت ولایت را بیاد آوریم(واذکروا نعمت الله......وما انزل علیکم......)

2- و تبعیت از ولایت داشته باشیم(اتقواالله)

و طبق آیه 197 بقره که خطاب به صاحبان ولایت یعنی صاحبان عقل میفرماید که "اتقون یا اولی الالباب " ما متوجه میشویم که اتقواالله یعنی از ولایت الگو برداری کنید

خداوند در آیه 235 بقره دستور میدهد که: "فاحذروه" ما را به تبعیت از امام امر میکند

وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿٢٣٥﴾

خداوند با اینکه خودش صاحب مغفرت و عفو و بخشش است اما به بند ه اش عزت داده و میفرماید که:

اگر تو این دو کار را بکنی به خاندان ولایت نزدیکتر میشوی:یکی که از دیگران بگذری و اینکه بین خودتون فضیلت(ولایت مداری)  و محبت را حاکم کنید:

1-و ان تعفوا اقرب للتقوی

2-و لا تنسوا الفضل بینکم

 

وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿٢٣٧﴾

 

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ ﴿٢٣٨﴾

قیام برای خدا با اطاعت یعنی قیام برای ولایت یعنی اطاعت از ولایت. و شرطش محافظت از نماز و بروایتی نماز صبح است که مشهود هم ملائکه شب هست هم ملائکه روز. محافظت از نماز یعنی : محافظت از اوقات نماز, از احکام نماز و از حضور قلب در نماز . اما مهمتر از همه اینها محافظت از نماز یعنی محافظت از اعمال و رفتار قبل از نماز که باید طبق ولایت و سنت و سیره ولایت و امامت باشدیعنی همان بخشش و جاری کردن فضیلت و محبت بین خودتانر(طبق آیه قبل)

نماز عصاره اعمال و سکوی پرواز بسوی معرفت نفس, معرفت امام زمان(عج) و معرفت خداست. و آن در صورتی محقق میشود که اعمال و رفتار روزمره ما به تبع از ولایت باشد.

 

 

و اگر ما از ولایت شیطان نجات پیدا کنیم یعنی نفسانیاتمان بمیرد که خداوند به آن دستور داده است, آنوقت خداوند ما را بوسیله ولایت زنده میگرداند. چرا که خدا صاحب فضل (ولایت ) است

فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿٢٤٣﴾

پس خدا به آنان فرمود : بمیرید. سپس آنان را زنده کرد. خدا نسبت به مردم داراى فزون‏بخشى است ، ولى بیشتر مردم سپاس نمى‏گزارند(243)

شکر به سه قسم است که متاسفانه بیشتر مردم  شکر گزار پروردگار نیستند:

-شکر لفظی

-شکر قلبی

-شکر عملی

در عین حال ما سه مجرای ورودی خیر یا شر داریم که بدان طریق خیر یا شر وارد وجودمان میشود:

1-دل 2- گوش 3-چشم

و سه مجری خیر یا شر داریم که اگر خیر یا شر وارد مجراهای ما شد بوسیله این سه محری به مرحله عمل در می آید:

1-دست 2-پا 3-زبان

حالا اول باید انسان با چشم خود منشاء نعمت ولایت(در واقع قضل خدا ) را ببیند و یا با گوش خود بشنود و با دل خود باور کند تا بتواند لفظا و قلبا شاکر نعمت ولایت باشد که بتوسط آن نعمت است که خدا به ما حیاه و زندگانی میدهد یا حتی نفسانیاتمان را میمیراند

تا بعد آن بتواند عملا هم بتواند شاکر خداوند باشد یعنی در عمل نیز تابع ولایت باشد(شکر عملی)

*************

 

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً ۚ وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٤٥﴾کیست که براى جلب خوشنودى خدا «به نیازمندان» قرض‏الحسنه بپردازد ، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید ؟ و خداست که [روزى را]و تنگ مى‏گیرد و وسعت مى‏دهد [همه شما را براى دریافت پاداش] به سوى او بازمى‏گردانند

بله.اگر کسی  ولایت پذیر باشد او هم در واقع قرض حسنه بخدا میدهد و خداوند تا چندین برار آنرا برایش افزایش میدهد یعنی ا  را توفیق ولایتمداری در عمل نیز عطا میکند. و بدین وسیله یعنی خداوند آنان را از طریق ولایت پذیری و ولایت مداریشان بسوی خودش بازمیگرداند (آنان را به سوی خودش یعنی مقصد سیر الی الله میرساند)یعنی روزی شان را افزونی و بسط میدهد) و متقابلا برای هر که خواهد روزی را تنگ و قبض می کند.

اینکه خداوند کلمه قرض دادن بنده بخدا را مطرح کرده در واقع به بندگان ولایت پذیرش

عزت داده است.

**************

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٤٧﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : بى‏تردید خدا طالوت را براى شما به زمامدارى برانگیخت . گفتند : [شگفتا !] چگونه او را بر ما حکومت باشد در صورتى که ما به فرمانروایى از او سزاوارتریم ، و به او وسعت و فراخى مالى داده نشده [پس ما کجا و زمامدارى انسانى تهیدست کجا ! ؟] پیامبرشان] گفت : خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ؛ و خدا زمامدارى‏اش را به هر کس که بخواهد عطا مى‏کند ؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست

ملک یعنی ولایت و ولایت داشتن است و دعوا سر ولایت بود. خداوند هم به او (طالوت) یعنی صاحب ملک و ولایت 2 نعمت داد(او را فزونی و بسط داد): (همانطور که خودش در آیه 245 بسط و قبض نعمت داده بود)

-فی العلم( درعلم و حکمت)

-والجسم(در عمل)

**************

 

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿٢٤٨﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : یقیناً نشانه فرمانروایى او این است که آن صندوق ["که موسى را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد ، در آن آرامشى از سوى پروردگارتان است ، و باقى‏مانده‏اى از آنچه خاندان موسى و هارون به جا گذاشته‏اند [چون الواح تورات ، عصاى موسى و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مى‏کنند ، البته در آن معجزه و نشانه‏اى براى شماست اگر مؤمن باشید

موسی را بدلیل خوف از جباران آن زمان بدستور خداوند در تابوت گذاشتند. و این خود نشانه بر ولایت (ملک) اوست  و امام زمان (عج) را نیز خداوند برای حفظ او از گزند جباران و ظالمان این زمانه از دیدگان مردم غایب کرده است. در واقع همانطور که تابوت حایلی بود بین موسی و دیگران خداوند نیز بین امام زمان و مردم حایلی ایجاد کرد.

*و فقط ولایت پذیران و ولایت مدارانی چون آسیه(س) بدلیل سنخیتی که با ولایت دارند میتوانند ایشان را بشناسند و ایشان را یاری رسانند.

اللهم ارنی طلعه الرشیده.

اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه.

و همچنانکه موسی و آنچه که بقیه ارث انبیاء در آن بود را مایه آرامش قرار داد و امام زمان(عج) نیز که هم خود بقیه الله است و هم او وارث انبیاء است را مایه آرامش قرار داد(مایه آرامش زمین و آسمان)

چراکه در ولایت پذیری و ولایت مداری آنچنان آرامشی وجود دارد و آن بدلیل  سیر تربیتی خداوند میباشد(فیه سکینه من ربکم)

تحمله الملائکه:  و همچنانکه ملائکه محافظ موسی و ارث انیباء در تابوت بودند تا رسیدن به ساحل نجات, مطمئنا ملائکه حافظ بقیه الله نیز میباشند برای رساندن او به ساحل ظهور ان شاءالله

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: بله در آن نشانه هست برای شما اگر مومن باشید.

در این آیه اگر جریان موسی را نادیده بگیری و آن را فقط یک نشانه ای بدانی آنوقت فقط این کلمات میماند که مصداقش دقیقا خود امام زمان(عج) میباشد که :

"بقیه الله خیرا  لکم ان کنتم مومنین"

****************

قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿٢٤٩﴾….

کسانى که یقین داشتند ملاقات کننده خدا هستند ، گفتند : چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند ، و خدا باشکیبایان است(249)

آنها که راه ولایت را طی میکنند بلقاء پروردگار خود میرسند و لازمه اش داشتن صبر است

همیشه ولایتی ها با اینکه تعدادشان کم است بر تعداد زیاد غلبه خواهند کرد باذن خدا

***************

قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٢٥٠﴾

گفتند: اى پروردگار ما ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام‏هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان . «250»

سه چیز لازمه پیروزی حق بر باطل است:

1-صبر

2-ثبات قدم

3-یاری خدا

********************

وَلَٰکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٢٥١﴾

خدا نسبت به جهانیان داراى فضل و احسان است(251)

خداوند صاحب ولایت رسولش و امامان میباشد در هر دو عالم

***********************

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤﴾

اى اهل ایمان ! از آنچه به شما روزى کرده‏ایم انفاق کنید ، پیش از آنکه روزى بیاید که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى ؛ و تنها کافران ستمکارند(254)

روزی از برکت ولایت است که بدو نوع میباشد: روزی مادی و معنوی(علم به حقیقت,  سیره و سنت امامان)  . ما باید از هر دو روزی هر چقدر که صدقه سر ولایت به ما رسیده انفاق کنیم تا آنکه مورد محبت و شفاعت ولایت قرار بگیریم. یعنی بفرموده خود خدا ما باید در راه خدا انفاق کنیم و او خودش خریدار آنست . ما علم ولایت را باید نشر دهیم تا خداوند نیز توفیق عمل به سیره و سنت ولایت را به ما عطا کند.

ما حتی در انفاق مادی باید منشاء اون روزی را برای دیگران ابراز کنیم و بدانوسیله ولایت را مطرح کنیم در وقت انفاق رزق مادی یا معنوی باید بگوییم که مثلا این از برکت امام حسین(ع) است.

*************

                                                                                                     مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ الا باذنه

کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند ؟ (255)

ولایت شفیع ماست به اذن خدا

وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَـٰوَٲتِ وَٱلۡأَرۡضَ‌ۖ وَلَا یَـُٔودُهُ ۥ حِفۡظُهُمَا‌ۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِىُّ ٱلۡعَظِیمُ (٢٥٥

دلیل وسعت آسمانها و زمین ولایت است و متقابلا دلیل این هم تنگی ها و تنگدستی ها و گرفتاریهای عالم ولایت شیطان است. و این عالم به برکت ولایت حفظ و نگهبانی میشود(ولا یوده حفظهما)

**************

لَآ إِکۡرَاهَ فِى ٱلدِّینِ‌ۖ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَىِّ‌ۚ فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّـاٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا‌ۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢٥٦

در دین ، هیچ اکراه و اجبارى نیست مسلماً راه هدایت از گمراهى کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد ، بى‏تردید به محکم‏ترین دستگیره که آن را گسستن نیست چنگ زده است ؛ و خدا شنوا و داناست  

دین همان ولایت است که خداوند بدانوسیله راه حق را از راه باطل مشخص کرده است

محکمترین دستگیره(العروه الوثقی) همان ولایت است که اگر کسی به در مقابل طاغوت طغیان کرده و بخدا ایمان آورد در حقیقت به ولایت متمسک شده است

لانفصام لها: کسی که به ولایت چنگ بزند بدلیل ولایت پذیری و ولایت مداریش هرگز از ولایت جدا نخواهد شد.

والله سمیع علیم: بهش از ته دلت بهش بگو و توقیقش رو ازش بخواه که او شنوا و داناست

*************************

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

خدا سرپرست و یار کسانى است که ایمان آورده‏اند ؛ آنان را از تاریکى‏ها به سوى نورِ بیرون مى‏برد . و کسانى که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوى تاریکى‏ها بیرون مى‏برند ؛ آنان اهل آتش‏اند و قطعاً در آنجا جاودانه‏اند

خدا در اینجا از باطن ولایت پرده برداری میکند: الله ولی الذین آمنوا(خدا بر مومنین ولایت داره و رسولش و امامان (ع

از هدف آفرینش میگوید که : مومنین هستند(الذین آمنوا)ع

و از خاصیت ولایت سخن میفرماید: یخرجهم من الظلمات الی النور(خارج میکند مومنان را از تاریکی های جهل(تاریکی ها و هم نور درجات دارند) بسوی نور) نور ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) است. خدا آنان را از مرتبه ولایت پذیری به مرتبه ولایت مداری سوق میدهد. و آنانرا  از مرتبه قبولی لفظی ولایت به مرتبه قبولی قلبی و نهایتا آنانرا عملا در راه اطاعت و تبعیت از ولایت سوق میدهد 

متقابلا از ولایت شیطان نیز پرده برداری میکند: اولیاوهم الطاغوت(که شیطان برآنان ولایت دارد)

و از خاصیت و هدف ولایت شیطان سخن میفرماید: یخرجهم من النور الی الظلمات(خارج میکند آنان را از نور فطرتشان بسوی تاریکیهای جهل) و کافر را از مرتبه حتی صوری قبول کردن ولایت کلا خارج کرده و به تاریکی که در آن هیچگونه ولایتی را حتی صوری هم قبول ندارند تنزل میدهد

الله ولی الذین آمنوا: نمایشی از توحید و بروز اسم جلاله الله است که ولایت تامه خود را معرفی میکند

ظلمات بصورت جمع آمده اما نور بصورت مفرد آمده و دلیلش اینه که راه حق و راه ولایت یک راه است و آن راه خداست که بصورت نور بیان فرموده

اما راههای شیطان و طاغوت متعددند چرا که در آن ولایت توحید نیست

************************

                                                                     أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٢٥٨﴾

آیا تأمل و اندیشه نکردى؟ داستان کسى که چون خدا او را پادشاهى داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگوى بى‏منطق پرداخت ؟ ! هنگامى که ابراهیم گفت : پروردگارم کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند

او گفت : من هم زنده مى‏کنم و مى‏میرانم . (ابراهیم) گفت : مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون مى‏آورد ، تو آن را از مغرب برآور ! پس آنکه کافر بود ، مبهوت شد . و خدا گروه ستم‏گر را هدایت نمیکند(258)

ملک از آن ولایت است. زنده کردن و میراندن کار ولایت است. اما آن شخص براى مشتبه کردن کار بر مردم ، دستور داد دو زندانى محکوم را حاضر کردند ، یکى را آزاد و دیگرى را کشت.   

در نهایت ابراهیم ولایت رو آورد وسط و فرمود: حالا اگه تو میتونی خورشیدی که خدا از مشرق اونو بیرون می آره تو از مغرب بیارش(یعنی هر کی یه یاری مثل تو  داره بیاره بیاره)چرا که این عظمت فقط به برکت ولایت به عرصه ظهور گذاشته میشود . در نتیجه "فبهت": او بهت زده شد.

 

قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا(259)

 سوال: گفت : خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده مى‏کند ؟

جواب خدا: بواسطه ولایت

زنده کردن جسمانی و روحانی (زنده شدن دلها) و همینطور میراندن جسمانی و روحانی(میراندن هواهای نفسانی) بواسطه ولایت صورت میگیرد

**************************  

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٦٠﴾

 

و هنگامى که ابراهیم گفت : اى پروردگار من ! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى‏کنى ؟خدا فرمود: آیا ایمان نیاورده ای؟ گفت: بله( ولی میخواستم) تا قلبم آرامش یابد. خدا فرمود : چهار پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک کن ، و بر هر کوهی(در این منطقه) خشى از آنها را قرار ده ، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مى‏آیند ؛ و بدان که یقیناً خدا تواناى شکست‏ناپذیر و حکیم است(260)

یک فرق امت با امام اینه که وقتی امت میخواد کیفیت زنده شدن مردگان رو ببینه خدا بهش میگه "فانظر" (259) یا امامی که در درجه پایینتری قرار دارد اما وقتی امامی که از ولایت بالایی برخوردار است میخواهد کیفیت زنده شدن مردگان را ببیند خدا بهش میگه: تو امام مرده رو خودت صدا بزن و به عنوان یک امام بهش دستور بده آنوقت تو خواهی دید که او چطور از برکت ولایت زنده خداهد شد

بله  انسانهای ولایت  پذیر و ولایت مدار نیز به اذن خدا سهمی از ولایت در این عالم پیدا خواهند کرد یعنی اگه آنها هم بگویند "بشو میشود"(کن فیکون) باذن الله. چرا که "لهم نصیب مما کسبوا"

"سعیا" – چون ولی خدا دستور بده امتش (که در این آیه در غالب 4 پرنده مطرح شده شتابان و بدون درنگ بسویش خواهند شتافت.

"یاتینک" – همه موجودت عالم به دستور ولی خدا با پای خودشان و بمیل خودشان بسوی اطاعت ایشان می شنابند

خداوند به ابراهیم میفرماید که تو آنان را دستور بده و بخوان همه از تو اطاعت میکنند و بسویت می آیند(خدا از همه موجودات و ولایت پذیری و ولایت مداریشان مطمئن است بجز از بابت انسان). چرا که همه ملائکه پیش پای انسان کامل بدستور خدا سجده کردند جز شیطان . و خدا هم بدلیل اختیاری که به انسان داده بود, شیطان او را از ولایت جدا کرد

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی .........رب و پروردگار برای به کمال رسیدن بندگانش یک سیر تربیتی دارد که خوب ابراهیم در راستای همین تقاضا گفت: خدایا اگه چشمم ببینه دلم آروم میشه.. بله اگه چشم ببینه دل آروم میشه: پس خدایا: اللهم ارنی الطلعه الرشیده.

"قال اولم تومن" – خدا از ابراهیم سوال کرد که آیا تو به آن ایمان نداری؟ خدا سوال کرد تا ابراهیم جواب دهد که احیانا برای ما سوء تفاهمی نباشد. ابراهیم به زنده شدن مردگان بتوسط خدا ایمان داشت اما میخواست که دلش حتی یک لحظه هم از آن بابت نلرزه.  بله امام خطا نمیکنه اما او هم ممکنه یک وقت دلش بلرزه.

مهمتر اینکه خدا این صحنه را  به نمایش گذاشت تا قدرت ولایت را به ما تفهیم کنه تا از آن بابت به یقین برسیم.

"فصرهن الیک" – حکایت از این داره که اگه تمام زندگی و وجودت بهم بریزه امام قدرت داره که همه چیز رو سرجاش بگذاره.

یک حکمتی در همه اینها هست. و قصه دیگر آن ما را به لحظه ظهور امام زمان (عج) ارجاع میدهد که طبق آیه قران: "یاتی الله بکم جمیعا" همه شما امت ولایت مدار را به زیر پرچم ایشان جمع میکند و به برکت ولایت همه پراکندگی های امتش منسجم میشود.  

. چرا پرنده:چه بسا  حکایت از طی الارض کردن خواص امت ولایت مدار میباشد که در زمان ظهور شتابان بدانوسیله خودشان را به امامشان میرسانند.

چرا در 4 پرنده در 4 نقطه ؟ 4 جهت اصلی عالم و اقوام آن را نیز تداعی میکند چرا که در زمانیکه امام زمان(عج) ظهور کنند مردم خودشان را از همه آن چهار جهت عالم به دستور امامشان به ایشان ملحق میشوند.

در عین حالیکه ظاهر آیه حکایت از قیامت و کیفیت زنده شدن مردگان دارد که چطور در قیامت نیز خداوند اجزاء پراکنده مردگان را به برکت ولایت جمع و زنده میگرداند.

.

"و اعلم ان الله عزیز حکیم" شما بدونین که همه اینها برای بروز قدرت نمایی و حکمت خداوند عالمیان است

**************************

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(261)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.

روزی به دو نوع است: مادی و معنوی که آن از برکت ولایت است که به ما داده شده. و ما باید از آن روزی های مادی و معنویمان(فی سبیل الله)  در را ه خدا یعنی "در راه ولایت"  یعنی به نیت تهیه مقدمات ظهور انفاق کنیم.

مثل کسی که در مسیر ولایت انفاق میکند مثل دانه ای است که به  هفت خوشه و نهایتا 100 دانه می ماند. یعنی اگر ما در مسیر ولایت در مادیات و معنویات  انفاق کنیم یعنی اگر ما به نیت" تهیه مقدمات ظهور " خیرمان به دیگران برسد, اونوقت خداوند نیز پیشرفت ما را در مادیات و معنویات 100 برابر میکند. و بدانوسیله شخص ولایت پذیر نیز  ولایت مدار میشود. چرا که خداوند واسع و علیم است.

************************** 

 

 

پیام 1 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

 

 ضیافه الله (ماه رمضان)

این چه ضیافتی است؟

خداوند برای پیامبر (ص) و ائمه (ع) و در حال حاضر برای انسان کامل امام زمان (عج)، ضیافتی بر پا کرده است.

با بهترین پذیرایی, با رحمت الهی یعنی نزول قران.

نزول تدریجی از ماه مبارک و نزول دفعی در شب قدر:

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان(بقره 184)

انا انزلناه فی لیله القدر(قدر2)

 نزل به الروح الامین(شعراء193)

و بندگان در این ماه ضیافت از قران و باطن قران, یعنی وجود امام زمانشان بهره ویژه خواهند برد آن هم به میزبانی خود ایشان، حضرت بقیه الله الاعظم (عج).

اما شرط رسیدن به برکات حقیقی این ضیافت الهی این است که باید چونان پرندگان برای پرواز از زمین و زمینیان جدا شد (در ابتداء با روزه، شب‌زنده‌داری و ترک محرمات) و به سوی میزبان این ضیافت پرواز کرد.

توجه: اگر میخواهیم برای ظهور جهانی ضیافت الهی قدمی برداریم باید با آگاهی و سرعت عمل لحظه ای قلبا از امام زمان (عج) جدا نشویم.


کلاس معرفت نفس

معرفت نفس

بسمه تعالی

  معرفت نفس

نفس حقیقت ما می باشد و آن چیزی که احاطه اش می کند هوای نفس است.

شناخت حضرت مهدی علیه السلام بدون شناخت نفس محال می باشد وکسی که نفسش را نشناسد هم دراین دنیا کور است و هم در آخرت و این خیلی مهم است و کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت ازدنیا می رود

باید تا می توانیم استغفارکنیم تا بفهمیم که چی کم داریم ، اگر بفهمیم چه خلاءهایی داریم آن وقت جبران می شود.

مهم این است که ما درجاده سفرخلق به سوی حق باشیم حالا اگر در این مسیر هم اجل ما برسد خداوند اجر آن بنده ای را می دهد چون تا آخر مسیر رفته است چرا که اجل مهلتش نداد.

حرکت دراین مسیرباید با راهنمایی و دقت انجام شود.

هیچ وقت نگوئیم این ((نفس من)) بگوئیم این ((حقیقت من )) که وقتی کار خوبی انجام می دهم ، مثلا وقتی گرسنه ها را سیر می کنم ، یک احساس خوبی بهم دست می دهد ، اون حقیقت من است که اینجور شاد می شود.

وقتی من به حقیقت خودم می رسم و شاد می شوم این دیگر حجاب نورانی نیست.

حقیقت ما چیست ؟

حقیقت من چیست که اینقدر آقا امیرالمومنین(ع) برایش ناله می زد و میفرمود که ظلمت نفسی، باید ضجه بزنیم استغفار کنیم و ازخداوند خصوصاٌ در نمازهای واجب بخواهیم مرا به معرفت نفس برسان

شما ازحقیقت خودت چی می دانید ؟

نفس مساوی است با حقیقت من حالا چی احاطه کرده آن را ؟هوای نفس و نفسانیات، این یک نکته مهم است.

برویم پیش خدا "و قد اتیتک یا الهی بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی" با این حال که آمده ام ولی هیچی نمی فهمم تمام وجودم را تقصیر و گناه احاطه کرده ، پس الهی العفو.

بگوئیم پیش طبیب (خدا) که آمده ام ولی نمی شنوم ، چی این قشاء را ایجاد کرده در دلم ، نمی بینم ، چی جلوی چشمانم غشاء ایجاد کرده ، الهی العفو، خدایا می خواهم دلم را شستشو بدهم.

برای سیرالی ا... باید نقشه راه را بدانیم تا درست حرکت کنیم.

ما یک حقیقت داریم ، یک روح داریم ، یک جسم ، به آن حقیقتمان می گویند نفس. خدا روح را امانت داده به دست حقیقتمان ، ما یک روح ویک جسم داریم پس روح و جسم، امانت هایی هستند که خدا به حقیقت ما امانت داده که بهش می گویند نفس.

حالا این جسم تا کی در دست ماست ، تا زمانیکه روح دردست ماست یعنی به محض اینکه روح از جسم بیرون کشیده بشود دیگر جسم هم دست ما نیست ، روح هم بلافاصله از ما گرفته می شود یعنی امانت هایش را تحویل می گیرد به محض قبض روح شدن ، قبض روح شدن یعنی روح را گرفتند و جسم را هم گذاشتند درخاک.

حالا آن حقیقت من چی دارد ؟ عزت نفس دارد چرا؟ چون العزه لله جمیعا ، چون هرچی عزت هست ازآن خداست ، ونفس من در نهایت قرب خداست ،

به محض اینکه روح را به من دادند و دمیدندش در جسمم، بعد هواهایی و نفسانیاتی آمد و نفسم را احاطه کرد یعنی حقیقتم را ، و این را می گویند هوای نفس که همان آلودگی ها ، شیطنت ها یعنی نیرنگ هایی و دامهایی که شیطان برای من قرارداده بود آمد حقیقت من را دربرگرفت ، درنتیجه فراموش کردم دارائی های خودم را ، فراموش کردم چی دارم ، روح دارم و جسم دارم از لحاظ عالم پایین و فراموش کردم که چی در عالم مافوق دارم ، و آنها، امام زمان است ، معصومین است ، انبیاء است ، که همه اینها زیر سایه خداست ، یدالله فوق ایدیهم.

جسم متعلق به عالم طبیعت و ماده است.

روح متعلق به عالم مجرات است عالم روحانیات است.

خدا حقیقت من را خلق کرد در عالم مجردات بعد از روح خودش دمید در جسمم پس دارائیم شد دو تا چیز یک روح و یک جسم.

حقیقت ما همان چیزی است که آیه قرآن بهش تعلق می گیرد ، نحن اقرب من حبل الورید ( من ازرگ گردن به حقیقت شما نزدیکترهستم ).بله این آن حقیقت من است که از رگ گردن جسمم به خدا نزدیکتر است.

کل سفرما رفتن ازجهالت ها به سوی دانائیها ست. وقتی که من حرکت کردم ومعرفت پیدا کردم. حقیقت خودم را می فهمم که دراین حقیقت همه حقایق درآن واحد وجود دارد و می رسم به اسماء الله ، و می رسم به خدا ، یعنی می رسم به همه چی.

روح دارائی من است وقتی مثلاٌ اینترنت داشته باشم همان روح را بعنوان مثال اینترنت در نظر بگیریم وقتی به اینترنت وصل باشیم پیام می دهیم وپیام می گیریم ، اگر روح داشته باشم در کالبد جسمم یعنی به وسیله جسمم ، عمل صالح انجام می دهم یا نمی دهم ، یا دریافتهایی به وسیله عقلم از این عالم دارم یا ندارم ، پس من اگر اینترنت داشته باشم یعنی اگر این روح هنوز در جسمم باشه من می توانم پیام بدهم یا پیام بگیرم حالا آن حقیقت من کجاست ؟حقیقت من همان نفس است.

چرا متوجه نشدیم چون توضیح از بالا به پایین بود.

حالا ازپایین به بالا توضیح می دهیم ،

اگر اینترنت وجودمان که همان روح است اگر قطع شود نه دیگر می توانیم نمازقضاء بجا بیاوریم ، نه خدمتی انجام دهم ، خدایا به تو پناه می برم از اینکه شیطان من را به فراموشی می اندازد.

 

فردا که اینترنت وجودمان قطع شود حسرت انجام یک عمل صالح به دلمان می ماند. دیگر نمی توانی از طریق روحت به جسمت دستور بدهی بلند شو و فلان کار را انجام بده ، پس شاکر باشیم که هنوز روح از کالبد جسممان خارج نشده.کارهای خوبمان را به تاخیرنیندازیم معلوم نیست شاید هرلحظه اینترنت وجودم قطع شود ومن دیگرنتوانم آن کارهایی را که می خواستم انجام دهم.

پس قدرخودمان را بدانیم ، قدر دارائی هایمان را بدانیم ، ما یک حقیقتی داریم که این حقیقتمان گمشده چطوری پیدایش کنم ؟ازپایین شروع کنیم برسیم به بالا

ببینید شما می توانید به وسیله چشم ، گوش ، دست وپا می توانید کلی پیام به این عالم منتقل کنی ، وپیامهایی ازاین عالم دریافت کنی ، لازمه اش چیست ؟داستان اینترنت روحت است ، تواگرروح درجسمت باشد می توانی این کارها را انجام دهی اگرنباشد نمی توانی ، خوب من به این عالم چی منتقل بکنم یا دریافت کنم وقتی خودم هیچی نمی فهمم و هیچ حقیقتی را دریافت نکرده ام ؟ پس اگربفهمم که حقیقت من یک چیزدیگر هست که اگرمن بهش برسم بعد می توانم ازاینترنت روحم استفاده کنم.

وقتی فهمیدم که من نمی فهمم ، باید به چی فکرکنم ، وگمشده ام کجا می باشد وقتی به این حقیقت رسیدم چه کار می کنم ؟می روم دائما استغفارمی کنم الهی العفو. دوباره استغفرالله ربی واتوب الیه گویان میروم درخانه طبیب اطباء عالم میگویم یا مهدی یابن الحسن نیمه شب می روم ، نیمه شب تشنه ها خودشان را باید نشان دهند ، حتی شده به قدر چند ثانیه ، ازخواب بلند می شوم وقتی که خلوت است وقتی که فقط دلسوخته ها بیدارند، ناله می کنم ، انابه می کنم ، فکرمی کنم درمورد خودم که چه کردم که اینگونه ازخودم دورافتاده ام ازحقیقت خودم دورافتاده ام ، خدایا نفهمیده ام که با خودم چه کردم ، پس ببخش مرا بخاطرآن کارهایی که باید می کردم ونکردم وکارهایی که نمی بایستی می کردم وکردم ، مرا ببخش ودائماٌ این را ازخدامی خواهم واین کارادامه پیدا می کند ،

 مرغ باغ ملکوتم نیم ازعالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند بهره تنم

اینقدراین کارادامه پیدا می کند ، اینقدرسعی می کنم حق الناس راادا کنم سعی می کنم توبه کنم ، دل دیگران را بدست بیاورم ، اینقدرسعی می کنم جهاد فی سبیل الله انجام دهم یعنی خوب همسرداری کنم ، تا اینکه یکی ازاین روزها دربازمی شود لطفا دقت کنید ، ازکجا به کجا ( الصلاه معراج مومن ) چی شد که خدا به ما گفت روزی 5 بارنمازبخوان آن هم تکراری برای اینکه یک روزماشین وجودت استارت بخورد و روشن شود درنمازبه برکت نمازبه واسطه نمازاین ماشین وجودت روشن شود.

آیه قرآن ، برو دنبال وسیله ، چرا می روی فقط به دنبال چراغانی کردن برای امام زمان ، یا می روی دنبال جشن گرفتن وجشن رفتن ، دنبال شیرینی وشکلات گرفتن اینها خوب است اما برای رسیدن به معرفت نفس خیلی کم است ، برای اینکه ثوابی به مابدهند خوب است اما باز کم است ، باید درپیشگاه امام زمان ضجه بزنم ، ناله کنم ، بگویم آقا می خواهم برای اسلام خدمت کنم ، من درراه تو، درراه انقلاب جهانی تومی خواهم کارکنم واولین کاری که می توانم بکنم مردم را آشناکنم ، با امام زمانم ، باحقیقت وجودش. تواگرمی خواهی دل اقا امام زمان شاد بشود، حجابت را رعایت کنی ، می گوید اصل کار دل است ، من امام زمان رادوست دارم ، بگو محال است کسی کسی را دوست داشته باشد وخون به دل امام زمان کند. به خودت بگو اگرتوعاشق امام زمان هستی اینقدرخون به دل امام زمان نکن ، نشان بده که داری خودت را به وسیله یعنی امام زمانت نزدیک می کنی ، پس 1- ازنمازوصبراستعانت بجوئیم ، برو به منکرعلی بگونمازخود قضا کند این چه نمازی است که می خوانیم وهیچ کاری برای امام زمان نمی کنیم ، این چه نمازی است که می خوانیم و با حضرت مناجات نمی کنیم ، این چه نمازی است که می خوانیم ولی دلمان برای امام زمان نمی تپد صبحهای جمعه تخت می خوابیم وعین خیالمان نیست ، آقا امیرالمومنین (ع) فرمودند اگرنمی توانی جلوی این زبانت را بگیری مثل من، یک سنگ ریزه دردهان قراربده که هرموقع خواستی حرف بزنی این سنگ ریزه را ازدهانت تا می خواهی بیرون ببری دراین فاصله فکرکن که چی می خواهی بگوئی ، یک جوری خودت را دربند بکش تا ندبه کنی برایش ، خواب نمانیم ازندبه های روزجمعه. کیفیتش را بالا ببر ، یضج ، یعج ،برای روزهای دیگر دعا برای فرج بخوانیم کمیتش را ببریم بالا یعنی به تعداد نفسهایی که می کشیم. به هرکسی که می گوئیم برای فرج زیاد دعا میکنید؟ می گوید بله ، این بله یعنی درطی روز دویا سه مرتبه به یادش می افتیم آیا این هنر است؟ به من بگو تو در طی روز و شب کلاٌ چه کار می کنی ؟ زیاد می خوریم ، زیاد می خوابیم ، زیاد نفس می کشیم.

 

باید اینگونه زیاد برای ظهور دعا کنیم ، یکی از این لحظات که در تب و تاب هستیم و همه کار می کنیم اما یک چیزی در دلهایمان هست که هیچ کس نمی داند ، و آن این است که من باهمه این تقلاهایی که می کنم یک خلائی دروجودم هست و خودم را نمی شناسم ، میشه کسی که حتی خودش رانمی شناسد بتواند حقیقتا به دیگران خدمت کند ، محال است. پس باید چیکارکنم ؟ اولین آهی که می کشم ،چون ازراهش آمدم ، به اجابت می رسد. پس بیائیم ضجه بزنیم ، ناله کنیم ، توی این نقطه خودت را قراربده وازاین نقطه به هرجا که نگاه کنی حرم پیداست

 اما وقتی که این نقطه را فراموش می کنیم بعد چه اتفاقی می افتد مثل خیلی وقتها که حرم پیداست ولی تو مشغولی ، دوباره توبه ، ناله و استغفار تا که وقتش برسد ، به آیه " و استعینوا بالصبر و الصلاه" اعتماد کن به خدا اعتماد کن ، بعد یکی ازاین روزها نگاهت می افتد به حقیقت این عالم ، می بینی حقیقت خودت را که آنجایی ، ولی فکرمی کردم که من آن روحی هستم که درونم هست بعد می بینی که حقیقتت چیز دیگریست. تا می آیی که بهش انس بگیری و خودت را دریابی یک مقدار طول می کشد ، هرچقدر که با حقیقت خودت انس بگیری و ذوق کنی از حقیقت خودت ، آنگاه نگاهت به بالاتر می افتد می بینی بین خودت و خدا اصلا فاصله ای وجود ندارد و آنجا عالم وحدت است. اینجاست که گفت نحن اقرب من حبل الورید حالا بگو ببینم این حقیقتی که ازخدا می بینی به تو نزدیک تراست یا به رگ گردن جسمت به حبل الورید ، حالا کدام نزدیکتر است منی که با حقیقت تو در وحدت هستم ( خدا ) یا این رگ گردن جسمت؟ ما درعالم مجردات، عالم روحانیات که دیگراین حرفها رانداریم، خیلی ذوق میکنی إنا لله ( دیدی منو ) وانا الیه راجعون و بالاخره آمدی پیش خودم. به حقیقت خودت رسیدی ، من عرف نفسه فقد عرف ربه فاصله ای از معرفت به حقیقت خودت و معرفت خدا وجود ندارد ، همه دریک عالم است ، عالم وحدت ، عالم علم ، عالم عقل ، عالم شعور، عالم نور، ونورانیتها ، گاه گاهی سرمی زنی به عالم ماده و طبیعت ومی خواهی دارائیهایت را بررسی کنی ، وقتی نگاه می کنی می گویی تا این روح دربدنم هست بیایم کارکنم ، بهترنمازبخونم با این جسمم ، بهترحرف بزنم ، بهترمحبت کنم ، بهترزندگی کنم ، بهترنشست وبرخاست کنم وگاهی هم با حقیقت خودت نگاهی هم به بالا می اندازی ، یعنی با وجودت به وجود نظرمی اندازی به حقیقت وجود نظرمی اندازی.بعد می بینی فاصله ای بین تووخدا نیست بعد اسماء الله به تورخ نشان می دهد اون چیزی که با حقیقت وجود خودت می بینی این که خدا نیست ، این اسماء وصفاتش است ولی این اکتفا می کند. ومن عرف نفسه فقد عرفه ربه ، معرفت خدا همان است که برایت فهمش را اذن دادن ، خوب سفرکردی اول من الخلق الی الحق حالا دوباره برمی گردی ومی آیی به پایین دست بقیه را می گیری ومی بری این است که می گویند تا آدم خودش را نشناسد هر چه هم قرآن بخواند ، نهج البلاغه بخواند ، حافظ کل قرآن هم باشد ، خدمت به خلق کند تا معرفت نفس را پیدا نکند نمی تواند عامل خدا در روی زمین باشد محال است. پس با معرفت نفس می تواند عامل خدا بر روی زمین باشد.

ولی اگر معرفت نفس را پیدا نکنیم درهمین دنیا به محض قبض روحمان ، برای مدتی مارا به جهنم می برند و برای اینکه جهالتهایشان ازبین برود یک مقداری عذاب می بینیم بعد ما را به بهشت می برند.

صلوات برمحمد و آل محمد.

والسلام

********************************************

 

"واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لا تکن من الغافلین"(اعراف: 206)

"و نفس و ماسواها _فالهمها فجورها و تقواها _ قد افلح من زکاها"(شمس: 7-9)

 نفس و ما سواها _ فالهمها...........به حیقت انسان یعنی به نفس او الهام کرده شر و خیر را

اگر انسان حقیقت خودش را شناخت به الهامات هم دسترسی پیدا میکند

ما فاصله بین "من عرف نفسه" تا عرف ربه" را بوسیله همین الهامات طی میکنیم

کسی تا خودش را یعنی نفس را نشناسد نمیتواند آنگونه که باید و شاید از الهامات بهره ببرد

قد افلح من زکاها - تازه بعد از معرفت نفس است که انسان میتواند آنرا تزکیه کند

وقتی که انسان به معرفت نفس میرسد اون موقع قوای بالفعل او بالقوه میشود

و آنوقت بهتر میتواند الهامات الهی را به برکت ولایت امام معصوم(ع) دریافت کند

یک راه میون بر هست که آن را ممکن میکند و آن اتصال به امام زمان(عج) میباشد

وابتغوا الیه الوسیله

بله با یکی یکی درست کردن عیوب خیلی کار مشکل میشه اما اگه انسان به معرفت نفس برسه کلا به حقیقت یه اسماءالله میرسد و آن موجب تزکیه اش میشود(تزکیه دل و عملش)

ولی هر کس که به امام معصوم یعنی به ولایت وصل بشه: لهم نصیب مما کسبوا

بله اما با درک حضور امام زمان(عج با انتطار فرج و دعا برای فرجشان با برقراری ارتباط روحی با ایشان

🎀یک فرمول فوق العاده بر گرفته از آیات قران:

(اولین حرف همه این فرمول "تاء" است که با جمع آنها به نتیجه آن که تاء آخر است میرسیم یعنی 🌹تقرب بخدا🌹)

🌹توبه از ته دل +

🌹تفکر در جهت اصلاح اعمال +

🌹تلاش در جهت اصلاح اعمال +

🌹توسل بخدا و معصومین علیه السلام(علی الخصوص به امام زمان عج و در صورت امکان نوشتن عریضه به ایشان ) +

🌹= تقرب بخدا و رفع مشکلات و گرفتاریها (لاخوف علیهم و لا هم یحزنون)

تا انسانها به معرفت نفس نرسند هر چقدر که روی نفسانیات خود کار کنند اون نتیجه مطلوب رو نخواهد داد

انسانها باید به معرفت نفس برسند تا بتوانند تزکیه نفس داشته باشند

باید اول نفس شناخته بشود تا بتوان بعد آنرا تزکیه کرد

هر چقدر که چله بگیریم کتاب بخونیم تلاش کنیم تا به معرفت نفس نرسیم اون تلاش هامون و نتیجه آن مقطعی خواهد بود

"افلا یتفکروا فی انفسهم ....................و ان کثیرا من الناس بلقای ربهم لکافرون"(روم: 8)

تفکر در نفس + توسل = معرفت نفس = لقاء پروردگار

حب الدنیا راس کل خطیئه

جمع نقیصین محال است

محاله که در دلی حب دنیا و حب خدا جمع بشه

حالا هی کتاب بخونیم جواب نمیده

باید دل انسان از تعلقاتش آراد بشه تا بتونه ظرف به کمال رسیدنش بشه

یک ساعت تفکر معادل 120 سال عبادته

تفکر در نفس + توسل = معرفت نفس = لقاء پروردگار

"افلا یتفکروا فی انفسهم ....................و ان کثیرا من الناس بلقای ربهم لکافرون"(روم: 8)

همین که انسان در خیلی چیزها صبح تا شب فکر میکند اما در مورد معرفت نفس خیر , نشاندهنده این است که چقدر شیطان در آن زمینه مراقب است و ما را مشغول کرده است که مبادا در معرفت نفس تفکر کنیم

**********************************************

"اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم"(بقره: 44)

اگه انسان بخواهد امر به معروف کند باید معرفت نفس داشته باشد

کسی که حقیقت خودش را نمیشناسد نمیتواند مردم را با حقیقت آنگونه که شایسته است آشنا کند

نکته: کسی که حقیقت خودش را نمیشناسد نمیتواند آنگونه که شایسته است مردم را با حقیقت آشنا کند

امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است

خداوند از ما سوال کرده که زودتر خودمان را شایسته آن توفیق بکنیم

البر یعنی امام زمان(عج)

سوال : آخه میشه شما از آقا جانمان به دیگران بگی و هنوز حقیقت خودتو نشناختی؟

عموما همه فقط دوست دارن کاری بکنن برای آقا

حدیث: کسی که از دنیا برود و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است

میشه کسی خودش را نشناخته امام زمانش را بشناسد؟

بقیه آیه: "و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون"(بقره: 44)

تازه تو کتاب آسمانی یعنی نقشه راه رو هم تلاوت میکنی اما مشکل اینه که تو تعقل نمیکنی

خدا عالم رو و ما رو خلق کرده برای اینکه به کمال برسیم به خودش مقرب بشیم و راه بکمال رسیدنمان ولایت پذیری و ولایت مداریست

ما عقل خودمان را استفاده میکنیم اما بدون توجه بخدا

خطبه 222 نهج البلاغه میفرماید: بدرستیکه با توجه بخدا چراغ های عقل روشن میشه

ما چون عموما بخدا توجه خالصانه نداریم چراغ های عقلمان خاموشه پس اون عقل نمیتونه راه رسیدن به معرفت نفس رو بهمون نشون بده

به روح انسان عقل هم گفته میشه

ما یک جسم داریم و یک روح. خدا به ما یک جسم داده و یک روح

وقتی میگم ما یعنی حقیقت ما(نفس)

خدا به حقیقت ما یعنی به ما یک جسم داده و یک روح

ما بوسیله روحمان هست که جسممان را اداره میکنیم

در واقع ما باید بوسیله روحمان یعنی عقلمان , جسم مان را اداره کنیم که معمولا این کار را نمی کنیم

یعنی در واقع حقیقت ما باید روح یا عقلمان را مدیریت کند تا او بتواند بر جسم حکومت کند

بله آیه 45 سوره حج اشاره به این مطلب دارد که چرا نمیری زمین و زمان رو زیر وزو کنی تا به حقیقت برسی

******************************************

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب خجب النور فتصل معدن العظمه فتصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک(فرازی از مناجات شعبانیه)

قلب یعنی همون روح یعنی همون که بهس میگیم عقل اون باید نورانی بشه

خدا باید بهش نظر کنه تا نورانی بشه

باید ما از منقطع از تعلقات بشیم تا خدا بهمون نظر کنه

ما باید این توفیق رو از خودش بخواهیم

از ته دل

و باید امام زمان زو شفیع قرار بدیم

باید از آقا حانمان اون توفیق رو بخواهیم

تا اینکه روح ما یعنی عقل ما یعنی جان حجاب های نور رو بدرد

حجابهایی که از حنس نور بنظر می آد اما حقیقت نور نیست

برداز حجاب تا جمالش بینی

تا طلعت ذات بی مثالش بینی

ما نباید دنبال نفسانیات بریم

که بله اون سرابی بیش نیست

منیت ریشه و دلیل همه کوریها و جهالتهاست

و جمع نقیضین محاله

نمیشه در کسی منیت مشتعل باشه در عین حال بتونه به معرفت نفس برسه

ما در عین حالیکه معرفت نفس نداریم میگیم : خدایا پاره کن حجابهای نور رو با بصیرت روح و قلبمون (حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور9

اما آن موقع که حجابهای نور پاره شد و حقیقت خودمان را دیدیم که او هم از جنس نوره و حقیقت اسماء را دیدیم(فتصل الی معدن العظمه) آنوقت هست که ارواج ما هم وصل به آستان عزت مقدسش میشود

فتصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک : این توفیق برای یک خانم باید در مسیر خوب شوهرداری کردن حاصل بشه درمسیر اطاعت از همسر , پدر و مادر , ولایت فقیه, ................

دنیا رو علم داشته باشیم تا در حیطه عمل زمین میخوریم محاله که به معرفت نفس برسیم

حالا هی توسل کنیم فایده نداره

تفکر+توسل= تقرب

مگر نه اینکه رزمنده ها در نبرد با دشمنان اسلام تو جبهه های جنگ کشته بشن شهیدن و نزد خدا روزی میخورن

تازه اون جهاد اصغره که اینطور مورد عنایت قرار میگیره

حالا دیکه ببینین کسی که جهاد اکبر دبکنه یعنی جهاد با نفسانیاتش , خدا چطور ازش پذیرایی میکنه

گروه تشکیل بدیم مطالعه کنیم توسل داشته باشیم خوبه اما هیچکدوم بدون مبارزه با نفسانیات ما رو به معرفت نفس نمیرسونه

بله هر چه هست در حقیقت نفس است

اما حیف قلبی که باید به بصیرت یعنی به مشاهداتی برسد مشغول علایق دنیایست

کسیکه حقیقت خودش را نشناسند در واقع دارد بخودش ظلم میکند(ظلمت نفسی)

چون بدون معرفت نفس نمیتواند آنگونه که باید و شاید با نفسانیاتش مبارزه کند

******************************************

) وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (34) وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (35)

 هرگز نیکى و بدى یکسان نیست، بدى را با نیکى دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمى شوند! 35- اما به این مرحله جز کسانى که داراى صبر و استقامتند نمى‏رسند، و جز کسای که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند به آن نائل نمى‏گردند.

حسنه ولایت است بله فقط انسانهای ولایت پذیر و ولایت مدار میتوانند سیئه را دفع کنند

هر نیکی بدی را دفع نمیکند آن نیکی باید احسن باشد

یعنی خوبتر بشیم تا بدی دفع بشه

یک قدم از اونجایی که هستیم بیاییم جلوتر

و استعینوا بالصبر و الصلوه

کسی که نفس را بشناسد میتواند آلودگیهای آنرا پاک کند

فقط صاحبان حظ عظیم (آنانکه با ولایت مداری به معرفت نفس رسیده اند) به دیدار خدا نائل میشوند

من عرف نفسه فقد عرف ربه. برای شناخت خدا هیچ راه دیگری نیست جز از طریق معرفت نفس

توبه یعنی برگشت به حقیقت خودم و متعاقبا بسوی حق. صبر و ولایت مداری اصل است.

وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (-فصلت35)

زمینه سازان ظهور امام زمان(عج) دائما با خوبتر شدنشان دارند بدی ها را دفع میکنند (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ )

اصل رشد یعنی ولایت (یهدی الی الرشد)

یا قوم استغفروا ربکم . . ویزدکم قوة الی قوتکم (

فطرت ما همان نفس است

همان حقیقت نقس است

ونفس و ما سواها فالهمها فجورها وتقویها

بله وقتی که انسان معرفت نفس پیدا میکند الهامات قوی میشود

معرفت نفس درجات دارد

همون نفس تا شناخته نشده و چموش و جاهل است(نفس اماره است)

منظور از تبعیت ولایت مداریست

یعنی حب ولایت یعنی تمرکز قلب بر نقطه ولایت است

یعنی عدم ولایت گریزی

محب حقیقی خودبخود بدور مدار ولایت در حرکت میباشد

اصلا خاصیت حب حقیقی این است

بچه ای که متولدشده در لحظه تولد بدون اینکه چیزی ببیند بدنبال سینه مادرش میباشد

اون میگه : من نمیدونم اون چیه اما یک چیزی مستم کرده که نمیتونم از او فاصله بگیرم

بوی پیراهن یوسف بینایی رو بهش برگردوند

وابتغوا الیه الوسیله

امام زمان(عج) : دعا برای فرج فرج خودتون رو در بردارد

از آقا باید معرفت نفس رو بخواهیم

در فراغش باید ضجه و فریاد بزنیم

توفیق یاری رساندن به ایشان را از خدا بخواهیم

نیمه شبها برایش بی قرار کنیم

هر کس به اهمیت معرفت نفس پی برده باشه در فقدان اون از عمق جان دعا میکنه

****************************************************

ولا تکونوا کالذین نسواالله فأنساهم انفسهم اولیک هم الفاسقون سوره مبارکه حشر ایه ١٩

هر چی فسق در عالم است بدلیل عدم معرفت نفس است

هر چیزی در این عالم مراتب دارد

با فراموش کردن خدا حقیقت خود را فراموش میکنیم . و متعاقبا فاسق میشویم

این یک دستور الهیه: و لا تکونوا کالذین......................

شما مثل اون فاسق ها نباشین که با فراموشی خدا حقیقت خودشان را نیز فراموش کردند

لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم

ثم رددناه اسفل السافلین

انسان فطرتا و در خود حقیقی اش خداشناس است

تنها با ولایت پذیری

و ولایت مداری

و عملوا الصالحات یعنی عمل بر مدار ولایت

مدار ولایت برای خانم ها حضرت زهرا(س) و برای آقایون امیر المومنین (ع) است

انسان نباید از این مدار چه قلبا و چه عملا خارج بشود

توجه توجه: محب حقیقی امام زمان(عج) از این مدار نه قلبا و نه عملا هیچگاه خارج نمیشود

این حب ولایت است که او را تا همیشه بر این مدارنگه میدارد

محب حقیقی فقط کسی هست که معرفت نفس دارد و بدانوسیله به معرفت امام زمانش و معرفت خدا هم نائل شده باشد

محب حقیقی امام زمانش را برای خودش نمیخواهد

او را برای رفع گرفتاریها و برآورده شدن حاجاتش نمیخواهد

محب حقیقی خودش را و همه دار و ندارش را و همه فکر و ذکرش را وقف امام زمانش میکند

فقط محب حقیقی امام زمان(عج) به معرفت نفس خواهد رسید

انصار المهدی, [24.12.05 19:35]در واقع فقط خدا اونها رو به معرفت نفس میرسونه که بدانوسیله به معرفت امام زمانشان برسند تا بتوانند او را یاری کنند

کمال فقط مهدی

رضای خدا فقط در مهدی

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا به داده ها و نداده هایت شکر

**********************************************

"و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم کمثل ............."(بفره 265)

باید ملکات انسانی در نفس ما تثبیت بشود

و آن در صورتی تثبیت میشود که هدف ما خالصا و مخلصا کسب رضای خدا باشد

این دو لازم و ملزوم هم هستند

ما در صورتی میتوانیم ملکات انسانی را در نفس خود تثبیت کنیم که به معرفت نفس برسیم

در ادامه آثه میفرماید: "کمثل جنه بربوه اصابها وابل فاتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر(بقره 265)

آنهایی که معرفت نفس دارند خودشان مثل باغی هستند که بر فراز پشته ای قرار دارد اگر رگباری به آن برسد باران ریزی برای آن بس است و خداوند به انچه میکنید بیناست

نفس انسان مثل باغیست که اگر به اون علم پیدا کند بعد میتواند از عنایات ریز و درشت ولایت چونان باران ریز و درشت بهره مند شده و بکمال برسد یعنی به خدا برسد.

 

تثبیتا من انفسهم

این خیلی مهمه

خیلی از ماها هنوز ملکات انسانی در نفسمان تثبیت نشده

میدونین دلیلش چیه؟

چون از حقیقت خودمون غافلیم

ماها همون یک حقیقتی در این عالم وجود داریم که وقتی بهش میرسیم و میبینیم که در آن عالم حقیقت ما چقدر بخدا نزدیکه تازه میفهمیم که بله الحق که خدا راست گفته که "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما به انسان از رگ گردنش نزدیکتریم.

آن موقع خواهیم فهمید الحق که حقیقت ما بخدا خیلی نزدیکتر است تا اون رگ گردن جسممان

رک کردن ما کجا و اون حقیقت ما کجا . حقیقت ما در قرب الهیست(انا لله)

بله ما برای خداییم و بسوی او باید برگردیم . حالا بوسیله روحمان ما رو دو روزی فرستاد در قالب جسم مان تا در این دنیا آنچه باید بکاریم, بکاریم . تا هر روز و هر ساعت ثمره آن را درو کنیم و به سوی کمالاتمان یعنی تثبیت ملکات انسانی مان اوج گرفته و مجددا با معرفت نفس بسویش باز گردیم

انصار المهدی, [25.12.05 19:06]بعضی از ملکات روحانی از ما صادر میشود اما هنوز آن ملکات در اصل و حقیقت وجودمان تثبیت نشده

این السبب المتصل بین الارض و السماء (کجاست آن آقایی که سبب اتصال آسمان و ملکوت نفس ماست با دنیای زمینی ما؟)

باید خیلی به ایشون حقیقتا و از ته دل متوسل بشیم

باید در فراق این تنها معلم زمینی این عالم بسوزیم تا ایشان تدریس خود را برایمان شروع کنند آن تدریس خاص را.

اینقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه را

بله در عالم ملکوت از نفس ما تا اسماءالله فاصله ای نیست

یعنی ما در آنجاست که میتوانیم امام زمانمان را بشناسیم

میتوانیم اسماء و صفات الهی را نظری بیندازیم

و به قرب خود را بخدا ببینیم و بمرور حتی قرب را نبینیم و فقط با او یکی شویم و به وحدت برسیم

به اینکه ما به او برسیم که ما را در آن وادی دیگر اثری نیست بلکه بمرور دیگر فقط حدا دیده میشود و بس

حقیقت ما با خدا فاصله ای ندارد اصلا من در آن حقیقت معنایی ندارد. گناهان فقط نمیگذارند که ما این عظمت را درک کنیم . همین.

بله . خدا باید به ما این توفیق رابدهد که آن نفس خود را که با گناهانمان بفراموشی سپرده شده است محددا بیاد آوریم

*********************************************

اللهم عرفنی نفسک ................فان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی

تنها راه شناخت امام زمان و حفظ دینمان معرفت نفس است

کسی که از این دنیا برود و امام زمانش رو نشناسند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است

خدا به حقیقت ما یعنی به نفس ما یک جسم داده که برای اینکه بتونیم بوسیله جسمان کارهایی را در این دنیا به مرحله عمل در بیاریم یک روح هم بما داده . این روح ما واسط بین حقیقت ما و جسم ماست.

ببیین الان چه چیزی باعث میشه که شما بتونین دست تون رو حرکت بدین ؟ روحتون .

وقتی که انسان قبض روح میشه دیگه نمیتونه دستش رو حرکت بده

خوب در آن هنگام که روح شما قبض میشود اما حقیقت شما که هنوز هست . اون نفس شماست

همون که در دنیا هر چه اراده میکرد روح بوسیله نفوذ و تسلطی که بر جسم داشت اون کار رو انجام میداد

پس آنچه باعث حرکت دست شما در این دنیا میشود روح شماست که اون هم دارد از نفس شما دستور میگیرد و بوسیله جسم آن را عملی میکند

تا زمانیکه ما روح در بدن داریم میتوانیم آنچه که حقیقت ما اراده میکند را بوسیله این جسم مان به مرحله عمل در بیاوریم

اما وقتی که در واقع از حقیقت ما یعنی از نفس ما روح قبض شد دیگر دست ما از این عالم کوتاه میشود

پس باید ما در این عالم نفس خود را بشناسیم و بسوی حق رجعت کنیم و مجددا از طریق روحمان به جسم مان دسترسی دیگر داشته باشیم اما این بار با معرفتی که از حقیقت خودمان به لطف خدا وعنایا ت امام زمان (عج) کسب کرده ایم , ملکات انسانی را در نفس خود تثبیت کنیم. ان شاءالله.

****************************************

"من عرف نفسه فقد عرف ربه"

ما (نفس) مسافریم بسوی خدا و توشه ما فقط معرفت است و معرفت حاصل نخواهد شد مگر از راهش.

پیامبر(ص): انا مدینه العلم و علی بابها

ولایت پذیری و ولایت مداری راه رسیدن به معرفت است

و باید بخدا و امام زمان(عج) خیلی متوسل شویم تا دستمان را بگیرند

دختری بامادرش می خواستن ازپل چوبی ردشوند,مادرروبه دخترش گفت:دست مرابگیرتازپل ردشویم,,دخترروبه مادرکردگفت من دست تورانمیگیرم ,,تودست مرابگیر,,مادرگفت:چرا؟چه فرقی میکند?مهم این است دستم رابگیری وباهم ردشویم.....دخترک گفت اگرمن دست تورابگیرم هرآن ممکن است که دستت راول کنم,,امااگرتودست مرابگیری آن رارهانمی کنی,, ,این دقیقأرابطه ماباخداست اگرمادست خدارابگیریم باگاهی غفلت دستش رارهامی کنیم,, امااگربخواهیم اودست مارابگیردهرگزدستمان رارهانخواهدکرد,, واین یعنی عشق,,,,,,,دستان خدادردستان شما

تدبر در این آیه: "الذین لا یرجون لقائنا"(فرقان: 21) کسی که امید به ملاقات خدا داشته باشد به معرفت نفس میرسد والا در مقابل آن توفیق کبر ورزیده است

باور اینکه میشه خدا رو دید و بهش معرفت پیدا کرد ما رو به معرفت نفس میرسونه

من کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا

نفس برای رخ نشون دادن نیاز به عمل صالح دارد

الصلاه معراج مومن - و نماز سکوی پرواز مومن بسوی خداست.

معرفت نفس از برکت نماز با ولایت است

یعنی نمازگزار واقعی کسی است که نه تنها در نمازش بلکه در لحظه لحظه زندگیش به امام زمانش اقتداء میکند

دلش از عالم دنیا جدا شده و به امام زمانش وصل شده. الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

بله . اون چیزی که موجب قبولی اعمال صالح است نمازه. سوره مومنون رو دقت کنین.

استعینوا بالصبر والصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین

1-صبر در راه ولایت 2- نماز 3- خشوع

و نمازگزار واقعی کسی است که خودش را تحت ولایت امام زمانش میبیند حتی در نمازش

آخه ما معمولا وقتی نماز میخونیم خودمون رو به تنهایی میبینم و نهایت با خدای خود. در صورتیکه مثلا در نماز جماعت ما خودمون رو پشت امام جماعت میبینیم و نهایت با خدای خود.

در نماز و تمامی لحظات زندگی ما باید قضیه رو آنطور ببینیم .

اون موقع هست که نماز من با نماز امام زمانم. عمل من با عمل امام زمانم با هم خریداری میشود ان شاءالله

دیدمون رو باید درست کنیم در همه لحظات زندگی علی الخصوص در نماز

فرازهایی از ندبه: دعائنا به مستجابا . ارزاقنا به مبسوطه. همومنا به مکفیه. حوائجنا به مقضیه.

صلواتنا به مقبوله

اون مثال رو که گفتم در نماز جماعت چطور قضیه رو میبینیم همین دید رو در تمامی لحظات علی الخصوص در نمازهایمان خودمان را پشت امام زمانمان ببینیم و به ایشان اقتدا کنیم ان شاءالله

امام خمینی : اگر بی اذن امام زمان در جایی نماز بخوانی در مکان غصبی نماز خوانده ای

۱. امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود «کسی که دوست دارد با عبادتی به خداوند نزدیک شود ولی امامی از طرف خدا برای او نباشد، هر چند تلاش نموده باشد عملش پذیرفته نمی شود»

"ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیخم و لا هم یحزنون"(احقاف: 13)

باید خدا رو به ربوبینت قبول داشته باشیم

و بگذاریم خودش کار تربینی خودش رو آنگونه که حکمتش اقتضاء میکنه انجام بده و در آن مسیر استقامت داشته باشین

ربنا الله

میپرسین چگونه به معرفت نفس برسیم

خوب خدا رو لااقل در حد یک مربی قلبا باورش کنیم

نگاهمون به دستش باشه که چه میکنه و چجوری میخواد منو بخودم نشون بده

دقت کنیم خوب به همه چیز نظز کنیم حواسمون به نحوه تعلیم و تربیتش باشه

که در آنصورت خدا خوف و حزن رو از ما مبگیره و ما رو به آرامش حقیقی میرسونه که اون ناشی از معرفت نفسه

زیر سایه ربوبیت و ولایت خدا و رسولش و ائمه(ع)

بهش اعتماد کنیم در عین حال تا میتونیم عمل صالح رو به پیش بفرستیم تا به بهشت لقاء نائل بشیم ان شاءالله(طبق آیه بعد-احقاف: 14)

تا میتونیم استغفار کنیم از بابت اعمال نا صالحی که تا کنون داشته ایم و به درگاهش ارائه داده ایم

یک شاگرد خوب دیدیم چطوری و با چه حالی سر کلاس درس مینشینه؟ با اون حال که من معلم خوبی دارم میدونم هوام رو داره. حتی وقتی که شاگرد سرش زیره و داره چیزی مینویسه اما با دلش داره معلمش رو نگاه میکنه و دلش پیش معلمشه

و این دله که به دل راه داره و این دله که معلم رو میکشونه بالای سرش. و یک دفعه متوجه میشه که معلمش داره دستی به سرش میکشه

خانم ها مربی این عالم رو هم همانگونه باور داشته باشیم و هر کار میکنیم دلمون پیشش باشه و امیدوار به این که میدونم که هوام رو داره اون چیزی که باید یاد بگیرم رو بهم یاد میده

قالوا ربنا الله: آنها تازه اونقدر به سیر تربینی معلمشون و اینکه هواشون رو داره ایمان دارن که حتی در مقابل دیگران بهش پز میدن و میگن: ربنا الله

آنها با تمام وجود باور دارن که الله رب ماست. به سیر تربینی او اعتماد دارن و در حین اون ربوبیتش از صمیم دل ازش میخوان که هر چه زودتر اونها رو به معرفت نفس و نهایتا معرفت و لقاء خودش برسونه

ملائکه بخدمتش گماشته میشن تا او را معارفی برسانند که باید برسه و بدانوسیله آرامش پیدا کنه

تا انسانها خدا را ملاقات نکنند به اون آرامش حقیقی نخواهند رسید

إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30)

نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیها ما تَدَّعُونَ (1

به ربوبیتش اعتماد کنیم در این مسیر استقامت کنیم منتظر باشیم در عین حالیکه مداوم از ته دل استغفار و عمل صالح را به آستانش تقدیم میکنیم خالصا و مخلصا برای رضایتش نه برای چمع کردن ثواب. (البته با توجه به حضور امام زمان عج و اقامه نماز و تمامی لحظات زندگیمون رو با اقتداء به ایشون و بی قراری و دعا در فراقشان)

اگه انسان اینها 👍رو همه رو با هم داشته باشه و مدام از ته دل بخدا پناه ببره از شر شیطون ان شاءالله که میرسوننش

****************************************

حدیث قدسی: "من طلبنی وجدنی من وجدنی عرفنی من عرفنی عشقنی من عشقنی عشقته............."

بچث سر طلب حقیقی هست. جمع نقیضین هم محاله. محاله که کسی هم طالب دنیا باشه هم طالب خدا.

خدا میفرماید: هر کس منو وافعا خالصانه طالب باشه منو پیدا میکنه و بهم معرفت پیدا میکنه..............و لازمه معرفت بخدا معرفت نفسه. یعنی خدا به هر که خالصانه طالب لقاء خدا باشه معرفت نفس میده و متعاقبا معرفت خودش رو

"یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم"(مائده: 16)

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

هر که از پی خشنودی و رضای خدا راه ولایت رو بره(سبل السلام).............

هرکه راه ولایت را رود خدا با قرآن اورا هدایت می کند

از تاریکیهای جهل خارج بیرونش می آره و بسوی نور معرفت هدایتش میکند

 

وقتی هم می گوید " باذنه " یعنی به هیچ چیز دیگری نیاز نیست

او رو به معرفت امام زمانش میرساند(صراط مستقیم)

نکته در این آیه و اون حدیث قدسی در خلوص نیته. اگر انسان خالصا طالب لقاء خدا و کسب رضایتش باشد خدا او را به معرفتش میرساند

ان کُنْتُمْ تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله

سبل السلام راه ولایت است و صراط خود ولایت است. صراط خود امام زمان(عج) میباشد

و مثل در نماز جماعت چطور مامون خودش را پشت امام جماعت میبیند که میتواند به او اقتداء کند حتی اگر امام پشت پرده هست . ما نیز با اینکه امام زمان پشت پرده غیبت است و با چشم ظاهر دیده نمیشود اما باید خودمان را در زندگی پشت امام زمان ببینیم و در تمامی لحظات زندگی به ایشان اقتداء کنیم

بله اگر خدا رو خالصانه دوست داریم باید که آنی از ولایت امام زمان غافل نشویم و حضورش را درک کنیم با اینکه هنوز ظهور نکرده اند

فاتبعونی: پس باید که از من امام زمان تبعیت کنید خودتان را تحت ولایتم ببینید حتی اگر خودم را نمیبینید

ان تطیعوه تهتدوا اطاعت را شرط هدایت قرار داده

نتیجه ولایت مداری و ولایت پذیری بخشش گناهان و رسیدن به معرفت نفس است

مثال شاگرد تو کلاس که عاشق معلمش هست رو فراموش نکنین با اینکه ممکنه سرش پایین باشه و داره چیزی مینوسه اما چون دلش پیش معلمش هست این دل اونه که معلم رو میکشونه بالای سرش و بناگاه میبینه که معلم داره دستی به سرش میکشه. بله برای عاشقان آقا جانمان که دلشون همیشه پیش ایشونه بزودی میبنن که درهای رحمت خدا باذن خدا اما "بکاسه و بیده ریا رویا هنیئا سائغا لا ظماء بعده" شامل حالشون میشه ان شاءالله.

برحمتک یا ارحم الراحمین

ان رحمت الله قریب من المحسنین

************************************

معرفت نفس از اسرار ولایته

من عرف نفسه فقد عرف ربه

. . .وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (نور21)

 و اگر فضل و رحمت خدا نبود احدى از شما پاک و پاکیزه نمى‏شد و لیکن خدا هر کس را مى‏خواهد منزه و پاک مى‏کند که خدا شنوا و دانا است .

معرفت نفس ما رو به فهم ولایت خدا و رسولش میرسونه

. . .وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (نور21)

 و اگر فضل و رحمت خدا نبود احدى از شما پاک و پاکیزه نمى‏شد و لیکن خدا هر کس را مى‏خواهد منزه و پاک مى‏کند که خدا شنوا و دانا است .

بله فضل خدا و رحمتش همان ولایت است

و خدا از ما خواسته که از فضلش بخواهیم " واسیلواالله من فضله

و هیچکس نمیتواند به تزکیه نقس برسد مگر اینکه از برکت ولایت به معرفت نفس برسد

و این خداست که در اثر معرفت نفس انسان را تزکیه میکند

ولاتزکوا انفسهم : از عیوب خود بی خبریم و استغفار ما تشریفاتی ست .

ایها الذین آمنوا، لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان، فانه یأمر بالفحشاء و المنکر و لو لا فضل‌اللّه علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابداً و لکن‌اللّه یزکی من یشاء واللّه سمیع علیم.» (نور، 24/21)

قالَ یا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (46)

شاید برای امثال من محکمترین و اولین قدم عمل به این آیه باشد تا مورد رحمت قرار گیریم

این که: " معرفت نفس یعنی آدمی باید نفس یا روح یا حقیقت خود را باید بشناسد تا بداند که چه بوده وچه شده وچه میتواند باشد "این غلط است

معرفت نفس این نیست که شما بدانید که چه بوده و چه شده و چه میتوانید باشید

معرفت نفس یعنی بفهمی که حقیقت تو چیست و از کجا آمده ای و آمدنت بهر چه بود

بر ما لازم است که نفس خود را بشناسیم

تا به آن جوابها برسیم والا انسان مرتب باید بدور خود بچرخد در همین عالم مادی و جسمانی خود

ما باید ببرکت ولایت از توبه و اصلاح عمل خود بهره ببریم

جدا شدن از منیت ها

تنها و نزدیکترین راه رسیدن به خداست

رسیدن یعنی فهمیدن. همه ما حقیقت همه ما در قرب الهی هست اما اونو رو لزوما نمی فهمیم

معرفت نفس یعنی بفهمی که حقیقت تو چیست و از کجا آمده ای و آمدنت بهر چه بود: یعنی که مبداء و مقصد خودت را شهود کنی و حکمت از آن مبداء و مقصد را دریابیم

**************************************

ُبیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36) رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار

در خانه‏هایى که خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وى در هر بامداد و پسین در آن یاد شود (36).

مردانى هستند که تجارت و معامله، از یاد خدا و نماز خواندن و زکات دادن غافلشان نمى‏کند. و از روزى که در اثناى آن روز دلها و دیدگان زیر و رو شود بیم دارند (37).

اذن خدا باید باشه

بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ

دل انسان خانه خداست. نفس انسان خانه خداست که اذن داده شده که حرمت داشته باشه و یاد خدا در آن همیشه باشه

بیت نفس

آنان که بیت نفس خود را تصاحب کردند و او را از اغیار خالی کردند هیچ مشغولیتی دیگر آنان را غافل از خدا و اوامر او نمیکند.

البته می دانید که مصداق کامل ایه ولایت است

و ایشان همیشه بیم دارند از آن روزی که دلها و دیدگان زیر و رو شود

با این وجود در ادامه آیه اعمال صالح ایشان را ذکر می کند : یعنی هیچکس از عمل بی نیاز نیست

یعنی روزی که در آن هیچ امنیتی برای دل و دیده نیست مگر آنکه به زیر سایه ولایت باشد

لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

 تا خدا بهتر از آنچه کردند پاداششان دهد و از کرم خویش افزونشان کند و خدا هر که را بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد (38).

آنان با ذکر خدا با معرفت خدا به زیر سایه ولایت سعی دارند که ولایت مدار باشند. و خدا هم به آنان را نصیبی از ولایت میدهد(و لهم نصیب مما کسبوا)

یعنی آنان را به سر سفره ولایت می نشاند(من فضله)

در آیه تجارت و بیع را از هم جدا کرده. یک علتش همان تجارت و بیع است ( مشغولیت های دایمی و مشغولیت های زودگذر )

وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

ما هنوز بیت نفس خود را تصاحب نکرده ایم

صاحب خونه خداست باید او اذنش را بدهد

شفیع لازم داریم (رجال لا بلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله)

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(ولی خدا ) انسان کامل را باید شفیع قرار دهیم.

وقتی که ما حقیقت و بیت نفس خودمان را تصاحب کنیم به اذن الله آنوقت حقیقت ما صبح و شب در حال تسبح و تنزیه خدا خواهد بود

دلیل این همه سر در گمی های فعلی ما اینه که بجای اینکه به حقیقت خودمون بر گردیم و او را شناخته و به اذن الله اونو تصاحب کنیم اومدیم توی این عالم دنیا و همین جا مونده گار شدیم . تا چشم بهم بزنیم باید این خانه دنیایی اجاره ای دنیایی رو تحویل صاحبخونه اش بدیم و برگردیم به اصل خودمون اما شاید دیگه اون موقع وقتی برای تصاحبش نداشته باشیم.

و آن موقع مواجه میشیم با یک خونه ای که شاید تا اون موقع حتی یک ذکر حقیقی با معرفت هم در او صورت نگرفته باشد

در صورتیکه: مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک_ چند روزی قفسی ساخته اند بهر تنم

اینقدر در میزنم این خانه را _ تا ببینم روی صاحب خانه را(یعنی مهدی صاحب الزمان عج را ان شاءالله)

 *******************************

هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان بالمومنین رحیما"(احزاب:43)

باور خدا و اینکه او به زودی دست مارو میگیره و از تاریکی ها بیرون میکنه و بسوی نور هدایت میکنه باغث میشه که آن توفیق رو شامل حال ما میکنه

باور خیلی مهمه . اعتماد به دستگیری خدا

خداوند فرموده: من به گمان خوش بنده ام رفتار میکنم

ما باور داشته باشیم و نگاهمون به دست خدا باشه که او ما رو از تاریکی های جهالت بیرون می آره و به نور معرفت میرسونه , بقینا میرسونه

سوره مبارکه اسراء آیه 25

رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًا

پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاه تر (از خودتان) است. اگر صالح باشید، قطعاً او آمرزنده توبه کنندگان است.

کان بالمومنین رحیما(خدا به اونهایی که باورش دارن رحیمه)

بله . اعلم منا فی نفوسکم

سوال: درون ما چیست(فی انفسکم)؟

که خدا از آن سخن میگوید

درون ما(درون جسم ما) یک روح الهی دمیده شده است

زمان قبض روح , آن روح از درون ما قبض میشود

کسب انسان هم مربوط به همان روح است

 

حقیقت انسان روح او نیست حقیقت انسان نفس اوست که از طریق روح با جسم ارتباط برقرار میکند

خداوند حقیقت ما را (نفس ما را ) در عالم ایجاد کرد بعد روح را در کالبد جسم مان دمید و هر دو را تحویل ما داد . روح وسیله ای برای اتصال نفس با جسم ماست ست و عالم دنیاست

اگه انسان بفهمد که من کیستم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود از حالت بهت و حیرت بیرون می آد

توی یک کاغذ بنویسید جسم توی یک کاغذ دیگه بنویسید روح این دو کاغذ رو بهم بچسبانید. بعد اون کاغذی که روش نوشتین روح رو با دست خودتان بگیرید و ببینید وقتی که دستتان را تکان میدهید آن به کاغذ به اصطلاح روح و بعد بلافاصله اون کاغذ به اصطلاح جسم به حرکت در می آد

شما مثالید برای نفس کاغذی که شما در دست گرفتید روح و آنکه به او چسبیده است جسم

دلیل این همه واسطه ها اینست که چون نفس از عالم مجردات است و از سنخ باطن عالم است خودش به تنهایی نمیتواند در عالم دنیا دستی داشته باشد پس خدا روح را خلق کرد تا واسطه ای بشود برای اتصال نفس به عالم دنیا( از طریق جسم او)

تا این که قد نفس بوسیله روح و جسم ش به عالم دنیا برسه و بتونه با انجام اعمال صالحه برای به کمال رسیدن خودش توشه جمع کنه

هر کس دلش پاک از هر گونه کینه ای باشد به معرفت نفس میرسد

هر کس دلش بی غل و غش باشد به معرفت نفس میرسد

"ان الصلوه تنهی عن الفحشی و المنکر"(عنکبوت: 45)

الصلو ه معراج مومن

امام صادق(ع) در لحظات آخر عمر خود فرمودند: "الصلوه الصلوه الصلوه"

نماز سکوی پروازه.

حضرت زهرا سلام الله علیها: خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.

فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛

الاحتجاج علی اهل اللجاج (طبرسی)، ج1، ص99

خدا ما رو در بهترین حالات خلق کرد(لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم) سوره تین: 4

پس از آن ما را به پست ترین حالات سقوط کردیم(ثم رددناه اسفل السافلین) تین: 5

الا الذین امنوا و عملوا الصالحات : تنها راه برگشت به حقیقت مان(احسن تقویم) باور خدا و انجام اعمال صالح است. مهمترین از اعمال صالح نماز است

احسن تقویم همون نفس ما و حقیقت ماست

باید یکبار دیگه به اون حقیقت مون برسیم

با باور خدا و اعمال صالحه که در راس آن نماز است

نماز سکوی پرواز است. اما در صورتیکه نماز گذار ولایت مدار باشد.

افضل الاعمال انتطار الفرج. این یک حقیقته.

امام صادق(ع): توقع امر صاحبک لیلک و نهارک(در شب و روزت منتظر فرج صاحب و مولایت باش)

خواهرانم شما از صبح تا الان منتظر فرج امام زمان(عج) بودین؟

 

نماز کسی برایش سکوی پرواز استکه ولایت مدار باشد یعنی مثلا از صبح تا به شب و شب تا به صبح منتظر فرج مولا و صاحبش باشد

من عرف نفسه فقد عرف ربه : فقط نماز گذار ولایت مدار یعنی فقط نماز گزار منتظر هر روز و هر شب فرج به معرفت نفس و نهایتا به معرفت امام زمانش و به معرفت خدا میرسد.

*************************************

 

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏7، ص: 138

[فرق بین پیامبر (ص) و دیگر مردمان، مانند فرق بینا و نابینا است‏]

" قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ" زیرا معناى این جمله به طورى که از سیاق آن استفاده مى‏شود، این است که: گر چه من در بشر بودن و ناتوانى مثل شمایم، لیکن این دلیل نمى‏شود که من شما را به پیروى خود دعوت نکنم، براى اینکه خداى تعالى مرا با وحى خود به معارفى آشنا کرده و شما را نکرده. و در نتیجه فرق من با شما مثل تفاوتى است که بینا با نابینا دارد، همانطورى که نابینا و بینا در عین اینکه در انسانیت مشترکند، در عین حال اوضاع و احوال آن دو حکم مى‏کند که باید نابینا پیروى بینا را بکند، همچنین جاهل باید عالم را متابعت بکند." وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلى‏ رَبِّهِمْ ..." ضمیرى که در" به" است به قرآن برمى‏گردد، خواهید گفت جلوتر اسمى از قرآن به میان نیامده بود تا ضمیر به آن برگردد؟ جواب این است که کلمه قرآن در تقدیر است، و جمله" ما یوحى الى" دلالت بر آن دارد.

بگو آیا بینا و نابینا یکیست ؟

بینایی که خدا اورا بینا کرده امام زمان است

آنوقت حقش نیست که ما که کوریم آنی دستمونو از تو دستش بیرون نیاریم؟

فاستغذ بالله . اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

والذین کفروا اعمالهم کسراب

اعمال کسانی که از ولایت جدا هستند مانند سراب است که تشنه گمان می کند اب است

خواهرانم اگه اینقدری که ما دنبال معارف هستیم دنبال عمل کردن به آنقدری که معرفت داریم بودیم با نور همان اعمال علی الخصوص اگه آن اعمال ناشی از انتظار فرج باشد زودتر به معرفت نفس و معرفت خدا خواهیم رسید.

افضل الاعمال انتظار الفرج

یعنی هر چه عمل صالح میتوانیم ناشی از انتظار فرج باشد

به آن میگویند ولایت مداری. یعنی سوزن پرگار وجودم فکرم ذکرم و نهایتا عملم بر نقطه ولایت یعنی بدلیل انتظار فرج است

باور کنین من که خودم اینطوریم یعنی هر وقت قراره درباره مطلبی سخنرانی کنم یا مطلبی را در گروه بگذارم یا به کسی چیزی بگویم از معارف الهی قبلش سعی میکنم لااقل اگه شده یک یا چند تا کارخالصانه برای رضای خدا و به جهت زمینه سازی ظهور انجام دهم حالا اگه وقت شد یک مقدار مطالعه هم میکنم اما اگه نشد مطالعه کنم میدونم که آن اعمالی که خالصانه بدلیل انتظار فرج اگه انجام داده باشم همان نور راهم میشود و در کلامم تاثیر خودش را میگذارد ان شاءالله

حتی اگه شده از ته دل بدلیل اینکه منتظر فرجش برای همین امروز هستم مقداری استغفار کنم

منتظر یعنی همین الان که با هم داریم گفتگو میکنیم احتمال زیاد بدهیم که شاید همین الان امر ظهور واقع شود

عمل کنیم دست بیچاره ای را بگیریم تا میتوانیم به همسر آرامش بدهیم طبق آیه 21 سوره روم تا میشه نگذاریم آب تو دلش تکون بخوره . تا میتوانیم به دیگران برسیم علی الخصوص ذو الحقوق

تا میتوانیم حق الله و حق الناس را ادا کنیم. تا میتوانیم جلوی زبانمان را بگیریم جلوی غضب و شهوت مان را بگیریم تا میتوانیم دعا کنیم با امام زمانمان ارتباط روحی برقرار کنیم

تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل : آماده شوید ، خدا به سما رحم کند ، ندای برای کوچ کردن در بین شما بلند شده است

مجردها تا میتوانند از خدا بخواهند که وصله مناسبشون رو اون وصله ای که خدا میپسنده براشون اونو زودتر به عقدشون در بیاره تا بتونن بهش آرامش بدن

ثواب همه اعمالمون رو به امام زمان عج هدیه کنیم

چه وثواب اعمال گذشته حال و آینده مان را

از منیت ها بیاییم بیرون. اون چیزی که نمیگذاره من خود حقیقی ام رو ببینم همون مشغول شدن به خودمه

امام صادق(ع) : در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش

کی به این توفیق میرسد که در شب و روزش منتظر فرج باشد؟ آنکه تند و تند هم حق الله را با نیت خالص و فقط به جهت زمینه سازی برای ظهور انجام میدهد و هم حق الناس را

فقط آنکس که شب و روزش حقیقتا منتظر فرج هست

یعنی کسی که هر آن احتمال ظهور را میدهد هر آن.

هر لحظه

مثل اینکه شما هر لحظه احتمال از راه رسیدن مهمان را میدهی

🔵آدم "صاحب خانه" که داشته باشد، نمی تواند به در و دیوار میخ زیادی بکوبد.

نمی تواند خانه را مال خودش کند. باید اجاره ی خانه اش را هرماه بپردازد . . .

🔵آدم "صاحب کار" که داشته باشد، باید حساب کارش را پس بدهد.

نمی تواند هر ساعتی دلش خواست برود و بیاید.

نمی تواند هرطور خواست کار کند . . .

🔴آدم"صاحب زمان"که داشته باشد . . صاحب زمان، یعنی صاحب زمانهایی که تلف میشود،

باگناه...

 با بیخیالی...

 یادمون باشد در برابر ثانیه هامون مسئولیم باید یک روزی به صاحبشان جواب پس بدهیم... گفتم : خدا کند که بیایی.

✨گفت : خدا کند که بخواهی✨

تند و تند کارهایت را میکنی خوشحال شاداب و با هدف کار میکنی که هر آن ممکنه مهمان از راه برسه

این یعنی حیات طیبه نه اونی که ما تا حالا داشتیم

👌🌹حیات طیبه یعنی اینکه شب و روزت منتظر فرج باشی (بفرموده امام صادق ع)

خدایا به حق معصومین(ع) و به حق آن آخرین ذخیره خودت به همه ما توفیق بده از منتظران لحظه به لحظه ظهورش باشیم ان شاءالله (که یقینا در آن حیات طیبه معرفت نفس, معرفت امام زمان عج و نهایتا معرفت و تقرب بخودت را به ما عطا خواهی کرد ان شاءالله).

التماس دعا برای تعجیل در فرجش

**************************************

قیامت:14

بل الانسان علی نفسه بصیره

 بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.

روح فقط یک رابط است. رابط نفس است با جسم

حقیقت ما نفس ماست و روح برای برقرار ی ارتباط حقیقت ما با جسم ماست

بل الانسان علی نفسه بصیره( بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.)

انسان فطرتا نسبت به حقیقت خودش بصیرت یعنی معرفت دارد

امام خمینی هم فرمودند نفس ادمی دو جنبه دارد ملکی و ملکوتی

ملکی(جسم ) و ملکوتی(روح و نفس )

بعضی از علماء فرموده اند که ما یک جسم داریم و یک روح و بعضی مثل: آیه الله حسن زاده آملی فرمودند: ما یک جسم داریم و یک روح و یک نفس

هر دو یک چیز رو میگن اما به تعابیری مختلف

من میگم جسمم را حرکت دادم . خوب کی این جسم را حرکت داد ؟ میگم روحم . بعد میگم روحم. خوب تو کی هستی که این روح و جسم رو به خودت اختصاص میدی و میگی روحم. اون حقیقت منه (نفس) که خدا بهش یک روح و یک جسم داده.

ما فطرتا بهش بصیرت داریم اما بدلیل مشغله ها و تعلقات دنیایی فراموشش کردیم اینه که خدا هم فراموشمون میشه

مثل: شما توی یخچال خودتون خیلی چیزها گذاشتین اما از بس فکرتون مشغول غافل از اون شدین

تعلقات ما رو غافل از حقیقت خودمون کرده

البته آیه را با قبل و بعدش بخوانید مربوط به صحنه قیامت که پرده های غفلت و دنیا رفع شده

اون بحث قیامت یک وجه اونه

بایدکه ما مجبور بشیم بریم سراغ یخچال خونمون و ببینیم که چی توش داریم و اون نیازه ماست

زمانی که ما خلاء در زندگیمون احساس کردیم و نیاز به اون بصیرت و معرفت نفس در وجودمون شدت پیدا کرد اونوقت میریم سراغش

قصه ما باید به این شکل ادامه پیدا کنه: اینقدر خودم را به این در و اون در زدم و نرسیدم

خسته ام از اینهمه پریدن و نرسیدن

همه چیز درجاتی داره

بله اول یک معرفت ابتدایی به خدا ایجاد میشه

بعد با عمل صالح که توام شد کمی منو به حقیقت خودم عارف میکنه

دوباره یک کم که عارف بخودم شدم معرفتم به خدا بیشتر میشه و دوباره یک کم دیگه عمل صالح میکنم

و اینکار ادامه پیدا میکنه تا زمانیکه شفیع می آد تو کار (مهدی صاحب الزمان عج رو شفیع قرار میدم)

اونوقت هست که معرفت نفس منتهی به معرفت امام زمان عج و نهایتا به معرفت نسبی خدا میرسه

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا. خدانگهدارتون

*****************************************************************************************

پیام 25 پیش به سوی ظهور:

پیام های پیش به سوی ظهور

بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت حقیقت خودمان

(قسمت سوم)

همه ما سفری روحانی در پیش داریم ، باید موفقیت در  این سفر را از خدا بخواهیم تا در طی آن ، علاوه بر شناخت حقیقت خودمان (معرفت نفس), برای ظهور امام زمان(عج) بهتر تلاش کنیم ان شاءالله.

مراحل این سفر:

1- گذر از جسممان- (گذر از تعلقاتمان در این دنیای مادی و طبیعی)(الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)خدایا انقطاع کامل بسوی خویش را به من عطا کن

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

2- رفتن فراتر ازروحمان- ( و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک)و دیده های دل ما را به نوری که به آن نور تو را مشاهده کند روشن ساز.

پاره کن پرده از میان من و خود

تا کند جلوه رخ ماه تو اندر دل من

3- رسیدن به حقیقتمان(نفس)- (حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور)تا اینکه دیده بصیرت ما حجابهای نور را از هم بدرد.

ما را نصیب روی تو, با این حجاب نیست

بردار این حجاب از آن روی گل عذار

4- فناء در خدا- ( فتصل الی معدن العظمه)و به معدن عظمت برسد.

با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند

از عاشقان بی دل, همواره دست گیرند

5- بقاء به خدا- (و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک) و جان های ما به عز قدس تو در آویزد.

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

با استفاده از مناجات شعبانیه و اشعاری از امام خمینی( ره)

پیام 6 انصار المهدی:

پیام های انصار المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم

وظایف ما زمینه سازان ظهور امام زمان(عج):

 (با توجه به علائم حتمی ظهور)

ر-دعوت مسلمان عالم  به وحدت  و آگاه کردن مردم جهان به مظلومیت و حقانیت آل محمد(ص) خصوصا نسبت به مظلومیت امام حسین(ع) و شیعیان واقعی ایشان

 وحدت این است که در سایه قرآن و سنت و سیره رسول اکرم(ص)،یکپارچگی و یکرنگی خود را حفظ کنیم. ما باید همه مسلمانان را به وحدت دعوت کنیم.وحدت مسلمانان در مقابله با دشمنان اسلام خیربست بسیار بزرگ.

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «در میان شما جماعتی باشند که دیگران را به خیر و نیکی فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر بنمایند و آنها هستند که رستگار میشوند.» (آل عمران، 104)

از علائم حتمی ظهور کشته شدن نفس زکیه است. نفس زکیه در هنگام خروج سفیانى به مدینه مى‌رود و در آنجا مسلمانان را به اتحاد و ترقى اسلام و وحدت و یکپارچگى دعوت مى‌کند و چون لشکریان سفیانى به مدینه رسیدند، او از مدینه به سوى مکه رهسپار مى‌شود و در آنجا نداى وحدت سر مى‌دهد و صداى خود را به مردم دنیا مى‌رساند، و مظلومیت و حقانیت آل محمد صلى الله علیه وآله را به جهانیان اعلام مى‌نماید.).(192) ( کفایة الموحدین ) 3/

همه ما نیز باید در جهت زمینه‌سازی ظهور، نه تنها مسلمانان را به وحدت دعوت کنیم بلکه باید مردم جهان را نسبت به مظلومیت و حقانیت آل محمد(ص)، مظلومیت امام حسین(ع) و شیعیان واقعی ایشان هم آگاه کنیم.

امام حسین(ع): به خدا قسم خون من از جوشش نمی افتد تا اینکه خدای متعال حضرت مهدی (عج) را برانگیزاند تا انتقام خون مرا از هفتاد هزار نفر از منافقین و فاسقین بگیرد.

(موسوعه کلمات امام حسین ص 371)

اگر اسلام دین حق است و خداوند آن را برای همه مردم عالم فرستاده، چرا کاری نمی‌کند تا همه به آن ایمان بیاورند؟ (سوال 27)

سوال جوانان غیرمسلمان و پاسخ قرآن

(سوال جوانان غیر مسلمانان و پاسخ قرآن)

پاسخ:

در قرآن کریم ، سوره یونس آیه 99 آمده است :   

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ   

و اگر پروردگار مى‏‌خواست تمام آنها که در روى زمین هستند همگى (از روى اجبار) ایمان مى‏‌آوردند، آیا تو مى‏‌خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟(ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)

و در سوره بقره آیه256 نیز آمده :   

لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ

در قبول دین، اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏.  

« اکراه و اجبار- که معمولا از قوى نسبت به ضعیف سر مى‌‏زند- وقتى مورد حاجت قرار مى‏‌گیرد که قوى و ما فوق (البته به شرط اینکه حکیم و عاقل باشد، و بخواهد ضعیف را تربیت کند) مقصد مهمى در نظر داشته باشد، که نتواند فلسفه آن را به زیر دست خود بفهماند، (حال یا فهم زیر دست قاصر از درک آن است و یا اینکه علت دیگرى در کار است) ناگزیر متوسل به اکراه مى‏‌شود، و یا به زیردست دستور مى‏‌دهد که کورکورانه از او تقلید کند و...»( تفسیر المیزان ج‏2ص  521 )  

«اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏‌تواند جنبه تحمیلى داشته باشد:

الف- بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشکار، نیازى به این موضوع نیست، آنها متوسل به زور و تحمیل مى‏‌شوند که فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلال‌هاى نیرومند.

ب- اصولا دین که از یک سلسله اعتقادات قلبى ریشه و مایه مى‏‌گیرد ممکن نیست تحمیلى باشد زور و شمشیر و قدرت نظامى در اعمال و حرکات جسمانى ما مى‏‌تواند اثر بگذارد نه در افکار و اعتقادات ما.» (تفسیر نمونه ج2ص281 )

پیام 5 انصار المهدی:

پیام های انصار المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم

وظایف ما زمینه سازان ظهور

(با توجه به علائم حتمی ظهور)

د- دعا و جهاد برای تحقق وعده الهی و نابودی دشمنان اسلام

اهمیت دعا (توام با ضجه و گریه) و جهاد :

امام صادق(ع) فرمود: و چون عذاب بنى اسرائیل طول کشید، صدا به ضجه و گریه بلند نموده، چهل شبانه روز گریستند، خداى تعالى به موسى و هارون (ع) وحى فرستاد که آنان را از شر فرعون نجات خواهد داد، پس آن گاه صد و هفتاد سال شکنجه را از آنان برداشت. راوى مىگوید امام (ع) سپس فرمود: شما نیز چنین خواهید بود اگر دعا بکنید و ضجه و گریه داشته باشید خداى تعالى فرج ما را مىرساند و اما اگر نکنید بلا به منتها درجه اش مى رسد. (ترجمه تفسیر المیزان   ج10   494)(برای فرج بهتر است خصوصا در نیمه شب ها هم دعا, ضجه و گریه کرد)

چون علی(ع) شب رو و شیر خدا باید بود

ویژگیهای انصار المهدی (انصار الحق):

آیا در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که بتوان آنها را سرلوحه حقوق بشر قرار داد؟ (سوال 26)

سوال جوانان غیرمسلمان و پاسخ قرآن

(سوال جوانان غیر مسلمانان و پاسخ قرآن)

پاسخ:

1-همه انسان ها (مومن وغیر مومن ) دارای کرامت و منزلت خدادادی اند .

وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً . (اسرا 70 ) و به راستى فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکب ها و کشتى‏ ها] سوار کردیم، و از چیزهاى دلپذیر به ایشان روزى دادیم، و آنان را چنان که باید بر بسیارى از آفریدگان خود برترى بخشیدیم .

پیام 4 انصار المهدی:

پیام های انصار المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم

وظایف ما زمینه سازان ظهور

(با توجه به علائم حتمی ظهور)

ج-ما شیعیان باید حقانیت تشیع را به عالمیان تفهیم کنیم : (الحق مع علی وشیعته، حق با علی ابن ابی طالب و پیروان اوست)

اول از هرچیز باید از خدا بخواهیم که بصیرتی به خودمان بدهد که با حق بودن علی(ع) و بودن حق با علی(ع) را خوب بفهمیم تا بتوانیم آنرا به عالمیان نیز تفهیم کنیم ان شاءالله.

از نظر پیغمبر اکرم(ص) میزان حق، امیرالمؤمنین است. از طریق سنی و شیعه نقل شده است که: «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار»؛اگر دنبال حقید، ببینید علی کجا ایستاده است، او چه میکند، انگشت اشاره‌ی او به کدام سو است. زندگی امیرالمؤمنین یک چنین زندگی است. (بیانات رهبری در دیدارمردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) - ۱۳۸۹/۰۴/۰۵)