شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۳ ب.ظ

۴۴۴ مطلب توسط «انصار المهدی» ثبت شده است

پیام 4 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

لیله القدر اوج پذیرایی از میهمانان ضیافه الله

 

پذیرایی الهی با نزول قران به قلب نازنین خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) و بعد از ایشان نزول هر ساله به قلب ائمه اطهار (ع) و در حال حاضر به قلب حضرت بقیه الله الاعظم (عج)

در شب قدر که در اوج پذیرایی است ملائکه طبق طبق پذیرایی خاص الخاص از امام زمان  (عج) میکنند و کسانی که به برکت ایشان از این پذیرایی بهره ای ویژه میبرند:

بفرموده امام سجاد (ع) کسانی هستند که غیبت برایشان چون دیدن است  چراکه آنان:

  - امامتش را باور دارند 

 - ومنتظر ظهورش هستند(افضل الاعمال انتظار الفرج)  

آنان به تناسب باورشان از امامت ایشان و انتظارشان برای فرج از انوار نزول قران در جوار ایشان بهره میبرند و در واقع به میزبان ضیافه الله در عالم ملکوت و عالم عقل بواسطه آن عقل و فهم و شناختشان (1) نزدیک شده و از وساطت او در دریافت حقایق قران و شفاعت او برای دیدار صاحب قران بهره میبرند(البته از همه روزه داران به تناسب درجات آنان در عالم طبیعت پذیرایی میشوداما این کجا و آن کجا)

روزه داران و تشنگان واقعی معرفت در شب قدر به لطف خدا با قران و یاری و شفاعت قران ناطق از باران رحمت الهی سیراب میشوند آن هم به وسیله جام امام زمان (عج) و دست او سیر و سیراب و گوارا و خوش که تشنگی پس از آن نباشد (بکاسه و یده ریا رویئا سائقا لا ظماء بعده) فراز آخر دعای ندبه..

آنان سعی در اصلاح اعمال و ترک شهوات طبیعی و نفسانی داشته و برای فرج بسیار دعا کرده و از همه مهمتر در جهت زمینه سازی ظهور از جان و دل تلاش میکنند و نهایتا خودشان به فرج میرسند (و فرج آنان یعنی ورود به ضیافه الله عالم ملکوت) چراکه امام زمان (عج)فرمودند:

 

برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید که همانا فرج من، فرج و گشایش خود شماست.   ( کمال الدّین، ج 2، ص 485)

 

اکنون چه باید کرد؟

 

ای مسلمانان تقدیرات بزودی نوشته ,بازبینی و لاک و مهر میشود پس بشتابید:

افلا یتوبون الی الله و یستغفرونه (مائده – 74)

تا میتوانیم استغفار و اصلاح کنیم ضجه و ناله بدرگاهش کنیم و برای ظهور مولایمان خالصانه دعا کنیم(خصوصا در لیالی قدر) دیگر وقتی نمانده و تا ساعاتی دیگر مقدرات سال آینده را دریافت خواهیم کرد(ان شاءالله ظهور ایشان بزودی امضاءگردد و همه ما در رکابش باشیم)

------------------------------

 

1- امام سجاد علیه السّلام به ابو خالد کابلی می فرماید: « یا ابا خالد! ان اهل زمان غیبته القائلین با مامته المنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان، لان الله تبارک و تعالی اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة » ای ابوخالد! به درستی که اهل زمان غیبت او (امام مهدی عج) که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور او هستند، از مردم همه ی زمان ها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی آن چنان عقل و فهم و شناختی به آنان عنایت  کرده که غیبت نزد آنان چون دیدن است...(کمال الدین صدوق, ج1,ص320)

پیام 3 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

 

راه ورود به ضیافه الله عالم ملکوت (مثال) ترک شهوات نفسانی است

 

ریشه تمام شهوات نفسانی منیت است.

 

منیت یعنی من محوری، خود محوری (آگاهانه یا نا آگاهانه مشغول به خود بودن) تا جایی که خواسته ها، تمایلات، نفرتها و انگیزه های شخصی فکر و دل انسان را آنچنان احاطه می‌کند که عملا از تمایلات، نفرتها و انگیزه های دیگران غافل شده و موجبات رنجش آنان را فراهم می سازد یا آنکه در اثر بی اعتنایی و بی توجهی به دیگران، خواسته یا نا خواسته، شخصیت آنان را خرد کرده موجب بروز اختلاف‌ها و درگیری‌ها در محیط خانواده یا اجتماع شود. انسان در اثر خود محوری (منیت) از نیازهای دیگران نه تنها غافل می‌شود بلکه لطمات زیادی نیز به آنان وارد می‌کند و عملا حق الناس را پایمال می‌کند.

پیامبر (ص): ایاکم و الهوی فان الهوی یعمی و یصم (از هوی و هوس بپرهیزید که هوس آدمی را کر و کور می‌کند – نهج الفصاحه ص573 حدیث5753)

متقابلا خداوند متعال فرموده: احسن کما احسن الله الیک (سوره قصص-77) به مردم آنچنان خوبی کنید که خدا به شما خوبی کرده.

شاید خدا خواسته بدین وسیله به انسان بیاموزد با اینکه من خدا هستم و شما بندگان من، کمال توجه و محبتم را نثار شما کردم (اما انسانها عموما توجه و محبت خود را از دیگران دریغ کرده؛ آن را وقف خواسته های خودشان می‌کنند که آن منیت و ریشه همه هواهای نفسانی می‌باشد).

بیاییم در این ماه ضیافه الله با استعانت از میزبان آن حضرت بقیه الله الاعظم (عج) با تفکر در درون خود، استغفار از اعمال گذشته  و جبران آنچه از دست رفته قبل از رسیدن به شب تقدیرات (شب قدر) منیت‌هایمان را ترک کنیم ان‌شاءالله

پیام 2 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

طریق حضور در ضیافت الله

 

ضیافه الله یعنی بوسیله پذیرایی قرآن به دیدار صاحب قرآن رسیدن

به قول امام خمینی(ره ) غیر از خود حضرت رسول (ص ) کسی آنگونه که او دعوت الهی را به این ضیافت جواب داده ، پاسخ نداده است .چون دعوت مراتب دارد اجابت هم مراتب دارد مرتبه اعلای اجابت برای رسول خدا(ص ) رخ داد که با نزول قرآن از او ضیافت و پذیرایی کردند. برای رسیدن به این ضیافت باید به رسول الله (ص ) تاسی کرد   « و لکم فی رسول الله اسوه حسنه » و همچون او رفتار نمود تا به این بار عام راه یافت .

 بنابر این در پاسخ به این پرسش که راه حضور و بار یافتن به زیارت و دیدار روی محبوب چیست باید گفت : چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد آن است که غیر خدا را کنار گذارد . در بارگاه ضیافت پروردگار باید غیرخدا را از دل زدود و عشق به ماسوی الله را از قلب بیرون کرد و تنها به سوی حضرت حق آینه دل را معطوف کرد تا اسما و صفات الهی بر دل بتابد و از آن معدن عظمت توشه برگرفته شود و هم از این روست که در ماه مبارک رمضان برای حضور در ضیافت الهی دعوت به روزه شده است تا با ترک مشتهیات و خواهشهای نفسانی مقدمات این حضور فراهم گردد

این‌ راههایی‌ که‌ به‌ دنیا باز است‌ و شهوات‌ است‌، اینها را سدش‌ کنید تا مهیا بشوید برای‌ لیلة‌القدر. 

 ضیافه الله در سه عالم:

تو گر لذت ترک لذت بدانی               دگر لذت نفس لذت ندانی

   1- ضیافت در عالم طبیعت - با ترک شهوات و لذتهای طبیعی (در خوردن ،آشامیدن و خوابیدن،...)

   2- ضیافت در عالم مثال – با ترک شهوات  و لذتهای نفسانی و خیالی (مثل منیت، فخر فروشی، حسادت، ترس و غیره)

   3- ضیافت در عالم عقل – با ترک شهوات و لذتهای عقلانی و روحانی (مثل شک و شبهه و ظن در اعتقادات اسلامی)

 چه بسا روزه دارانی که قلبا آن لذتهای طبیعی را ترک نکرده و تمام روزدر حسرت آن بسر میبرند و چه بسا مسلمانانی که بدلایل شرعی نمیتوانند روزه بگیرند اما قلبا آن لذتهای طبیعی را ترک کرده اند ودر ضیافت الهی بسر میبرند.

 * ضیافت برای اهل معرفت و کمل (قابل وصف نیست) – در آنجا دیگر ضیافتی نیست چراکه میهمان با میزبان به وحدت میرسد و آن وادی فناء فی الله است.

 

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم(آیاتی منتخب از اول قران)

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

با دیدی ولایی در قرآن تدبر کنیم

تدبر در آیات منتخب قرآن :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از اول قرآن(سوره حمد)

خداوند به بهانه کتاب آسمانی اش میخواهد خودش را معرفی کند

نزول این سوره و سوره های دیگه قرآن در حقیقت یک بهانه است برای معرفی خودش

و راه رسیدن به خودش را (صراط المستقیم)که باید از خود خدا توفیقش رو طلب کنیم(اهدنا)

قصه, قصه وصاله که تنها شرطش هم صراطه که خود امام معصوم هست(امام زمان عج)

راه رو به خود امام نسبت میده(صراط الذین انعمت علیهم)

(سوره بقره)

(ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین)معصومین (س) متقین هستند پس برای فهمیدن حقیقت قرآن باید از معارف حقه و از روایات و احادیث ایشان استفاده کرد

شرط هدایت شدن بوسیله این کتاب اینه که به غیب یعنی آخرت و همینطور وجود امام زمان ایمان داشته باشیم(الذین یومنون بالغیب)

این کتاب رو خدا به پیامبرش نازل کرد که دستور العمل رسیدن به لقائش رو بهش بده. اگر این کتاب را راهنمایی در دست امام زمان (عج) دیدیم آنوقته که در سیر تربیتی که خداوند برای ما تعیین کرده است این کتاب آسمانی ما را مشمول   هدایت خودش قرار میدهد(اولئک علی هدی من ربهم)

و آنانی که امامت و ولایت را قبول ندارند بهیچوجه بسوی خداوند هدایت نمیشوند(الذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین )آیه 16

برای هدایت بشر خلیفه و جانشینی برای خودش قرار داد(انی جاعل فی الارض خلیفه)آیه 30

به ملائکه دستور داد تا بر آدم که خلیفه او بود سحده کنند تا همه مقصد و هدف خلقت رو در وحود او یعنی درامامت ولایت ببینند(و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا)آیه 34

با سرپیچی وسوسه شیطان دری بسوی جهنم گشوده شد خداوند نیزباب توبه را گشود و در عین حال آنرا بهانه ای قرار داد برای معرفی کلمات خدا که معصومین(س) هستند(فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه)آیه 37

خداوند بوسیله آن کلمات بندگانش را بسوی خودش هدایت میکند(...فاما یاتینکم منی هدی .....)آیه 38

قوم بنی اسرائیل و متعاقبا تمام اقوام را مورد خطاب قرار میدهد تا نعمت ولایت را به ایشان متذکر شود(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم ....)آیه 40

و اینکه بدون معرفت نفس کسی نمیتواند مردم را به خیر امر کند(اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)آیه 44

و متعاقبا این درک ولایت و امام زمان(عج) استکه انسانها را به ملاقات پروردگار میرساند و به سوی خدا رجعت داده میشوند البته با پیشه کردن صبر و استعانت از نماز(آلذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم الیه راجعون)آیه 46

بعد از اینکه خداوند مکرر از نعمت ولایت و امامت سخن میگوید(یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم...آیه 47) خودش به تعداد معصومین (س) با بیان کلمه"و اذ " در 14 آیه به معرفی نعمت ولایت میپردازد:

 

نعمت اول: وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿٤٩﴾

نعمت دوم: وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٠﴾

نعمت سوم: وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾

نعمت چهارم: وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣)

نعمت پنجم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿٥٤﴾

نعمت ششم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٥﴾

نعمت هفتم: وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ  وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٨﴾

نعمت هشتم: وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ  فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا  قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ  کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿٦٠﴾

نعمت نهم: وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا  قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ  اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ  وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ  ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ  ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ ﴿٦١﴾

نعمت دهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿٦٣﴾

نعمت یازدهم: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً  قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا  قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٦٧﴾

نعمت دوازدهم: وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا  وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿٧٢﴾

نعمت سیزدهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿٨٣﴾

نعمت چهاردهم: وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿٨٤﴾

و نکته جالب اینه که این 14 نعمت بنوعی 14 معصوم(س) را تداعی میکنند و اینکه 14 معصوم(س) چه بسا  در بطن این آیات نهفته است(که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود ان شاءالله). و در آیات بعدی نیز مکرر از نعمت ولایت یاد کرده است  

و نهایتا بیان میفرماید که وسیله هدایت شما بندگان را(یعنی قران را) به قلب نازنین آقا رسول الله(ص) نازل کرده ام(فانه نزله علی قلبک باذن الله مصدقا لما بین یدیه و هدی و بشری للمومنین)آیه 97

و هر سال این قران را به قلب نازنین امام زمانمان نازل میشود که هر چقدر ما قلبمان با قلب ایشان بیشتر سنخیت پیدا کند میتواند به همان تناسب از قران بهره برده و هدایت شود ان شاءالله.

راه مستقیم(صراط المستقیم) همون راه ولایته. و همه آیات قران مرحله به مرحله صراط رو تشریح میکنه که اگر به تک  تک آیه های  آن عمل نکنیم ممکن است از صراط بلغزیم

صراط از مو نازکتراست. یعنی اینکه باید تابع محض ولایت و امامت بود تا بتوان از صراط عبور کرد.

شرط رسیدن به هدایت خدا این است که در گذرید و مداراکنید"... فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ..(109)

بله حقیقت ما یعنی نفس ما برای سیر الی الله نیاز به سوخت داردو سوخت آن اقامه نماز و ایتاء زکات است"وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ  وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿١١٠﴾ و نماز را برپا دارید ، و زکات بپردازید ، و آنچه از کار نیک براى خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت . مسلماً خدا به آنچه انجام مى‏دهید بیناست

کسیکه حقیقت خودش را شناخته باشد میتواند رویش را برای خدا تسلیم کند(یعنی خالصانه به خدا توجه و برای او کار کند) "بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ"(112) آرى کسانى که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند در حالى که نیکوکارند

و جالب اینه که اگر کسی حقیقت خودش رو شناخت آنوقت به هر جا که رو کند حضور امام زمان(عج) را درک میکند:" فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ"(115) پس به هر کجا رو کنید آنجا به سوى خداست .

این درک ولایت است این هدایت خداست و سیر تکاملی انسان , سیر الی الله است که بیان میفرماید و در ضمن روش تبلیغ را روشن میکند که بگو بدرستیکه هدایت خدا (یعنی خط ولایت) آن هدایت حقیقی است" قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ"(120)بگو : مسلماً هدایت خدا فقط هدایت] واقعى] است

بار سوم خطاب به قوم بنی اسرائیل کرده و همه را دعوت به درک نعمت ولایت میکند و اینکه بواسطه ولایت شما را بر عالمیان فضیلت دادم  "یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ "(122)

خداوند اقدام به معرفی ابراهیم بعنوان امام میکند و اینکه هر کسی مقتداء و  پیشوایی دارد"قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا" (124)

امام هادی امتش میباشد تا جاییکه خدا به ابراهیم و اسماعیل دستور آماده و پاکیزه کزدن خانه خودش برای عبادت کنندگانش را میدهد تا لزوم و اهمیت  ولایت و امامت مشخص شود  که آنها واسطه و شفیع امتند و نشاندهنده اهمیت ولایت و امامت است"وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ" ﴿١٢٥﴾

و هدف از بعثت را بیان میکند که اگر در خط ولایت و امامت نباشیم آنها برایمان محقق نخواهد شد"رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ" ﴿١٢٩﴾

سه کار را امام در قبال امتش انجام میدهد: آیات خدا را بر امتش تلاوت میکند , کتاب آسمانی و حکمت  را به آنان تعلیم میدهد و آنان را تزکیه میکند.

باید انسان تسلیم ولایت خدا و رسولش(ص) و ولایت امام معصوم (ع) باشد چراکه این سیر ربوبیتی آن رب العالمین است "إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ" ﴿١٣١﴾

چه بسا حکمت از تولد علی(ع) در خانه کعبه نیز این بوده که خط ولایت و امامت را به طواف کنندگان خانه اش نشان دهد.

همه فطرتا هدایت را طالبند چرا که  یهود و نصاری هم دم از هدایت میزنند اما خداوند میفرماید که که فقط ابراهیم و کیش ابراهیم بعنوان امام برحقند " وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا"(135)

تا جاییکه خدا راه را برای هدایت یهود و نصاری باز میگذارد و میفرماید  که: "فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا" (137) پس اگر آنان هم به آنچه که شما ایمان آورده اید ایمان آورند آنان هم از هدایت یافتگانند

رنگ ولایت رنگ الهی و  بهترین رنگهاست "صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ "﴿١٣٨﴾

صراط امام معصوم(ع) است و خدا هر که از بندگانش را که بخواهد به سوی امامت و ولایت هدایت میکند چرا که آنان هدایت یافته گانند و تنها بوسیله آنان است که بندگان بسوی خدا هدایت میشوند" یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ" ﴿١٤٢﴾

و خداوند آنان را بعنوان هدایت یافتگان معرفی میفرماید " الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ" (143)

برای هر کس راهیست بسوی خدا و سبقت گیرندگان بسوی خیرات(یعنی خط ولایت و امامت )  هستند که که هر جا باشند خدا آنان را جمع میکند با امام شان. یعنی همه را با امام شان هم گرد هم می آورد . آنان را بدور قطب عالم امکان گرد می آورد"وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ ۚ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١٤٨﴾

 

 

امام معصوم(ع) حکم خانه کعبه را دارد که مردم باید بسوی او بروند.

و  دقیقا در آیه 150 به روی کردن به سوی قبله و خانه خدا اشاره دارد که روی کردن و جمع شدن بدور قطب عالم امکان را متذکر میشودکه وقتی چنین شود دیگر نعمت خدا بر ما تمام و هدایت میشویم(...و لاتم نعمتی علیکم و لعلکم تهتدون) بوسیله نعمت ولایت و امامت "وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ "﴿١٥٠﴾

و دلیل از ارسال رسل و امام زا در بین امت بیان میفرماید:

-تلاوت آیات بر شما

-تزکیه شما

-و تعلیم کتاب و حکمت به شما

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿١٥١﴾

در این مسیر تکاملی که انسان قراره ذاکر خدا بشه این شکر گزاری وصبر در کنار حفاظت از نماز برای انسان بسیار راهگشاست

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ ﴿١٥٢﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿١٥٣﴾

چراکه اینها مشمول رحمت خاصه خدا یعنی تحت ولایت تربیت میشوند و ایشان از هدایت یافتگانند "أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ" ﴿١٥٧﴾

ولایت و امامت بینه میباشند که ما را به سوی خداوند هدایت میکند . هدایت و بینه لازم و ملزوم یگدیگرند و آنان که ولایت  را کتمان کرده و جلوی آن قد علم میکنند و به مقابله با آن میپردازند,  مورد لعن خداوند قرار میگیرند" إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ" ﴿١٥٩﴾

خداوند وحدانیت خودش را به ما متذکر میشود و مرجع فیض خودش را در رحمانیت و رحیمیت خودش میداند که البته رحمانیتش مشمول حال همه بندگان میشود و رحیمیتش مشمول آنان که ولایت پذیرند میشود" وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ" ﴿١٦٣﴾"

آیاتش را در ظاهر عالم بیان میفرماید و هدف از خلقت آنانرا که زنده کردن دل مردگان است به نور ولایت. خدا و رسولش و مومنون که مطداق ولایت و امامت معصومین(ع) میباشد. چرا که آنان نیز ماء معین هستند و آنچنان که باران زمین مرده را زنده میکندو ولایت  نیز دلهای مرده را زنده میکند.

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١٦٤﴾

که همه مخلوقات خدا نشانه از ولایت و امامت دارند که بواسطه ولایت خداوند اینها را خلق کرده است و اینها آیاتیست برای قومی که اهل تعقل هستند

وقتیکه تبعیت از قران و ولایت مطرح میشود(اتبعوا ما انزل الله) آنها بهانه میآوردند که تبعیت از گذشتگان خود میکنند درصورتیکه خداوند میفرماید که آنان بی عقل و نادان بودند و هدایت نمیشوند. کسی طبق این آیه و آیه 164 عقل دارد که ازدرک  آیات و نشانه های ظاهری(خلقت آسمانها و زمین) و نشانه های باطنی(ولایت و امامت) بهره ببرد و دل مرده او بدانوسیله زنده شود چرا که ولایت امام ماء معین است و بوسیله ولایت ایشان دلهای مرده ما نیز زنده خواهد شد.(در صورت ولایت پذیری ما)

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ ﴿١٧٠﴾

و آنان از درک سخنان و رهنمودهای ولایت و امامت(ما انزل الله) عاجزند چرا که تعقل نمیکنند

 

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً  صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (171)

خداوند همه روزیهای مادی و معنوی را به یمن ولایت به بندگانش ارزانی داشته است

ما دو نوع روزی داریم: روزی مادی و معنوی که همه آن از برکت ولایت مشمول حال ما میشود

و اگر انسان آنرا درک کرد و شکر آنرا بجای آورد هم در دل و هم در عمل آن نشانه ای بر بندگی خدا ست

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿١٧٢﴾

وکسانیکه با ولایت در می افتند و با آن به ستیز می پردازند در حقیقت آنرا کتمان کرده و به خاطر توطئه خود بر علیه ولایت کتاب آسمانی و امامت مزد هم دریافت میکنند یعنی از همه لحاظ عملا به مقابله با حق می پردازند آنان عذابی را در انتظار دارند که دیگر تزکیه از آلودگیهایشان  و خلاصی از آن  را در پی ندارند . همه انسانها اگر توبه و اصلاح کنند خداوند آنها را میبخشد اما اینان چون مداوم در حال محاربه به ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) هستند و در آن استمرار دارند در توبه به روی آنان بسته میباشد و آتش جهنم موجب پاک شدن آنان نمیشود.

 

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۙ أُولَٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٧٤﴾

چراکه آنان ضلالت را بجای ولایت و عذاب خدا را بجای مغفرتش خریدند

أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿١٧٥﴾

************

ولایت همان "بر" است یعنی خیر. و درآیه 177 نه تنها بی ولایت بودن را نقد میکند بلکه خصوصیات امامان معصوم(ع) را بیان کرده و آنان را صدیق و متقی خطاب میکند. چرا که باید انسانها ازویژگیهای آنان مطلع شوند تا بتوانند از آنان الگو برداری نیز بکنند.

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿١٧٧﴾

خداوند آنان را بعنوان الگو مطرح میفرماید:

- کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند ،

و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان و [در راه آزادى]- بردگان مى‏دهند

- و نماز بپا میدارند

- و زکات می پردازند

- و چون پیمان بندند به پیمان خویش وفادارند

- و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند

- و اینانند که (در دینداری و پیروی از حق) راست گفتند

- و اینانند که پرهیزکارانند

پس باید که از آنان تبعیت کرد و آنان را اجابت کرد.

ماه رمضان را معرفی میفرماید که ماه برملا کردن نقاب از چهره ولایت است . رمض یعنی باران . رمضان باران رحمت خداست . آنوقت خداوند قطرات این باران را تشریح میفرماید که: نزول قران است که هدایتی برای مردم و بینات(با ادله روشن) برای هدایت است و فرقانیست(تمیز دهنده حق از باطل است)  که همه اینها حکایت از ولایت و امامت دارد چرا که کتاب الله از عترت جدا شدنی نیست. (حدیث ثقلین) تا شاید که سیر تربیتی و هدایت خدا را به این دلیل(بدلیل ولایت بحق قران و امامت  امامان معصوم ع) به بزرگی یاد کنید و شکر او را بجای آورید.

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ............ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿١٨٥﴾

پیامبر(ص): انا مدینه العلم و علی بابها .فمن اراد المدینه والحکمه فلیاتها من بابها. (من شهر علمم و علی(ولایت ) در آن است . چرا  پیامبر شهر علم است؟ بدلیل نزول قران به قلب نازنینشان. خوب پس قران شهر علم است و در آن ولایت است.یعنی برای ورود به علوم و حکمتهای قران و بهره گیری از آن باید از درش وارد شد.(در ولایت)

خداوند با نزول سوره قدر یعنی با نزول قران ما را به به ولایت ارجاغ داده. چرا که میفرماید: "انا انزلناه فی لیله القدر" با کلمه "انزلناه" استمرار این نزول را بیان میکند . سوال خوب هر سال در لیله القدر باز این قران نازل میشود . به چه کسی ؟ در این عصر به قلب ولایت یعنی قطب عالم امکان امام زمان(عج) این نزول صورت میگیرد. یعنی خود قران هم (ایات و) نشانه ایست برای معرفی ولایت و امامت.

و همینطور در معرفی ماه رمضان ما را به قطرات این باران رحمت ارجاع میدهد تا اینکه مشمول هدایت  ولایت قران و عترت بشویم

*******************

خداوند به رسولش میفرماید که اگه بنده های من از تو پرسیدند که چرا اینقدر میدوند و تلاش میکنند اما به من نمیرسند؟ به ایشان بگو : مشکل در این نیست که من از شما دورم بلکه من نزدیکم و و شما را اجابت میکنم وقتی مرا بخوانید اما بشرطی و شروطها:" فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی" (با مرا یعنی ولایت و امامت را که هادیان بسوی من هستند را هم در سیره و دستوراتشان اجابت کنید و هم به ولایت آنان اعتقاد و آنرا باور داشته باشید. و در صورت ولایت پذیری شماست که شاید ارساد شوید.

 علائم و نشانه های ولایت پذیری:

1-پیروی و اجابت از دستورات و سیره امام(ع)(فلیستجیبوا لی)

2- اعتقاد و باور امامت و ولایت ایشان (و لیومنوا بی)

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾

در عموم ادعیه و در حدیث کساء نیز از  ولایت ایشان  بر همه عالم هستی یاد شده است که: "هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها"

که خداوند میفرماید: "انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیعا و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا لاجلکم و محبتکم........(مگر بخاطر شما و دوستی شما) یعنی بخاطر ولایت و امامت

لعلکم یرشدون-مقصد راه یافتن زیر سایه ولایت است.که مشروط به این است که ما هم اعتقاد و باور ولایت را داشته باشیم و هم از دستوراتشان تبعیت کنیم.

*************

کلمه"بر" در توصیف ولایت میباشد. همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند که " انا مدینه العلم و علی بابها" . بر و خوب است که برای ورود به هر خانه ای از در آن وارد شد نه اینکه ای بی راهه . و ورود از در از تقواست و آن به معنای ورود ار در ولایت است شاید که چون علی(ع) که فرمود: بخدای کعبه رستگار شدم , ما نیز با ولایت ایشان رستگار شویم

وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿١٨٩﴾

و برای رسیدن به لقاء خدا نیز باید از در ولایت وارد شد. چرا که به ما دستور تبعیت از محسنین (ولایت و امامت ) میکند با کلمه احسنوا (بهتر عمل کنید نیگو کاری کنید)

وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٩٥﴾

خیر- ما را دعوت به ولایتمداری میکند که خداوند به آن علم دارد

تزودا- توشه بردارید حکایت از سفری دارد که باید برایش توشه برداشت و آن سفر از من به سوی خداست .

فان خیر الزاده تقوی – که بهترین توشه ولایت پزیری و ولایت مداریست

چرا که بلافاصله خطاب به اولی الالباب یعنی امامان معصوم(ع) میفرماید که " واتقون" یعنی شما باید الگو باشید یا اولی الالباب آی امامان معصوم(ع) که صاحبان عقلید.

....وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ ﴿١٩٧﴾

حسنه در دنیا و آخرت توفیق ولایت پذیری و ولایت مداریست که ما باید آنرا از مقام ربوبیت طلب کنیم تا از عذابدنیوی و آخروی نجات یابیم

وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿٢٠١﴾

و آنهایی که خدا به آنها حسنه عطا کند یعنی ولایت پذیر و ولایت مدار بشوند خداوند به آنها نیز بنوعی نصیبی از ولایت میدهد یعنی آنان نیزسریعا بر عالم تا حدوی ولایت پیدا می کنند چرا که خداوند سریع الحساب است.

أُولَٰئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا ۚ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿٢٠٢﴾

**************************

و خداوند در آیه 207 هم از جایگاه ولایت  با کلمه " و من الناس" سخن می فرماید . یعنی امامان(ع)  در بین شما مردم هستند و و هم از ویژگی ولایت با کلمه "من یشری.." سخن میگوید و او را بعنوان الگو معرفی میفرماید. مصداق این آیه, امام علی(ع) در لیله المبیت است که جانش را در طبق اخلاص گذاشت و بجای پیامبر(ص) خوابید و خطرها را بجان خرید او در واقع جانی که خدا بهش ارزانی کرده بود برای کسب رضای خدا فروخت . همان جانی که خدا بهش داده بود و از خداست اما خدا در اینجا برای عزت دادن به امام میفرماید که او جانش را به قیمت کسب رضای خدا فروخت.و این از مهربانی خداست که به ایشان رافت نشان داد و جانش را از خطرها حفظ کرد.

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿٢٠٧﴾

مفرماید علی (ع) جانش را برای کسب رضای من در طبق اخلاص گذاشت من هم آنرا خریدمش یعنی هم در دنیا اونو حفظ کردم هم در آخرت. یعنی خودم خریدارشم. در لیله المبیت جانش رو میخرم و به خودش بر میگردونم و یک شب هم جانش رو میخرم و دیگه بهش بر نمیگردونم قرض میمونه پیشم تا صحرای محشر

در شب معراج هم علی(ع) در حالیکه در خانه اش نشسته بود,  دید آنچه پیامر(ص) در سدره المنتهی دید. چرا که ایشان هم ولایت رسول خدا(ص) را پذیرفته هم مدار زندگیش را بر محور ولایت ایشان قرار داده بود و اگر ما نیز بدانگونه عمل کینم قطعا به آن بصیرت به اذن الله خواهیم رسید.

پس در این آیه هم از جای امام زمان(عج) پرده برداشته که ایشان در بین مردم عادی هست و اینکه مقام ایشان آنقدر بالاست که جز رضای خدا چیزی نمی طلبند. خداوند در این آیه به ولایت پذیران شرط ولایت مداری را باز میگوید که آن در طبق اخلاص گذاشتن دار وندارمان برای کسب رضای خدا و برقراری ظهور است.

**********************

خداوند در اوج اختلافات امتها در ولایت را برویشان گشود"والله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم"(213)

سوال این است که: "متی نصرالله"(یاری خدا که با ظهور ولایت که میرسد؟)

میفرماید: "الا ان نصرالله قریب"(214)

دین یعنی ولایت . اگر کسی از ولایت خارج شد نه چیزی در دنیا دارد و نه در آخرت

وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢١٧﴾

دین دارهای واقعی ولایتی هستند. منظور از سبیل الله راه ولایت است. وراهیان آن سه ویژگی دارند

-الذین آمنوا(باور ولایت)

-والذین هاجروا(هجرت با ولایت)

-وجاهدوا فی سبیل الله(جهاد در راه ولایت)

و خداوند داخل میکند آنان را در رحمت خودش یعنی در وادی ولایت و امامت

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢١٨﴾

ولایت راهش روشن است و برای رسیدن به جنت و مغفرت باید از در ولایت رفت

وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿٢٢١﴾

"واذکروا نعمت الله علیکم"بیاد آور نعمت ولایت را

"و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمه" منظور قران و عترت است

یعظکم به: که شما را به پند و اندرز آن بهره مند کند(بوسیله علم و حکمت آن)

ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتَابِ وَالْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٢٣١﴾

ما دو وظیفه داریم:

1-نعمت ولایت را بیاد آوریم(واذکروا نعمت الله......وما انزل علیکم......)

2- و تبعیت از ولایت داشته باشیم(اتقواالله)

و طبق آیه 197 بقره که خطاب به صاحبان ولایت یعنی صاحبان عقل میفرماید که "اتقون یا اولی الالباب " ما متوجه میشویم که اتقواالله یعنی از ولایت الگو برداری کنید

خداوند در آیه 235 بقره دستور میدهد که: "فاحذروه" ما را به تبعیت از امام امر میکند

وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿٢٣٥﴾

خداوند با اینکه خودش صاحب مغفرت و عفو و بخشش است اما به بند ه اش عزت داده و میفرماید که:

اگر تو این دو کار را بکنی به خاندان ولایت نزدیکتر میشوی:یکی که از دیگران بگذری و اینکه بین خودتون فضیلت(ولایت مداری)  و محبت را حاکم کنید:

1-و ان تعفوا اقرب للتقوی

2-و لا تنسوا الفضل بینکم

 

وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿٢٣٧﴾

 

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ ﴿٢٣٨﴾

قیام برای خدا با اطاعت یعنی قیام برای ولایت یعنی اطاعت از ولایت. و شرطش محافظت از نماز و بروایتی نماز صبح است که مشهود هم ملائکه شب هست هم ملائکه روز. محافظت از نماز یعنی : محافظت از اوقات نماز, از احکام نماز و از حضور قلب در نماز . اما مهمتر از همه اینها محافظت از نماز یعنی محافظت از اعمال و رفتار قبل از نماز که باید طبق ولایت و سنت و سیره ولایت و امامت باشدیعنی همان بخشش و جاری کردن فضیلت و محبت بین خودتانر(طبق آیه قبل)

نماز عصاره اعمال و سکوی پرواز بسوی معرفت نفس, معرفت امام زمان(عج) و معرفت خداست. و آن در صورتی محقق میشود که اعمال و رفتار روزمره ما به تبع از ولایت باشد.

 

 

و اگر ما از ولایت شیطان نجات پیدا کنیم یعنی نفسانیاتمان بمیرد که خداوند به آن دستور داده است, آنوقت خداوند ما را بوسیله ولایت زنده میگرداند. چرا که خدا صاحب فضل (ولایت ) است

فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿٢٤٣﴾

پس خدا به آنان فرمود : بمیرید. سپس آنان را زنده کرد. خدا نسبت به مردم داراى فزون‏بخشى است ، ولى بیشتر مردم سپاس نمى‏گزارند(243)

شکر به سه قسم است که متاسفانه بیشتر مردم  شکر گزار پروردگار نیستند:

-شکر لفظی

-شکر قلبی

-شکر عملی

در عین حال ما سه مجرای ورودی خیر یا شر داریم که بدان طریق خیر یا شر وارد وجودمان میشود:

1-دل 2- گوش 3-چشم

و سه مجری خیر یا شر داریم که اگر خیر یا شر وارد مجراهای ما شد بوسیله این سه محری به مرحله عمل در می آید:

1-دست 2-پا 3-زبان

حالا اول باید انسان با چشم خود منشاء نعمت ولایت(در واقع قضل خدا ) را ببیند و یا با گوش خود بشنود و با دل خود باور کند تا بتواند لفظا و قلبا شاکر نعمت ولایت باشد که بتوسط آن نعمت است که خدا به ما حیاه و زندگانی میدهد یا حتی نفسانیاتمان را میمیراند

تا بعد آن بتواند عملا هم بتواند شاکر خداوند باشد یعنی در عمل نیز تابع ولایت باشد(شکر عملی)

*************

 

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً ۚ وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٤٥﴾کیست که براى جلب خوشنودى خدا «به نیازمندان» قرض‏الحسنه بپردازد ، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید ؟ و خداست که [روزى را]و تنگ مى‏گیرد و وسعت مى‏دهد [همه شما را براى دریافت پاداش] به سوى او بازمى‏گردانند

بله.اگر کسی  ولایت پذیر باشد او هم در واقع قرض حسنه بخدا میدهد و خداوند تا چندین برار آنرا برایش افزایش میدهد یعنی ا  را توفیق ولایتمداری در عمل نیز عطا میکند. و بدین وسیله یعنی خداوند آنان را از طریق ولایت پذیری و ولایت مداریشان بسوی خودش بازمیگرداند (آنان را به سوی خودش یعنی مقصد سیر الی الله میرساند)یعنی روزی شان را افزونی و بسط میدهد) و متقابلا برای هر که خواهد روزی را تنگ و قبض می کند.

اینکه خداوند کلمه قرض دادن بنده بخدا را مطرح کرده در واقع به بندگان ولایت پذیرش

عزت داده است.

**************

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٤٧﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : بى‏تردید خدا طالوت را براى شما به زمامدارى برانگیخت . گفتند : [شگفتا !] چگونه او را بر ما حکومت باشد در صورتى که ما به فرمانروایى از او سزاوارتریم ، و به او وسعت و فراخى مالى داده نشده [پس ما کجا و زمامدارى انسانى تهیدست کجا ! ؟] پیامبرشان] گفت : خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ؛ و خدا زمامدارى‏اش را به هر کس که بخواهد عطا مى‏کند ؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست

ملک یعنی ولایت و ولایت داشتن است و دعوا سر ولایت بود. خداوند هم به او (طالوت) یعنی صاحب ملک و ولایت 2 نعمت داد(او را فزونی و بسط داد): (همانطور که خودش در آیه 245 بسط و قبض نعمت داده بود)

-فی العلم( درعلم و حکمت)

-والجسم(در عمل)

**************

 

وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِکَةُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿٢٤٨﴾

و پیامبرشان به آنان گفت : یقیناً نشانه فرمانروایى او این است که آن صندوق ["که موسى را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد ، در آن آرامشى از سوى پروردگارتان است ، و باقى‏مانده‏اى از آنچه خاندان موسى و هارون به جا گذاشته‏اند [چون الواح تورات ، عصاى موسى و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل مى‏کنند ، البته در آن معجزه و نشانه‏اى براى شماست اگر مؤمن باشید

موسی را بدلیل خوف از جباران آن زمان بدستور خداوند در تابوت گذاشتند. و این خود نشانه بر ولایت (ملک) اوست  و امام زمان (عج) را نیز خداوند برای حفظ او از گزند جباران و ظالمان این زمانه از دیدگان مردم غایب کرده است. در واقع همانطور که تابوت حایلی بود بین موسی و دیگران خداوند نیز بین امام زمان و مردم حایلی ایجاد کرد.

*و فقط ولایت پذیران و ولایت مدارانی چون آسیه(س) بدلیل سنخیتی که با ولایت دارند میتوانند ایشان را بشناسند و ایشان را یاری رسانند.

اللهم ارنی طلعه الرشیده.

اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه.

و همچنانکه موسی و آنچه که بقیه ارث انبیاء در آن بود را مایه آرامش قرار داد و امام زمان(عج) نیز که هم خود بقیه الله است و هم او وارث انبیاء است را مایه آرامش قرار داد(مایه آرامش زمین و آسمان)

چراکه در ولایت پذیری و ولایت مداری آنچنان آرامشی وجود دارد و آن بدلیل  سیر تربیتی خداوند میباشد(فیه سکینه من ربکم)

تحمله الملائکه:  و همچنانکه ملائکه محافظ موسی و ارث انیباء در تابوت بودند تا رسیدن به ساحل نجات, مطمئنا ملائکه حافظ بقیه الله نیز میباشند برای رساندن او به ساحل ظهور ان شاءالله

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ: بله در آن نشانه هست برای شما اگر مومن باشید.

در این آیه اگر جریان موسی را نادیده بگیری و آن را فقط یک نشانه ای بدانی آنوقت فقط این کلمات میماند که مصداقش دقیقا خود امام زمان(عج) میباشد که :

"بقیه الله خیرا  لکم ان کنتم مومنین"

****************

قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿٢٤٩﴾….

کسانى که یقین داشتند ملاقات کننده خدا هستند ، گفتند : چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند ، و خدا باشکیبایان است(249)

آنها که راه ولایت را طی میکنند بلقاء پروردگار خود میرسند و لازمه اش داشتن صبر است

همیشه ولایتی ها با اینکه تعدادشان کم است بر تعداد زیاد غلبه خواهند کرد باذن خدا

***************

قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٢٥٠﴾

گفتند: اى پروردگار ما ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام‏هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان . «250»

سه چیز لازمه پیروزی حق بر باطل است:

1-صبر

2-ثبات قدم

3-یاری خدا

********************

وَلَٰکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٢٥١﴾

خدا نسبت به جهانیان داراى فضل و احسان است(251)

خداوند صاحب ولایت رسولش و امامان میباشد در هر دو عالم

***********************

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤﴾

اى اهل ایمان ! از آنچه به شما روزى کرده‏ایم انفاق کنید ، پیش از آنکه روزى بیاید که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى ؛ و تنها کافران ستمکارند(254)

روزی از برکت ولایت است که بدو نوع میباشد: روزی مادی و معنوی(علم به حقیقت,  سیره و سنت امامان)  . ما باید از هر دو روزی هر چقدر که صدقه سر ولایت به ما رسیده انفاق کنیم تا آنکه مورد محبت و شفاعت ولایت قرار بگیریم. یعنی بفرموده خود خدا ما باید در راه خدا انفاق کنیم و او خودش خریدار آنست . ما علم ولایت را باید نشر دهیم تا خداوند نیز توفیق عمل به سیره و سنت ولایت را به ما عطا کند.

ما حتی در انفاق مادی باید منشاء اون روزی را برای دیگران ابراز کنیم و بدانوسیله ولایت را مطرح کنیم در وقت انفاق رزق مادی یا معنوی باید بگوییم که مثلا این از برکت امام حسین(ع) است.

*************

                                                                                                     مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ الا باذنه

کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند ؟ (255)

ولایت شفیع ماست به اذن خدا

وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَـٰوَٲتِ وَٱلۡأَرۡضَ‌ۖ وَلَا یَـُٔودُهُ ۥ حِفۡظُهُمَا‌ۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِىُّ ٱلۡعَظِیمُ (٢٥٥

دلیل وسعت آسمانها و زمین ولایت است و متقابلا دلیل این هم تنگی ها و تنگدستی ها و گرفتاریهای عالم ولایت شیطان است. و این عالم به برکت ولایت حفظ و نگهبانی میشود(ولا یوده حفظهما)

**************

لَآ إِکۡرَاهَ فِى ٱلدِّینِ‌ۖ قَد تَّبَیَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَىِّ‌ۚ فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّـاٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا‌ۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢٥٦

در دین ، هیچ اکراه و اجبارى نیست مسلماً راه هدایت از گمراهى کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد ، بى‏تردید به محکم‏ترین دستگیره که آن را گسستن نیست چنگ زده است ؛ و خدا شنوا و داناست  

دین همان ولایت است که خداوند بدانوسیله راه حق را از راه باطل مشخص کرده است

محکمترین دستگیره(العروه الوثقی) همان ولایت است که اگر کسی به در مقابل طاغوت طغیان کرده و بخدا ایمان آورد در حقیقت به ولایت متمسک شده است

لانفصام لها: کسی که به ولایت چنگ بزند بدلیل ولایت پذیری و ولایت مداریش هرگز از ولایت جدا نخواهد شد.

والله سمیع علیم: بهش از ته دلت بهش بگو و توقیقش رو ازش بخواه که او شنوا و داناست

*************************

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

خدا سرپرست و یار کسانى است که ایمان آورده‏اند ؛ آنان را از تاریکى‏ها به سوى نورِ بیرون مى‏برد . و کسانى که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند که آنان را از نور به سوى تاریکى‏ها بیرون مى‏برند ؛ آنان اهل آتش‏اند و قطعاً در آنجا جاودانه‏اند

خدا در اینجا از باطن ولایت پرده برداری میکند: الله ولی الذین آمنوا(خدا بر مومنین ولایت داره و رسولش و امامان (ع

از هدف آفرینش میگوید که : مومنین هستند(الذین آمنوا)ع

و از خاصیت ولایت سخن میفرماید: یخرجهم من الظلمات الی النور(خارج میکند مومنان را از تاریکی های جهل(تاریکی ها و هم نور درجات دارند) بسوی نور) نور ولایت خدا و رسولش و امامان(ع) است. خدا آنان را از مرتبه ولایت پذیری به مرتبه ولایت مداری سوق میدهد. و آنانرا  از مرتبه قبولی لفظی ولایت به مرتبه قبولی قلبی و نهایتا آنانرا عملا در راه اطاعت و تبعیت از ولایت سوق میدهد 

متقابلا از ولایت شیطان نیز پرده برداری میکند: اولیاوهم الطاغوت(که شیطان برآنان ولایت دارد)

و از خاصیت و هدف ولایت شیطان سخن میفرماید: یخرجهم من النور الی الظلمات(خارج میکند آنان را از نور فطرتشان بسوی تاریکیهای جهل) و کافر را از مرتبه حتی صوری قبول کردن ولایت کلا خارج کرده و به تاریکی که در آن هیچگونه ولایتی را حتی صوری هم قبول ندارند تنزل میدهد

الله ولی الذین آمنوا: نمایشی از توحید و بروز اسم جلاله الله است که ولایت تامه خود را معرفی میکند

ظلمات بصورت جمع آمده اما نور بصورت مفرد آمده و دلیلش اینه که راه حق و راه ولایت یک راه است و آن راه خداست که بصورت نور بیان فرموده

اما راههای شیطان و طاغوت متعددند چرا که در آن ولایت توحید نیست

************************

                                                                     أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٢٥٨﴾

آیا تأمل و اندیشه نکردى؟ داستان کسى که چون خدا او را پادشاهى داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگوى بى‏منطق پرداخت ؟ ! هنگامى که ابراهیم گفت : پروردگارم کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند

او گفت : من هم زنده مى‏کنم و مى‏میرانم . (ابراهیم) گفت : مسلماً خدا خورشید را از مشرق بیرون مى‏آورد ، تو آن را از مغرب برآور ! پس آنکه کافر بود ، مبهوت شد . و خدا گروه ستم‏گر را هدایت نمیکند(258)

ملک از آن ولایت است. زنده کردن و میراندن کار ولایت است. اما آن شخص براى مشتبه کردن کار بر مردم ، دستور داد دو زندانى محکوم را حاضر کردند ، یکى را آزاد و دیگرى را کشت.   

در نهایت ابراهیم ولایت رو آورد وسط و فرمود: حالا اگه تو میتونی خورشیدی که خدا از مشرق اونو بیرون می آره تو از مغرب بیارش(یعنی هر کی یه یاری مثل تو  داره بیاره بیاره)چرا که این عظمت فقط به برکت ولایت به عرصه ظهور گذاشته میشود . در نتیجه "فبهت": او بهت زده شد.

 

قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا(259)

 سوال: گفت : خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده مى‏کند ؟

جواب خدا: بواسطه ولایت

زنده کردن جسمانی و روحانی (زنده شدن دلها) و همینطور میراندن جسمانی و روحانی(میراندن هواهای نفسانی) بواسطه ولایت صورت میگیرد

**************************  

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٢٦٠﴾

 

و هنگامى که ابراهیم گفت : اى پروردگار من ! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى‏کنى ؟خدا فرمود: آیا ایمان نیاورده ای؟ گفت: بله( ولی میخواستم) تا قلبم آرامش یابد. خدا فرمود : چهار پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک کن ، و بر هر کوهی(در این منطقه) خشى از آنها را قرار ده ، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت مى‏آیند ؛ و بدان که یقیناً خدا تواناى شکست‏ناپذیر و حکیم است(260)

یک فرق امت با امام اینه که وقتی امت میخواد کیفیت زنده شدن مردگان رو ببینه خدا بهش میگه "فانظر" (259) یا امامی که در درجه پایینتری قرار دارد اما وقتی امامی که از ولایت بالایی برخوردار است میخواهد کیفیت زنده شدن مردگان را ببیند خدا بهش میگه: تو امام مرده رو خودت صدا بزن و به عنوان یک امام بهش دستور بده آنوقت تو خواهی دید که او چطور از برکت ولایت زنده خداهد شد

بله  انسانهای ولایت  پذیر و ولایت مدار نیز به اذن خدا سهمی از ولایت در این عالم پیدا خواهند کرد یعنی اگه آنها هم بگویند "بشو میشود"(کن فیکون) باذن الله. چرا که "لهم نصیب مما کسبوا"

"سعیا" – چون ولی خدا دستور بده امتش (که در این آیه در غالب 4 پرنده مطرح شده شتابان و بدون درنگ بسویش خواهند شتافت.

"یاتینک" – همه موجودت عالم به دستور ولی خدا با پای خودشان و بمیل خودشان بسوی اطاعت ایشان می شنابند

خداوند به ابراهیم میفرماید که تو آنان را دستور بده و بخوان همه از تو اطاعت میکنند و بسویت می آیند(خدا از همه موجودات و ولایت پذیری و ولایت مداریشان مطمئن است بجز از بابت انسان). چرا که همه ملائکه پیش پای انسان کامل بدستور خدا سجده کردند جز شیطان . و خدا هم بدلیل اختیاری که به انسان داده بود, شیطان او را از ولایت جدا کرد

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی .........رب و پروردگار برای به کمال رسیدن بندگانش یک سیر تربیتی دارد که خوب ابراهیم در راستای همین تقاضا گفت: خدایا اگه چشمم ببینه دلم آروم میشه.. بله اگه چشم ببینه دل آروم میشه: پس خدایا: اللهم ارنی الطلعه الرشیده.

"قال اولم تومن" – خدا از ابراهیم سوال کرد که آیا تو به آن ایمان نداری؟ خدا سوال کرد تا ابراهیم جواب دهد که احیانا برای ما سوء تفاهمی نباشد. ابراهیم به زنده شدن مردگان بتوسط خدا ایمان داشت اما میخواست که دلش حتی یک لحظه هم از آن بابت نلرزه.  بله امام خطا نمیکنه اما او هم ممکنه یک وقت دلش بلرزه.

مهمتر اینکه خدا این صحنه را  به نمایش گذاشت تا قدرت ولایت را به ما تفهیم کنه تا از آن بابت به یقین برسیم.

"فصرهن الیک" – حکایت از این داره که اگه تمام زندگی و وجودت بهم بریزه امام قدرت داره که همه چیز رو سرجاش بگذاره.

یک حکمتی در همه اینها هست. و قصه دیگر آن ما را به لحظه ظهور امام زمان (عج) ارجاع میدهد که طبق آیه قران: "یاتی الله بکم جمیعا" همه شما امت ولایت مدار را به زیر پرچم ایشان جمع میکند و به برکت ولایت همه پراکندگی های امتش منسجم میشود.  

. چرا پرنده:چه بسا  حکایت از طی الارض کردن خواص امت ولایت مدار میباشد که در زمان ظهور شتابان بدانوسیله خودشان را به امامشان میرسانند.

چرا در 4 پرنده در 4 نقطه ؟ 4 جهت اصلی عالم و اقوام آن را نیز تداعی میکند چرا که در زمانیکه امام زمان(عج) ظهور کنند مردم خودشان را از همه آن چهار جهت عالم به دستور امامشان به ایشان ملحق میشوند.

در عین حالیکه ظاهر آیه حکایت از قیامت و کیفیت زنده شدن مردگان دارد که چطور در قیامت نیز خداوند اجزاء پراکنده مردگان را به برکت ولایت جمع و زنده میگرداند.

.

"و اعلم ان الله عزیز حکیم" شما بدونین که همه اینها برای بروز قدرت نمایی و حکمت خداوند عالمیان است

**************************

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(261)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.

روزی به دو نوع است: مادی و معنوی که آن از برکت ولایت است که به ما داده شده. و ما باید از آن روزی های مادی و معنویمان(فی سبیل الله)  در را ه خدا یعنی "در راه ولایت"  یعنی به نیت تهیه مقدمات ظهور انفاق کنیم.

مثل کسی که در مسیر ولایت انفاق میکند مثل دانه ای است که به  هفت خوشه و نهایتا 100 دانه می ماند. یعنی اگر ما در مسیر ولایت در مادیات و معنویات  انفاق کنیم یعنی اگر ما به نیت" تهیه مقدمات ظهور " خیرمان به دیگران برسد, اونوقت خداوند نیز پیشرفت ما را در مادیات و معنویات 100 برابر میکند. و بدانوسیله شخص ولایت پذیر نیز  ولایت مدار میشود. چرا که خداوند واسع و علیم است.

************************** 

 

 

پیام 1 ماه رمضان:

پیام های ماه رمضان

 

 ضیافه الله (ماه رمضان)

این چه ضیافتی است؟

خداوند برای پیامبر (ص) و ائمه (ع) و در حال حاضر برای انسان کامل امام زمان (عج)، ضیافتی بر پا کرده است.

با بهترین پذیرایی, با رحمت الهی یعنی نزول قران.

نزول تدریجی از ماه مبارک و نزول دفعی در شب قدر:

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان(بقره 184)

انا انزلناه فی لیله القدر(قدر2)

 نزل به الروح الامین(شعراء193)

و بندگان در این ماه ضیافت از قران و باطن قران, یعنی وجود امام زمانشان بهره ویژه خواهند برد آن هم به میزبانی خود ایشان، حضرت بقیه الله الاعظم (عج).

اما شرط رسیدن به برکات حقیقی این ضیافت الهی این است که باید چونان پرندگان برای پرواز از زمین و زمینیان جدا شد (در ابتداء با روزه، شب‌زنده‌داری و ترک محرمات) و به سوی میزبان این ضیافت پرواز کرد.

توجه: اگر میخواهیم برای ظهور جهانی ضیافت الهی قدمی برداریم باید با آگاهی و سرعت عمل لحظه ای قلبا از امام زمان (عج) جدا نشویم.


کلاس معرفت نفس

معرفت نفس

بسمه تعالی

  معرفت نفس

نفس حقیقت ما می باشد و آن چیزی که احاطه اش می کند هوای نفس است.

شناخت حضرت مهدی علیه السلام بدون شناخت نفس محال می باشد وکسی که نفسش را نشناسد هم دراین دنیا کور است و هم در آخرت و این خیلی مهم است و کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت ازدنیا می رود

باید تا می توانیم استغفارکنیم تا بفهمیم که چی کم داریم ، اگر بفهمیم چه خلاءهایی داریم آن وقت جبران می شود.

مهم این است که ما درجاده سفرخلق به سوی حق باشیم حالا اگر در این مسیر هم اجل ما برسد خداوند اجر آن بنده ای را می دهد چون تا آخر مسیر رفته است چرا که اجل مهلتش نداد.

حرکت دراین مسیرباید با راهنمایی و دقت انجام شود.

هیچ وقت نگوئیم این ((نفس من)) بگوئیم این ((حقیقت من )) که وقتی کار خوبی انجام می دهم ، مثلا وقتی گرسنه ها را سیر می کنم ، یک احساس خوبی بهم دست می دهد ، اون حقیقت من است که اینجور شاد می شود.

وقتی من به حقیقت خودم می رسم و شاد می شوم این دیگر حجاب نورانی نیست.

حقیقت ما چیست ؟

حقیقت من چیست که اینقدر آقا امیرالمومنین(ع) برایش ناله می زد و میفرمود که ظلمت نفسی، باید ضجه بزنیم استغفار کنیم و ازخداوند خصوصاٌ در نمازهای واجب بخواهیم مرا به معرفت نفس برسان

شما ازحقیقت خودت چی می دانید ؟

نفس مساوی است با حقیقت من حالا چی احاطه کرده آن را ؟هوای نفس و نفسانیات، این یک نکته مهم است.

برویم پیش خدا "و قد اتیتک یا الهی بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی" با این حال که آمده ام ولی هیچی نمی فهمم تمام وجودم را تقصیر و گناه احاطه کرده ، پس الهی العفو.

بگوئیم پیش طبیب (خدا) که آمده ام ولی نمی شنوم ، چی این قشاء را ایجاد کرده در دلم ، نمی بینم ، چی جلوی چشمانم غشاء ایجاد کرده ، الهی العفو، خدایا می خواهم دلم را شستشو بدهم.

برای سیرالی ا... باید نقشه راه را بدانیم تا درست حرکت کنیم.

ما یک حقیقت داریم ، یک روح داریم ، یک جسم ، به آن حقیقتمان می گویند نفس. خدا روح را امانت داده به دست حقیقتمان ، ما یک روح ویک جسم داریم پس روح و جسم، امانت هایی هستند که خدا به حقیقت ما امانت داده که بهش می گویند نفس.

حالا این جسم تا کی در دست ماست ، تا زمانیکه روح دردست ماست یعنی به محض اینکه روح از جسم بیرون کشیده بشود دیگر جسم هم دست ما نیست ، روح هم بلافاصله از ما گرفته می شود یعنی امانت هایش را تحویل می گیرد به محض قبض روح شدن ، قبض روح شدن یعنی روح را گرفتند و جسم را هم گذاشتند درخاک.

حالا آن حقیقت من چی دارد ؟ عزت نفس دارد چرا؟ چون العزه لله جمیعا ، چون هرچی عزت هست ازآن خداست ، ونفس من در نهایت قرب خداست ،

به محض اینکه روح را به من دادند و دمیدندش در جسمم، بعد هواهایی و نفسانیاتی آمد و نفسم را احاطه کرد یعنی حقیقتم را ، و این را می گویند هوای نفس که همان آلودگی ها ، شیطنت ها یعنی نیرنگ هایی و دامهایی که شیطان برای من قرارداده بود آمد حقیقت من را دربرگرفت ، درنتیجه فراموش کردم دارائی های خودم را ، فراموش کردم چی دارم ، روح دارم و جسم دارم از لحاظ عالم پایین و فراموش کردم که چی در عالم مافوق دارم ، و آنها، امام زمان است ، معصومین است ، انبیاء است ، که همه اینها زیر سایه خداست ، یدالله فوق ایدیهم.

جسم متعلق به عالم طبیعت و ماده است.

روح متعلق به عالم مجرات است عالم روحانیات است.

خدا حقیقت من را خلق کرد در عالم مجردات بعد از روح خودش دمید در جسمم پس دارائیم شد دو تا چیز یک روح و یک جسم.

حقیقت ما همان چیزی است که آیه قرآن بهش تعلق می گیرد ، نحن اقرب من حبل الورید ( من ازرگ گردن به حقیقت شما نزدیکترهستم ).بله این آن حقیقت من است که از رگ گردن جسمم به خدا نزدیکتر است.

کل سفرما رفتن ازجهالت ها به سوی دانائیها ست. وقتی که من حرکت کردم ومعرفت پیدا کردم. حقیقت خودم را می فهمم که دراین حقیقت همه حقایق درآن واحد وجود دارد و می رسم به اسماء الله ، و می رسم به خدا ، یعنی می رسم به همه چی.

روح دارائی من است وقتی مثلاٌ اینترنت داشته باشم همان روح را بعنوان مثال اینترنت در نظر بگیریم وقتی به اینترنت وصل باشیم پیام می دهیم وپیام می گیریم ، اگر روح داشته باشم در کالبد جسمم یعنی به وسیله جسمم ، عمل صالح انجام می دهم یا نمی دهم ، یا دریافتهایی به وسیله عقلم از این عالم دارم یا ندارم ، پس من اگر اینترنت داشته باشم یعنی اگر این روح هنوز در جسمم باشه من می توانم پیام بدهم یا پیام بگیرم حالا آن حقیقت من کجاست ؟حقیقت من همان نفس است.

چرا متوجه نشدیم چون توضیح از بالا به پایین بود.

حالا ازپایین به بالا توضیح می دهیم ،

اگر اینترنت وجودمان که همان روح است اگر قطع شود نه دیگر می توانیم نمازقضاء بجا بیاوریم ، نه خدمتی انجام دهم ، خدایا به تو پناه می برم از اینکه شیطان من را به فراموشی می اندازد.

 

فردا که اینترنت وجودمان قطع شود حسرت انجام یک عمل صالح به دلمان می ماند. دیگر نمی توانی از طریق روحت به جسمت دستور بدهی بلند شو و فلان کار را انجام بده ، پس شاکر باشیم که هنوز روح از کالبد جسممان خارج نشده.کارهای خوبمان را به تاخیرنیندازیم معلوم نیست شاید هرلحظه اینترنت وجودم قطع شود ومن دیگرنتوانم آن کارهایی را که می خواستم انجام دهم.

پس قدرخودمان را بدانیم ، قدر دارائی هایمان را بدانیم ، ما یک حقیقتی داریم که این حقیقتمان گمشده چطوری پیدایش کنم ؟ازپایین شروع کنیم برسیم به بالا

ببینید شما می توانید به وسیله چشم ، گوش ، دست وپا می توانید کلی پیام به این عالم منتقل کنی ، وپیامهایی ازاین عالم دریافت کنی ، لازمه اش چیست ؟داستان اینترنت روحت است ، تواگرروح درجسمت باشد می توانی این کارها را انجام دهی اگرنباشد نمی توانی ، خوب من به این عالم چی منتقل بکنم یا دریافت کنم وقتی خودم هیچی نمی فهمم و هیچ حقیقتی را دریافت نکرده ام ؟ پس اگربفهمم که حقیقت من یک چیزدیگر هست که اگرمن بهش برسم بعد می توانم ازاینترنت روحم استفاده کنم.

وقتی فهمیدم که من نمی فهمم ، باید به چی فکرکنم ، وگمشده ام کجا می باشد وقتی به این حقیقت رسیدم چه کار می کنم ؟می روم دائما استغفارمی کنم الهی العفو. دوباره استغفرالله ربی واتوب الیه گویان میروم درخانه طبیب اطباء عالم میگویم یا مهدی یابن الحسن نیمه شب می روم ، نیمه شب تشنه ها خودشان را باید نشان دهند ، حتی شده به قدر چند ثانیه ، ازخواب بلند می شوم وقتی که خلوت است وقتی که فقط دلسوخته ها بیدارند، ناله می کنم ، انابه می کنم ، فکرمی کنم درمورد خودم که چه کردم که اینگونه ازخودم دورافتاده ام ازحقیقت خودم دورافتاده ام ، خدایا نفهمیده ام که با خودم چه کردم ، پس ببخش مرا بخاطرآن کارهایی که باید می کردم ونکردم وکارهایی که نمی بایستی می کردم وکردم ، مرا ببخش ودائماٌ این را ازخدامی خواهم واین کارادامه پیدا می کند ،

 مرغ باغ ملکوتم نیم ازعالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند بهره تنم

اینقدراین کارادامه پیدا می کند ، اینقدرسعی می کنم حق الناس راادا کنم سعی می کنم توبه کنم ، دل دیگران را بدست بیاورم ، اینقدرسعی می کنم جهاد فی سبیل الله انجام دهم یعنی خوب همسرداری کنم ، تا اینکه یکی ازاین روزها دربازمی شود لطفا دقت کنید ، ازکجا به کجا ( الصلاه معراج مومن ) چی شد که خدا به ما گفت روزی 5 بارنمازبخوان آن هم تکراری برای اینکه یک روزماشین وجودت استارت بخورد و روشن شود درنمازبه برکت نمازبه واسطه نمازاین ماشین وجودت روشن شود.

آیه قرآن ، برو دنبال وسیله ، چرا می روی فقط به دنبال چراغانی کردن برای امام زمان ، یا می روی دنبال جشن گرفتن وجشن رفتن ، دنبال شیرینی وشکلات گرفتن اینها خوب است اما برای رسیدن به معرفت نفس خیلی کم است ، برای اینکه ثوابی به مابدهند خوب است اما باز کم است ، باید درپیشگاه امام زمان ضجه بزنم ، ناله کنم ، بگویم آقا می خواهم برای اسلام خدمت کنم ، من درراه تو، درراه انقلاب جهانی تومی خواهم کارکنم واولین کاری که می توانم بکنم مردم را آشناکنم ، با امام زمانم ، باحقیقت وجودش. تواگرمی خواهی دل اقا امام زمان شاد بشود، حجابت را رعایت کنی ، می گوید اصل کار دل است ، من امام زمان رادوست دارم ، بگو محال است کسی کسی را دوست داشته باشد وخون به دل امام زمان کند. به خودت بگو اگرتوعاشق امام زمان هستی اینقدرخون به دل امام زمان نکن ، نشان بده که داری خودت را به وسیله یعنی امام زمانت نزدیک می کنی ، پس 1- ازنمازوصبراستعانت بجوئیم ، برو به منکرعلی بگونمازخود قضا کند این چه نمازی است که می خوانیم وهیچ کاری برای امام زمان نمی کنیم ، این چه نمازی است که می خوانیم و با حضرت مناجات نمی کنیم ، این چه نمازی است که می خوانیم ولی دلمان برای امام زمان نمی تپد صبحهای جمعه تخت می خوابیم وعین خیالمان نیست ، آقا امیرالمومنین (ع) فرمودند اگرنمی توانی جلوی این زبانت را بگیری مثل من، یک سنگ ریزه دردهان قراربده که هرموقع خواستی حرف بزنی این سنگ ریزه را ازدهانت تا می خواهی بیرون ببری دراین فاصله فکرکن که چی می خواهی بگوئی ، یک جوری خودت را دربند بکش تا ندبه کنی برایش ، خواب نمانیم ازندبه های روزجمعه. کیفیتش را بالا ببر ، یضج ، یعج ،برای روزهای دیگر دعا برای فرج بخوانیم کمیتش را ببریم بالا یعنی به تعداد نفسهایی که می کشیم. به هرکسی که می گوئیم برای فرج زیاد دعا میکنید؟ می گوید بله ، این بله یعنی درطی روز دویا سه مرتبه به یادش می افتیم آیا این هنر است؟ به من بگو تو در طی روز و شب کلاٌ چه کار می کنی ؟ زیاد می خوریم ، زیاد می خوابیم ، زیاد نفس می کشیم.

 

باید اینگونه زیاد برای ظهور دعا کنیم ، یکی از این لحظات که در تب و تاب هستیم و همه کار می کنیم اما یک چیزی در دلهایمان هست که هیچ کس نمی داند ، و آن این است که من باهمه این تقلاهایی که می کنم یک خلائی دروجودم هست و خودم را نمی شناسم ، میشه کسی که حتی خودش رانمی شناسد بتواند حقیقتا به دیگران خدمت کند ، محال است. پس باید چیکارکنم ؟ اولین آهی که می کشم ،چون ازراهش آمدم ، به اجابت می رسد. پس بیائیم ضجه بزنیم ، ناله کنیم ، توی این نقطه خودت را قراربده وازاین نقطه به هرجا که نگاه کنی حرم پیداست

 اما وقتی که این نقطه را فراموش می کنیم بعد چه اتفاقی می افتد مثل خیلی وقتها که حرم پیداست ولی تو مشغولی ، دوباره توبه ، ناله و استغفار تا که وقتش برسد ، به آیه " و استعینوا بالصبر و الصلاه" اعتماد کن به خدا اعتماد کن ، بعد یکی ازاین روزها نگاهت می افتد به حقیقت این عالم ، می بینی حقیقت خودت را که آنجایی ، ولی فکرمی کردم که من آن روحی هستم که درونم هست بعد می بینی که حقیقتت چیز دیگریست. تا می آیی که بهش انس بگیری و خودت را دریابی یک مقدار طول می کشد ، هرچقدر که با حقیقت خودت انس بگیری و ذوق کنی از حقیقت خودت ، آنگاه نگاهت به بالاتر می افتد می بینی بین خودت و خدا اصلا فاصله ای وجود ندارد و آنجا عالم وحدت است. اینجاست که گفت نحن اقرب من حبل الورید حالا بگو ببینم این حقیقتی که ازخدا می بینی به تو نزدیک تراست یا به رگ گردن جسمت به حبل الورید ، حالا کدام نزدیکتر است منی که با حقیقت تو در وحدت هستم ( خدا ) یا این رگ گردن جسمت؟ ما درعالم مجردات، عالم روحانیات که دیگراین حرفها رانداریم، خیلی ذوق میکنی إنا لله ( دیدی منو ) وانا الیه راجعون و بالاخره آمدی پیش خودم. به حقیقت خودت رسیدی ، من عرف نفسه فقد عرف ربه فاصله ای از معرفت به حقیقت خودت و معرفت خدا وجود ندارد ، همه دریک عالم است ، عالم وحدت ، عالم علم ، عالم عقل ، عالم شعور، عالم نور، ونورانیتها ، گاه گاهی سرمی زنی به عالم ماده و طبیعت ومی خواهی دارائیهایت را بررسی کنی ، وقتی نگاه می کنی می گویی تا این روح دربدنم هست بیایم کارکنم ، بهترنمازبخونم با این جسمم ، بهترحرف بزنم ، بهترمحبت کنم ، بهترزندگی کنم ، بهترنشست وبرخاست کنم وگاهی هم با حقیقت خودت نگاهی هم به بالا می اندازی ، یعنی با وجودت به وجود نظرمی اندازی به حقیقت وجود نظرمی اندازی.بعد می بینی فاصله ای بین تووخدا نیست بعد اسماء الله به تورخ نشان می دهد اون چیزی که با حقیقت وجود خودت می بینی این که خدا نیست ، این اسماء وصفاتش است ولی این اکتفا می کند. ومن عرف نفسه فقد عرفه ربه ، معرفت خدا همان است که برایت فهمش را اذن دادن ، خوب سفرکردی اول من الخلق الی الحق حالا دوباره برمی گردی ومی آیی به پایین دست بقیه را می گیری ومی بری این است که می گویند تا آدم خودش را نشناسد هر چه هم قرآن بخواند ، نهج البلاغه بخواند ، حافظ کل قرآن هم باشد ، خدمت به خلق کند تا معرفت نفس را پیدا نکند نمی تواند عامل خدا در روی زمین باشد محال است. پس با معرفت نفس می تواند عامل خدا بر روی زمین باشد.

ولی اگر معرفت نفس را پیدا نکنیم درهمین دنیا به محض قبض روحمان ، برای مدتی مارا به جهنم می برند و برای اینکه جهالتهایشان ازبین برود یک مقداری عذاب می بینیم بعد ما را به بهشت می برند.

صلوات برمحمد و آل محمد.

والسلام

********************************************

 

"واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لا تکن من الغافلین"(اعراف: 206)

"و نفس و ماسواها _فالهمها فجورها و تقواها _ قد افلح من زکاها"(شمس: 7-9)

 نفس و ما سواها _ فالهمها...........به حیقت انسان یعنی به نفس او الهام کرده شر و خیر را

اگر انسان حقیقت خودش را شناخت به الهامات هم دسترسی پیدا میکند

ما فاصله بین "من عرف نفسه" تا عرف ربه" را بوسیله همین الهامات طی میکنیم

کسی تا خودش را یعنی نفس را نشناسد نمیتواند آنگونه که باید و شاید از الهامات بهره ببرد

قد افلح من زکاها - تازه بعد از معرفت نفس است که انسان میتواند آنرا تزکیه کند

وقتی که انسان به معرفت نفس میرسد اون موقع قوای بالفعل او بالقوه میشود

و آنوقت بهتر میتواند الهامات الهی را به برکت ولایت امام معصوم(ع) دریافت کند

یک راه میون بر هست که آن را ممکن میکند و آن اتصال به امام زمان(عج) میباشد

وابتغوا الیه الوسیله

بله با یکی یکی درست کردن عیوب خیلی کار مشکل میشه اما اگه انسان به معرفت نفس برسه کلا به حقیقت یه اسماءالله میرسد و آن موجب تزکیه اش میشود(تزکیه دل و عملش)

ولی هر کس که به امام معصوم یعنی به ولایت وصل بشه: لهم نصیب مما کسبوا

بله اما با درک حضور امام زمان(عج با انتطار فرج و دعا برای فرجشان با برقراری ارتباط روحی با ایشان

🎀یک فرمول فوق العاده بر گرفته از آیات قران:

(اولین حرف همه این فرمول "تاء" است که با جمع آنها به نتیجه آن که تاء آخر است میرسیم یعنی 🌹تقرب بخدا🌹)

🌹توبه از ته دل +

🌹تفکر در جهت اصلاح اعمال +

🌹تلاش در جهت اصلاح اعمال +

🌹توسل بخدا و معصومین علیه السلام(علی الخصوص به امام زمان عج و در صورت امکان نوشتن عریضه به ایشان ) +

🌹= تقرب بخدا و رفع مشکلات و گرفتاریها (لاخوف علیهم و لا هم یحزنون)

تا انسانها به معرفت نفس نرسند هر چقدر که روی نفسانیات خود کار کنند اون نتیجه مطلوب رو نخواهد داد

انسانها باید به معرفت نفس برسند تا بتوانند تزکیه نفس داشته باشند

باید اول نفس شناخته بشود تا بتوان بعد آنرا تزکیه کرد

هر چقدر که چله بگیریم کتاب بخونیم تلاش کنیم تا به معرفت نفس نرسیم اون تلاش هامون و نتیجه آن مقطعی خواهد بود

"افلا یتفکروا فی انفسهم ....................و ان کثیرا من الناس بلقای ربهم لکافرون"(روم: 8)

تفکر در نفس + توسل = معرفت نفس = لقاء پروردگار

حب الدنیا راس کل خطیئه

جمع نقیصین محال است

محاله که در دلی حب دنیا و حب خدا جمع بشه

حالا هی کتاب بخونیم جواب نمیده

باید دل انسان از تعلقاتش آراد بشه تا بتونه ظرف به کمال رسیدنش بشه

یک ساعت تفکر معادل 120 سال عبادته

تفکر در نفس + توسل = معرفت نفس = لقاء پروردگار

"افلا یتفکروا فی انفسهم ....................و ان کثیرا من الناس بلقای ربهم لکافرون"(روم: 8)

همین که انسان در خیلی چیزها صبح تا شب فکر میکند اما در مورد معرفت نفس خیر , نشاندهنده این است که چقدر شیطان در آن زمینه مراقب است و ما را مشغول کرده است که مبادا در معرفت نفس تفکر کنیم

**********************************************

"اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم"(بقره: 44)

اگه انسان بخواهد امر به معروف کند باید معرفت نفس داشته باشد

کسی که حقیقت خودش را نمیشناسد نمیتواند مردم را با حقیقت آنگونه که شایسته است آشنا کند

نکته: کسی که حقیقت خودش را نمیشناسد نمیتواند آنگونه که شایسته است مردم را با حقیقت آشنا کند

امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است

خداوند از ما سوال کرده که زودتر خودمان را شایسته آن توفیق بکنیم

البر یعنی امام زمان(عج)

سوال : آخه میشه شما از آقا جانمان به دیگران بگی و هنوز حقیقت خودتو نشناختی؟

عموما همه فقط دوست دارن کاری بکنن برای آقا

حدیث: کسی که از دنیا برود و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است

میشه کسی خودش را نشناخته امام زمانش را بشناسد؟

بقیه آیه: "و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون"(بقره: 44)

تازه تو کتاب آسمانی یعنی نقشه راه رو هم تلاوت میکنی اما مشکل اینه که تو تعقل نمیکنی

خدا عالم رو و ما رو خلق کرده برای اینکه به کمال برسیم به خودش مقرب بشیم و راه بکمال رسیدنمان ولایت پذیری و ولایت مداریست

ما عقل خودمان را استفاده میکنیم اما بدون توجه بخدا

خطبه 222 نهج البلاغه میفرماید: بدرستیکه با توجه بخدا چراغ های عقل روشن میشه

ما چون عموما بخدا توجه خالصانه نداریم چراغ های عقلمان خاموشه پس اون عقل نمیتونه راه رسیدن به معرفت نفس رو بهمون نشون بده

به روح انسان عقل هم گفته میشه

ما یک جسم داریم و یک روح. خدا به ما یک جسم داده و یک روح

وقتی میگم ما یعنی حقیقت ما(نفس)

خدا به حقیقت ما یعنی به ما یک جسم داده و یک روح

ما بوسیله روحمان هست که جسممان را اداره میکنیم

در واقع ما باید بوسیله روحمان یعنی عقلمان , جسم مان را اداره کنیم که معمولا این کار را نمی کنیم

یعنی در واقع حقیقت ما باید روح یا عقلمان را مدیریت کند تا او بتواند بر جسم حکومت کند

بله آیه 45 سوره حج اشاره به این مطلب دارد که چرا نمیری زمین و زمان رو زیر وزو کنی تا به حقیقت برسی

******************************************

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب خجب النور فتصل معدن العظمه فتصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک(فرازی از مناجات شعبانیه)

قلب یعنی همون روح یعنی همون که بهس میگیم عقل اون باید نورانی بشه

خدا باید بهش نظر کنه تا نورانی بشه

باید ما از منقطع از تعلقات بشیم تا خدا بهمون نظر کنه

ما باید این توفیق رو از خودش بخواهیم

از ته دل

و باید امام زمان زو شفیع قرار بدیم

باید از آقا حانمان اون توفیق رو بخواهیم

تا اینکه روح ما یعنی عقل ما یعنی جان حجاب های نور رو بدرد

حجابهایی که از حنس نور بنظر می آد اما حقیقت نور نیست

برداز حجاب تا جمالش بینی

تا طلعت ذات بی مثالش بینی

ما نباید دنبال نفسانیات بریم

که بله اون سرابی بیش نیست

منیت ریشه و دلیل همه کوریها و جهالتهاست

و جمع نقیضین محاله

نمیشه در کسی منیت مشتعل باشه در عین حال بتونه به معرفت نفس برسه

ما در عین حالیکه معرفت نفس نداریم میگیم : خدایا پاره کن حجابهای نور رو با بصیرت روح و قلبمون (حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور9

اما آن موقع که حجابهای نور پاره شد و حقیقت خودمان را دیدیم که او هم از جنس نوره و حقیقت اسماء را دیدیم(فتصل الی معدن العظمه) آنوقت هست که ارواج ما هم وصل به آستان عزت مقدسش میشود

فتصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک : این توفیق برای یک خانم باید در مسیر خوب شوهرداری کردن حاصل بشه درمسیر اطاعت از همسر , پدر و مادر , ولایت فقیه, ................

دنیا رو علم داشته باشیم تا در حیطه عمل زمین میخوریم محاله که به معرفت نفس برسیم

حالا هی توسل کنیم فایده نداره

تفکر+توسل= تقرب

مگر نه اینکه رزمنده ها در نبرد با دشمنان اسلام تو جبهه های جنگ کشته بشن شهیدن و نزد خدا روزی میخورن

تازه اون جهاد اصغره که اینطور مورد عنایت قرار میگیره

حالا دیکه ببینین کسی که جهاد اکبر دبکنه یعنی جهاد با نفسانیاتش , خدا چطور ازش پذیرایی میکنه

گروه تشکیل بدیم مطالعه کنیم توسل داشته باشیم خوبه اما هیچکدوم بدون مبارزه با نفسانیات ما رو به معرفت نفس نمیرسونه

بله هر چه هست در حقیقت نفس است

اما حیف قلبی که باید به بصیرت یعنی به مشاهداتی برسد مشغول علایق دنیایست

کسیکه حقیقت خودش را نشناسند در واقع دارد بخودش ظلم میکند(ظلمت نفسی)

چون بدون معرفت نفس نمیتواند آنگونه که باید و شاید با نفسانیاتش مبارزه کند

******************************************

) وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (34) وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (35)

 هرگز نیکى و بدى یکسان نیست، بدى را با نیکى دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمى شوند! 35- اما به این مرحله جز کسانى که داراى صبر و استقامتند نمى‏رسند، و جز کسای که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند به آن نائل نمى‏گردند.

حسنه ولایت است بله فقط انسانهای ولایت پذیر و ولایت مدار میتوانند سیئه را دفع کنند

هر نیکی بدی را دفع نمیکند آن نیکی باید احسن باشد

یعنی خوبتر بشیم تا بدی دفع بشه

یک قدم از اونجایی که هستیم بیاییم جلوتر

و استعینوا بالصبر و الصلوه

کسی که نفس را بشناسد میتواند آلودگیهای آنرا پاک کند

فقط صاحبان حظ عظیم (آنانکه با ولایت مداری به معرفت نفس رسیده اند) به دیدار خدا نائل میشوند

من عرف نفسه فقد عرف ربه. برای شناخت خدا هیچ راه دیگری نیست جز از طریق معرفت نفس

توبه یعنی برگشت به حقیقت خودم و متعاقبا بسوی حق. صبر و ولایت مداری اصل است.

وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (-فصلت35)

زمینه سازان ظهور امام زمان(عج) دائما با خوبتر شدنشان دارند بدی ها را دفع میکنند (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ )

اصل رشد یعنی ولایت (یهدی الی الرشد)

یا قوم استغفروا ربکم . . ویزدکم قوة الی قوتکم (

فطرت ما همان نفس است

همان حقیقت نقس است

ونفس و ما سواها فالهمها فجورها وتقویها

بله وقتی که انسان معرفت نفس پیدا میکند الهامات قوی میشود

معرفت نفس درجات دارد

همون نفس تا شناخته نشده و چموش و جاهل است(نفس اماره است)

منظور از تبعیت ولایت مداریست

یعنی حب ولایت یعنی تمرکز قلب بر نقطه ولایت است

یعنی عدم ولایت گریزی

محب حقیقی خودبخود بدور مدار ولایت در حرکت میباشد

اصلا خاصیت حب حقیقی این است

بچه ای که متولدشده در لحظه تولد بدون اینکه چیزی ببیند بدنبال سینه مادرش میباشد

اون میگه : من نمیدونم اون چیه اما یک چیزی مستم کرده که نمیتونم از او فاصله بگیرم

بوی پیراهن یوسف بینایی رو بهش برگردوند

وابتغوا الیه الوسیله

امام زمان(عج) : دعا برای فرج فرج خودتون رو در بردارد

از آقا باید معرفت نفس رو بخواهیم

در فراغش باید ضجه و فریاد بزنیم

توفیق یاری رساندن به ایشان را از خدا بخواهیم

نیمه شبها برایش بی قرار کنیم

هر کس به اهمیت معرفت نفس پی برده باشه در فقدان اون از عمق جان دعا میکنه

****************************************************

ولا تکونوا کالذین نسواالله فأنساهم انفسهم اولیک هم الفاسقون سوره مبارکه حشر ایه ١٩

هر چی فسق در عالم است بدلیل عدم معرفت نفس است

هر چیزی در این عالم مراتب دارد

با فراموش کردن خدا حقیقت خود را فراموش میکنیم . و متعاقبا فاسق میشویم

این یک دستور الهیه: و لا تکونوا کالذین......................

شما مثل اون فاسق ها نباشین که با فراموشی خدا حقیقت خودشان را نیز فراموش کردند

لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم

ثم رددناه اسفل السافلین

انسان فطرتا و در خود حقیقی اش خداشناس است

تنها با ولایت پذیری

و ولایت مداری

و عملوا الصالحات یعنی عمل بر مدار ولایت

مدار ولایت برای خانم ها حضرت زهرا(س) و برای آقایون امیر المومنین (ع) است

انسان نباید از این مدار چه قلبا و چه عملا خارج بشود

توجه توجه: محب حقیقی امام زمان(عج) از این مدار نه قلبا و نه عملا هیچگاه خارج نمیشود

این حب ولایت است که او را تا همیشه بر این مدارنگه میدارد

محب حقیقی فقط کسی هست که معرفت نفس دارد و بدانوسیله به معرفت امام زمانش و معرفت خدا هم نائل شده باشد

محب حقیقی امام زمانش را برای خودش نمیخواهد

او را برای رفع گرفتاریها و برآورده شدن حاجاتش نمیخواهد

محب حقیقی خودش را و همه دار و ندارش را و همه فکر و ذکرش را وقف امام زمانش میکند

فقط محب حقیقی امام زمان(عج) به معرفت نفس خواهد رسید

انصار المهدی, [24.12.05 19:35]در واقع فقط خدا اونها رو به معرفت نفس میرسونه که بدانوسیله به معرفت امام زمانشان برسند تا بتوانند او را یاری کنند

کمال فقط مهدی

رضای خدا فقط در مهدی

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا به داده ها و نداده هایت شکر

**********************************************

"و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم کمثل ............."(بفره 265)

باید ملکات انسانی در نفس ما تثبیت بشود

و آن در صورتی تثبیت میشود که هدف ما خالصا و مخلصا کسب رضای خدا باشد

این دو لازم و ملزوم هم هستند

ما در صورتی میتوانیم ملکات انسانی را در نفس خود تثبیت کنیم که به معرفت نفس برسیم

در ادامه آثه میفرماید: "کمثل جنه بربوه اصابها وابل فاتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر(بقره 265)

آنهایی که معرفت نفس دارند خودشان مثل باغی هستند که بر فراز پشته ای قرار دارد اگر رگباری به آن برسد باران ریزی برای آن بس است و خداوند به انچه میکنید بیناست

نفس انسان مثل باغیست که اگر به اون علم پیدا کند بعد میتواند از عنایات ریز و درشت ولایت چونان باران ریز و درشت بهره مند شده و بکمال برسد یعنی به خدا برسد.

 

تثبیتا من انفسهم

این خیلی مهمه

خیلی از ماها هنوز ملکات انسانی در نفسمان تثبیت نشده

میدونین دلیلش چیه؟

چون از حقیقت خودمون غافلیم

ماها همون یک حقیقتی در این عالم وجود داریم که وقتی بهش میرسیم و میبینیم که در آن عالم حقیقت ما چقدر بخدا نزدیکه تازه میفهمیم که بله الحق که خدا راست گفته که "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما به انسان از رگ گردنش نزدیکتریم.

آن موقع خواهیم فهمید الحق که حقیقت ما بخدا خیلی نزدیکتر است تا اون رگ گردن جسممان

رک کردن ما کجا و اون حقیقت ما کجا . حقیقت ما در قرب الهیست(انا لله)

بله ما برای خداییم و بسوی او باید برگردیم . حالا بوسیله روحمان ما رو دو روزی فرستاد در قالب جسم مان تا در این دنیا آنچه باید بکاریم, بکاریم . تا هر روز و هر ساعت ثمره آن را درو کنیم و به سوی کمالاتمان یعنی تثبیت ملکات انسانی مان اوج گرفته و مجددا با معرفت نفس بسویش باز گردیم

انصار المهدی, [25.12.05 19:06]بعضی از ملکات روحانی از ما صادر میشود اما هنوز آن ملکات در اصل و حقیقت وجودمان تثبیت نشده

این السبب المتصل بین الارض و السماء (کجاست آن آقایی که سبب اتصال آسمان و ملکوت نفس ماست با دنیای زمینی ما؟)

باید خیلی به ایشون حقیقتا و از ته دل متوسل بشیم

باید در فراق این تنها معلم زمینی این عالم بسوزیم تا ایشان تدریس خود را برایمان شروع کنند آن تدریس خاص را.

اینقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه را

بله در عالم ملکوت از نفس ما تا اسماءالله فاصله ای نیست

یعنی ما در آنجاست که میتوانیم امام زمانمان را بشناسیم

میتوانیم اسماء و صفات الهی را نظری بیندازیم

و به قرب خود را بخدا ببینیم و بمرور حتی قرب را نبینیم و فقط با او یکی شویم و به وحدت برسیم

به اینکه ما به او برسیم که ما را در آن وادی دیگر اثری نیست بلکه بمرور دیگر فقط حدا دیده میشود و بس

حقیقت ما با خدا فاصله ای ندارد اصلا من در آن حقیقت معنایی ندارد. گناهان فقط نمیگذارند که ما این عظمت را درک کنیم . همین.

بله . خدا باید به ما این توفیق رابدهد که آن نفس خود را که با گناهانمان بفراموشی سپرده شده است محددا بیاد آوریم

*********************************************

اللهم عرفنی نفسک ................فان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی

تنها راه شناخت امام زمان و حفظ دینمان معرفت نفس است

کسی که از این دنیا برود و امام زمانش رو نشناسند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است

خدا به حقیقت ما یعنی به نفس ما یک جسم داده که برای اینکه بتونیم بوسیله جسمان کارهایی را در این دنیا به مرحله عمل در بیاریم یک روح هم بما داده . این روح ما واسط بین حقیقت ما و جسم ماست.

ببیین الان چه چیزی باعث میشه که شما بتونین دست تون رو حرکت بدین ؟ روحتون .

وقتی که انسان قبض روح میشه دیگه نمیتونه دستش رو حرکت بده

خوب در آن هنگام که روح شما قبض میشود اما حقیقت شما که هنوز هست . اون نفس شماست

همون که در دنیا هر چه اراده میکرد روح بوسیله نفوذ و تسلطی که بر جسم داشت اون کار رو انجام میداد

پس آنچه باعث حرکت دست شما در این دنیا میشود روح شماست که اون هم دارد از نفس شما دستور میگیرد و بوسیله جسم آن را عملی میکند

تا زمانیکه ما روح در بدن داریم میتوانیم آنچه که حقیقت ما اراده میکند را بوسیله این جسم مان به مرحله عمل در بیاوریم

اما وقتی که در واقع از حقیقت ما یعنی از نفس ما روح قبض شد دیگر دست ما از این عالم کوتاه میشود

پس باید ما در این عالم نفس خود را بشناسیم و بسوی حق رجعت کنیم و مجددا از طریق روحمان به جسم مان دسترسی دیگر داشته باشیم اما این بار با معرفتی که از حقیقت خودمان به لطف خدا وعنایا ت امام زمان (عج) کسب کرده ایم , ملکات انسانی را در نفس خود تثبیت کنیم. ان شاءالله.

****************************************

"من عرف نفسه فقد عرف ربه"

ما (نفس) مسافریم بسوی خدا و توشه ما فقط معرفت است و معرفت حاصل نخواهد شد مگر از راهش.

پیامبر(ص): انا مدینه العلم و علی بابها

ولایت پذیری و ولایت مداری راه رسیدن به معرفت است

و باید بخدا و امام زمان(عج) خیلی متوسل شویم تا دستمان را بگیرند

دختری بامادرش می خواستن ازپل چوبی ردشوند,مادرروبه دخترش گفت:دست مرابگیرتازپل ردشویم,,دخترروبه مادرکردگفت من دست تورانمیگیرم ,,تودست مرابگیر,,مادرگفت:چرا؟چه فرقی میکند?مهم این است دستم رابگیری وباهم ردشویم.....دخترک گفت اگرمن دست تورابگیرم هرآن ممکن است که دستت راول کنم,,امااگرتودست مرابگیری آن رارهانمی کنی,, ,این دقیقأرابطه ماباخداست اگرمادست خدارابگیریم باگاهی غفلت دستش رارهامی کنیم,, امااگربخواهیم اودست مارابگیردهرگزدستمان رارهانخواهدکرد,, واین یعنی عشق,,,,,,,دستان خدادردستان شما

تدبر در این آیه: "الذین لا یرجون لقائنا"(فرقان: 21) کسی که امید به ملاقات خدا داشته باشد به معرفت نفس میرسد والا در مقابل آن توفیق کبر ورزیده است

باور اینکه میشه خدا رو دید و بهش معرفت پیدا کرد ما رو به معرفت نفس میرسونه

من کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا

نفس برای رخ نشون دادن نیاز به عمل صالح دارد

الصلاه معراج مومن - و نماز سکوی پرواز مومن بسوی خداست.

معرفت نفس از برکت نماز با ولایت است

یعنی نمازگزار واقعی کسی است که نه تنها در نمازش بلکه در لحظه لحظه زندگیش به امام زمانش اقتداء میکند

دلش از عالم دنیا جدا شده و به امام زمانش وصل شده. الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

بله . اون چیزی که موجب قبولی اعمال صالح است نمازه. سوره مومنون رو دقت کنین.

استعینوا بالصبر والصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین

1-صبر در راه ولایت 2- نماز 3- خشوع

و نمازگزار واقعی کسی است که خودش را تحت ولایت امام زمانش میبیند حتی در نمازش

آخه ما معمولا وقتی نماز میخونیم خودمون رو به تنهایی میبینم و نهایت با خدای خود. در صورتیکه مثلا در نماز جماعت ما خودمون رو پشت امام جماعت میبینیم و نهایت با خدای خود.

در نماز و تمامی لحظات زندگی ما باید قضیه رو آنطور ببینیم .

اون موقع هست که نماز من با نماز امام زمانم. عمل من با عمل امام زمانم با هم خریداری میشود ان شاءالله

دیدمون رو باید درست کنیم در همه لحظات زندگی علی الخصوص در نماز

فرازهایی از ندبه: دعائنا به مستجابا . ارزاقنا به مبسوطه. همومنا به مکفیه. حوائجنا به مقضیه.

صلواتنا به مقبوله

اون مثال رو که گفتم در نماز جماعت چطور قضیه رو میبینیم همین دید رو در تمامی لحظات علی الخصوص در نمازهایمان خودمان را پشت امام زمانمان ببینیم و به ایشان اقتدا کنیم ان شاءالله

امام خمینی : اگر بی اذن امام زمان در جایی نماز بخوانی در مکان غصبی نماز خوانده ای

۱. امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود «کسی که دوست دارد با عبادتی به خداوند نزدیک شود ولی امامی از طرف خدا برای او نباشد، هر چند تلاش نموده باشد عملش پذیرفته نمی شود»

"ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیخم و لا هم یحزنون"(احقاف: 13)

باید خدا رو به ربوبینت قبول داشته باشیم

و بگذاریم خودش کار تربینی خودش رو آنگونه که حکمتش اقتضاء میکنه انجام بده و در آن مسیر استقامت داشته باشین

ربنا الله

میپرسین چگونه به معرفت نفس برسیم

خوب خدا رو لااقل در حد یک مربی قلبا باورش کنیم

نگاهمون به دستش باشه که چه میکنه و چجوری میخواد منو بخودم نشون بده

دقت کنیم خوب به همه چیز نظز کنیم حواسمون به نحوه تعلیم و تربیتش باشه

که در آنصورت خدا خوف و حزن رو از ما مبگیره و ما رو به آرامش حقیقی میرسونه که اون ناشی از معرفت نفسه

زیر سایه ربوبیت و ولایت خدا و رسولش و ائمه(ع)

بهش اعتماد کنیم در عین حال تا میتونیم عمل صالح رو به پیش بفرستیم تا به بهشت لقاء نائل بشیم ان شاءالله(طبق آیه بعد-احقاف: 14)

تا میتونیم استغفار کنیم از بابت اعمال نا صالحی که تا کنون داشته ایم و به درگاهش ارائه داده ایم

یک شاگرد خوب دیدیم چطوری و با چه حالی سر کلاس درس مینشینه؟ با اون حال که من معلم خوبی دارم میدونم هوام رو داره. حتی وقتی که شاگرد سرش زیره و داره چیزی مینویسه اما با دلش داره معلمش رو نگاه میکنه و دلش پیش معلمشه

و این دله که به دل راه داره و این دله که معلم رو میکشونه بالای سرش. و یک دفعه متوجه میشه که معلمش داره دستی به سرش میکشه

خانم ها مربی این عالم رو هم همانگونه باور داشته باشیم و هر کار میکنیم دلمون پیشش باشه و امیدوار به این که میدونم که هوام رو داره اون چیزی که باید یاد بگیرم رو بهم یاد میده

قالوا ربنا الله: آنها تازه اونقدر به سیر تربینی معلمشون و اینکه هواشون رو داره ایمان دارن که حتی در مقابل دیگران بهش پز میدن و میگن: ربنا الله

آنها با تمام وجود باور دارن که الله رب ماست. به سیر تربینی او اعتماد دارن و در حین اون ربوبیتش از صمیم دل ازش میخوان که هر چه زودتر اونها رو به معرفت نفس و نهایتا معرفت و لقاء خودش برسونه

ملائکه بخدمتش گماشته میشن تا او را معارفی برسانند که باید برسه و بدانوسیله آرامش پیدا کنه

تا انسانها خدا را ملاقات نکنند به اون آرامش حقیقی نخواهند رسید

إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30)

نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیها ما تَدَّعُونَ (1

به ربوبیتش اعتماد کنیم در این مسیر استقامت کنیم منتظر باشیم در عین حالیکه مداوم از ته دل استغفار و عمل صالح را به آستانش تقدیم میکنیم خالصا و مخلصا برای رضایتش نه برای چمع کردن ثواب. (البته با توجه به حضور امام زمان عج و اقامه نماز و تمامی لحظات زندگیمون رو با اقتداء به ایشون و بی قراری و دعا در فراقشان)

اگه انسان اینها 👍رو همه رو با هم داشته باشه و مدام از ته دل بخدا پناه ببره از شر شیطون ان شاءالله که میرسوننش

****************************************

حدیث قدسی: "من طلبنی وجدنی من وجدنی عرفنی من عرفنی عشقنی من عشقنی عشقته............."

بچث سر طلب حقیقی هست. جمع نقیضین هم محاله. محاله که کسی هم طالب دنیا باشه هم طالب خدا.

خدا میفرماید: هر کس منو وافعا خالصانه طالب باشه منو پیدا میکنه و بهم معرفت پیدا میکنه..............و لازمه معرفت بخدا معرفت نفسه. یعنی خدا به هر که خالصانه طالب لقاء خدا باشه معرفت نفس میده و متعاقبا معرفت خودش رو

"یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم"(مائده: 16)

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

هر که از پی خشنودی و رضای خدا راه ولایت رو بره(سبل السلام).............

هرکه راه ولایت را رود خدا با قرآن اورا هدایت می کند

از تاریکیهای جهل خارج بیرونش می آره و بسوی نور معرفت هدایتش میکند

 

وقتی هم می گوید " باذنه " یعنی به هیچ چیز دیگری نیاز نیست

او رو به معرفت امام زمانش میرساند(صراط مستقیم)

نکته در این آیه و اون حدیث قدسی در خلوص نیته. اگر انسان خالصا طالب لقاء خدا و کسب رضایتش باشد خدا او را به معرفتش میرساند

ان کُنْتُمْ تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله

سبل السلام راه ولایت است و صراط خود ولایت است. صراط خود امام زمان(عج) میباشد

و مثل در نماز جماعت چطور مامون خودش را پشت امام جماعت میبیند که میتواند به او اقتداء کند حتی اگر امام پشت پرده هست . ما نیز با اینکه امام زمان پشت پرده غیبت است و با چشم ظاهر دیده نمیشود اما باید خودمان را در زندگی پشت امام زمان ببینیم و در تمامی لحظات زندگی به ایشان اقتداء کنیم

بله اگر خدا رو خالصانه دوست داریم باید که آنی از ولایت امام زمان غافل نشویم و حضورش را درک کنیم با اینکه هنوز ظهور نکرده اند

فاتبعونی: پس باید که از من امام زمان تبعیت کنید خودتان را تحت ولایتم ببینید حتی اگر خودم را نمیبینید

ان تطیعوه تهتدوا اطاعت را شرط هدایت قرار داده

نتیجه ولایت مداری و ولایت پذیری بخشش گناهان و رسیدن به معرفت نفس است

مثال شاگرد تو کلاس که عاشق معلمش هست رو فراموش نکنین با اینکه ممکنه سرش پایین باشه و داره چیزی مینوسه اما چون دلش پیش معلمش هست این دل اونه که معلم رو میکشونه بالای سرش و بناگاه میبینه که معلم داره دستی به سرش میکشه. بله برای عاشقان آقا جانمان که دلشون همیشه پیش ایشونه بزودی میبنن که درهای رحمت خدا باذن خدا اما "بکاسه و بیده ریا رویا هنیئا سائغا لا ظماء بعده" شامل حالشون میشه ان شاءالله.

برحمتک یا ارحم الراحمین

ان رحمت الله قریب من المحسنین

************************************

معرفت نفس از اسرار ولایته

من عرف نفسه فقد عرف ربه

. . .وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (نور21)

 و اگر فضل و رحمت خدا نبود احدى از شما پاک و پاکیزه نمى‏شد و لیکن خدا هر کس را مى‏خواهد منزه و پاک مى‏کند که خدا شنوا و دانا است .

معرفت نفس ما رو به فهم ولایت خدا و رسولش میرسونه

. . .وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (نور21)

 و اگر فضل و رحمت خدا نبود احدى از شما پاک و پاکیزه نمى‏شد و لیکن خدا هر کس را مى‏خواهد منزه و پاک مى‏کند که خدا شنوا و دانا است .

بله فضل خدا و رحمتش همان ولایت است

و خدا از ما خواسته که از فضلش بخواهیم " واسیلواالله من فضله

و هیچکس نمیتواند به تزکیه نقس برسد مگر اینکه از برکت ولایت به معرفت نفس برسد

و این خداست که در اثر معرفت نفس انسان را تزکیه میکند

ولاتزکوا انفسهم : از عیوب خود بی خبریم و استغفار ما تشریفاتی ست .

ایها الذین آمنوا، لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان، فانه یأمر بالفحشاء و المنکر و لو لا فضل‌اللّه علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابداً و لکن‌اللّه یزکی من یشاء واللّه سمیع علیم.» (نور، 24/21)

قالَ یا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (46)

شاید برای امثال من محکمترین و اولین قدم عمل به این آیه باشد تا مورد رحمت قرار گیریم

این که: " معرفت نفس یعنی آدمی باید نفس یا روح یا حقیقت خود را باید بشناسد تا بداند که چه بوده وچه شده وچه میتواند باشد "این غلط است

معرفت نفس این نیست که شما بدانید که چه بوده و چه شده و چه میتوانید باشید

معرفت نفس یعنی بفهمی که حقیقت تو چیست و از کجا آمده ای و آمدنت بهر چه بود

بر ما لازم است که نفس خود را بشناسیم

تا به آن جوابها برسیم والا انسان مرتب باید بدور خود بچرخد در همین عالم مادی و جسمانی خود

ما باید ببرکت ولایت از توبه و اصلاح عمل خود بهره ببریم

جدا شدن از منیت ها

تنها و نزدیکترین راه رسیدن به خداست

رسیدن یعنی فهمیدن. همه ما حقیقت همه ما در قرب الهی هست اما اونو رو لزوما نمی فهمیم

معرفت نفس یعنی بفهمی که حقیقت تو چیست و از کجا آمده ای و آمدنت بهر چه بود: یعنی که مبداء و مقصد خودت را شهود کنی و حکمت از آن مبداء و مقصد را دریابیم

**************************************

ُبیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36) رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار

در خانه‏هایى که خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وى در هر بامداد و پسین در آن یاد شود (36).

مردانى هستند که تجارت و معامله، از یاد خدا و نماز خواندن و زکات دادن غافلشان نمى‏کند. و از روزى که در اثناى آن روز دلها و دیدگان زیر و رو شود بیم دارند (37).

اذن خدا باید باشه

بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ

دل انسان خانه خداست. نفس انسان خانه خداست که اذن داده شده که حرمت داشته باشه و یاد خدا در آن همیشه باشه

بیت نفس

آنان که بیت نفس خود را تصاحب کردند و او را از اغیار خالی کردند هیچ مشغولیتی دیگر آنان را غافل از خدا و اوامر او نمیکند.

البته می دانید که مصداق کامل ایه ولایت است

و ایشان همیشه بیم دارند از آن روزی که دلها و دیدگان زیر و رو شود

با این وجود در ادامه آیه اعمال صالح ایشان را ذکر می کند : یعنی هیچکس از عمل بی نیاز نیست

یعنی روزی که در آن هیچ امنیتی برای دل و دیده نیست مگر آنکه به زیر سایه ولایت باشد

لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

 تا خدا بهتر از آنچه کردند پاداششان دهد و از کرم خویش افزونشان کند و خدا هر که را بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد (38).

آنان با ذکر خدا با معرفت خدا به زیر سایه ولایت سعی دارند که ولایت مدار باشند. و خدا هم به آنان را نصیبی از ولایت میدهد(و لهم نصیب مما کسبوا)

یعنی آنان را به سر سفره ولایت می نشاند(من فضله)

در آیه تجارت و بیع را از هم جدا کرده. یک علتش همان تجارت و بیع است ( مشغولیت های دایمی و مشغولیت های زودگذر )

وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

ما هنوز بیت نفس خود را تصاحب نکرده ایم

صاحب خونه خداست باید او اذنش را بدهد

شفیع لازم داریم (رجال لا بلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله)

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(ولی خدا ) انسان کامل را باید شفیع قرار دهیم.

وقتی که ما حقیقت و بیت نفس خودمان را تصاحب کنیم به اذن الله آنوقت حقیقت ما صبح و شب در حال تسبح و تنزیه خدا خواهد بود

دلیل این همه سر در گمی های فعلی ما اینه که بجای اینکه به حقیقت خودمون بر گردیم و او را شناخته و به اذن الله اونو تصاحب کنیم اومدیم توی این عالم دنیا و همین جا مونده گار شدیم . تا چشم بهم بزنیم باید این خانه دنیایی اجاره ای دنیایی رو تحویل صاحبخونه اش بدیم و برگردیم به اصل خودمون اما شاید دیگه اون موقع وقتی برای تصاحبش نداشته باشیم.

و آن موقع مواجه میشیم با یک خونه ای که شاید تا اون موقع حتی یک ذکر حقیقی با معرفت هم در او صورت نگرفته باشد

در صورتیکه: مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک_ چند روزی قفسی ساخته اند بهر تنم

اینقدر در میزنم این خانه را _ تا ببینم روی صاحب خانه را(یعنی مهدی صاحب الزمان عج را ان شاءالله)

 *******************************

هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان بالمومنین رحیما"(احزاب:43)

باور خدا و اینکه او به زودی دست مارو میگیره و از تاریکی ها بیرون میکنه و بسوی نور هدایت میکنه باغث میشه که آن توفیق رو شامل حال ما میکنه

باور خیلی مهمه . اعتماد به دستگیری خدا

خداوند فرموده: من به گمان خوش بنده ام رفتار میکنم

ما باور داشته باشیم و نگاهمون به دست خدا باشه که او ما رو از تاریکی های جهالت بیرون می آره و به نور معرفت میرسونه , بقینا میرسونه

سوره مبارکه اسراء آیه 25

رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًا

پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاه تر (از خودتان) است. اگر صالح باشید، قطعاً او آمرزنده توبه کنندگان است.

کان بالمومنین رحیما(خدا به اونهایی که باورش دارن رحیمه)

بله . اعلم منا فی نفوسکم

سوال: درون ما چیست(فی انفسکم)؟

که خدا از آن سخن میگوید

درون ما(درون جسم ما) یک روح الهی دمیده شده است

زمان قبض روح , آن روح از درون ما قبض میشود

کسب انسان هم مربوط به همان روح است

 

حقیقت انسان روح او نیست حقیقت انسان نفس اوست که از طریق روح با جسم ارتباط برقرار میکند

خداوند حقیقت ما را (نفس ما را ) در عالم ایجاد کرد بعد روح را در کالبد جسم مان دمید و هر دو را تحویل ما داد . روح وسیله ای برای اتصال نفس با جسم ماست ست و عالم دنیاست

اگه انسان بفهمد که من کیستم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود از حالت بهت و حیرت بیرون می آد

توی یک کاغذ بنویسید جسم توی یک کاغذ دیگه بنویسید روح این دو کاغذ رو بهم بچسبانید. بعد اون کاغذی که روش نوشتین روح رو با دست خودتان بگیرید و ببینید وقتی که دستتان را تکان میدهید آن به کاغذ به اصطلاح روح و بعد بلافاصله اون کاغذ به اصطلاح جسم به حرکت در می آد

شما مثالید برای نفس کاغذی که شما در دست گرفتید روح و آنکه به او چسبیده است جسم

دلیل این همه واسطه ها اینست که چون نفس از عالم مجردات است و از سنخ باطن عالم است خودش به تنهایی نمیتواند در عالم دنیا دستی داشته باشد پس خدا روح را خلق کرد تا واسطه ای بشود برای اتصال نفس به عالم دنیا( از طریق جسم او)

تا این که قد نفس بوسیله روح و جسم ش به عالم دنیا برسه و بتونه با انجام اعمال صالحه برای به کمال رسیدن خودش توشه جمع کنه

هر کس دلش پاک از هر گونه کینه ای باشد به معرفت نفس میرسد

هر کس دلش بی غل و غش باشد به معرفت نفس میرسد

"ان الصلوه تنهی عن الفحشی و المنکر"(عنکبوت: 45)

الصلو ه معراج مومن

امام صادق(ع) در لحظات آخر عمر خود فرمودند: "الصلوه الصلوه الصلوه"

نماز سکوی پروازه.

حضرت زهرا سلام الله علیها: خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.

فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛

الاحتجاج علی اهل اللجاج (طبرسی)، ج1، ص99

خدا ما رو در بهترین حالات خلق کرد(لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم) سوره تین: 4

پس از آن ما را به پست ترین حالات سقوط کردیم(ثم رددناه اسفل السافلین) تین: 5

الا الذین امنوا و عملوا الصالحات : تنها راه برگشت به حقیقت مان(احسن تقویم) باور خدا و انجام اعمال صالح است. مهمترین از اعمال صالح نماز است

احسن تقویم همون نفس ما و حقیقت ماست

باید یکبار دیگه به اون حقیقت مون برسیم

با باور خدا و اعمال صالحه که در راس آن نماز است

نماز سکوی پرواز است. اما در صورتیکه نماز گذار ولایت مدار باشد.

افضل الاعمال انتطار الفرج. این یک حقیقته.

امام صادق(ع): توقع امر صاحبک لیلک و نهارک(در شب و روزت منتظر فرج صاحب و مولایت باش)

خواهرانم شما از صبح تا الان منتظر فرج امام زمان(عج) بودین؟

 

نماز کسی برایش سکوی پرواز استکه ولایت مدار باشد یعنی مثلا از صبح تا به شب و شب تا به صبح منتظر فرج مولا و صاحبش باشد

من عرف نفسه فقد عرف ربه : فقط نماز گذار ولایت مدار یعنی فقط نماز گزار منتظر هر روز و هر شب فرج به معرفت نفس و نهایتا به معرفت امام زمانش و به معرفت خدا میرسد.

*************************************

 

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏7، ص: 138

[فرق بین پیامبر (ص) و دیگر مردمان، مانند فرق بینا و نابینا است‏]

" قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ" زیرا معناى این جمله به طورى که از سیاق آن استفاده مى‏شود، این است که: گر چه من در بشر بودن و ناتوانى مثل شمایم، لیکن این دلیل نمى‏شود که من شما را به پیروى خود دعوت نکنم، براى اینکه خداى تعالى مرا با وحى خود به معارفى آشنا کرده و شما را نکرده. و در نتیجه فرق من با شما مثل تفاوتى است که بینا با نابینا دارد، همانطورى که نابینا و بینا در عین اینکه در انسانیت مشترکند، در عین حال اوضاع و احوال آن دو حکم مى‏کند که باید نابینا پیروى بینا را بکند، همچنین جاهل باید عالم را متابعت بکند." وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلى‏ رَبِّهِمْ ..." ضمیرى که در" به" است به قرآن برمى‏گردد، خواهید گفت جلوتر اسمى از قرآن به میان نیامده بود تا ضمیر به آن برگردد؟ جواب این است که کلمه قرآن در تقدیر است، و جمله" ما یوحى الى" دلالت بر آن دارد.

بگو آیا بینا و نابینا یکیست ؟

بینایی که خدا اورا بینا کرده امام زمان است

آنوقت حقش نیست که ما که کوریم آنی دستمونو از تو دستش بیرون نیاریم؟

فاستغذ بالله . اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

والذین کفروا اعمالهم کسراب

اعمال کسانی که از ولایت جدا هستند مانند سراب است که تشنه گمان می کند اب است

خواهرانم اگه اینقدری که ما دنبال معارف هستیم دنبال عمل کردن به آنقدری که معرفت داریم بودیم با نور همان اعمال علی الخصوص اگه آن اعمال ناشی از انتظار فرج باشد زودتر به معرفت نفس و معرفت خدا خواهیم رسید.

افضل الاعمال انتظار الفرج

یعنی هر چه عمل صالح میتوانیم ناشی از انتظار فرج باشد

به آن میگویند ولایت مداری. یعنی سوزن پرگار وجودم فکرم ذکرم و نهایتا عملم بر نقطه ولایت یعنی بدلیل انتظار فرج است

باور کنین من که خودم اینطوریم یعنی هر وقت قراره درباره مطلبی سخنرانی کنم یا مطلبی را در گروه بگذارم یا به کسی چیزی بگویم از معارف الهی قبلش سعی میکنم لااقل اگه شده یک یا چند تا کارخالصانه برای رضای خدا و به جهت زمینه سازی ظهور انجام دهم حالا اگه وقت شد یک مقدار مطالعه هم میکنم اما اگه نشد مطالعه کنم میدونم که آن اعمالی که خالصانه بدلیل انتظار فرج اگه انجام داده باشم همان نور راهم میشود و در کلامم تاثیر خودش را میگذارد ان شاءالله

حتی اگه شده از ته دل بدلیل اینکه منتظر فرجش برای همین امروز هستم مقداری استغفار کنم

منتظر یعنی همین الان که با هم داریم گفتگو میکنیم احتمال زیاد بدهیم که شاید همین الان امر ظهور واقع شود

عمل کنیم دست بیچاره ای را بگیریم تا میتوانیم به همسر آرامش بدهیم طبق آیه 21 سوره روم تا میشه نگذاریم آب تو دلش تکون بخوره . تا میتوانیم به دیگران برسیم علی الخصوص ذو الحقوق

تا میتوانیم حق الله و حق الناس را ادا کنیم. تا میتوانیم جلوی زبانمان را بگیریم جلوی غضب و شهوت مان را بگیریم تا میتوانیم دعا کنیم با امام زمانمان ارتباط روحی برقرار کنیم

تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل : آماده شوید ، خدا به سما رحم کند ، ندای برای کوچ کردن در بین شما بلند شده است

مجردها تا میتوانند از خدا بخواهند که وصله مناسبشون رو اون وصله ای که خدا میپسنده براشون اونو زودتر به عقدشون در بیاره تا بتونن بهش آرامش بدن

ثواب همه اعمالمون رو به امام زمان عج هدیه کنیم

چه وثواب اعمال گذشته حال و آینده مان را

از منیت ها بیاییم بیرون. اون چیزی که نمیگذاره من خود حقیقی ام رو ببینم همون مشغول شدن به خودمه

امام صادق(ع) : در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش

کی به این توفیق میرسد که در شب و روزش منتظر فرج باشد؟ آنکه تند و تند هم حق الله را با نیت خالص و فقط به جهت زمینه سازی برای ظهور انجام میدهد و هم حق الناس را

فقط آنکس که شب و روزش حقیقتا منتظر فرج هست

یعنی کسی که هر آن احتمال ظهور را میدهد هر آن.

هر لحظه

مثل اینکه شما هر لحظه احتمال از راه رسیدن مهمان را میدهی

🔵آدم "صاحب خانه" که داشته باشد، نمی تواند به در و دیوار میخ زیادی بکوبد.

نمی تواند خانه را مال خودش کند. باید اجاره ی خانه اش را هرماه بپردازد . . .

🔵آدم "صاحب کار" که داشته باشد، باید حساب کارش را پس بدهد.

نمی تواند هر ساعتی دلش خواست برود و بیاید.

نمی تواند هرطور خواست کار کند . . .

🔴آدم"صاحب زمان"که داشته باشد . . صاحب زمان، یعنی صاحب زمانهایی که تلف میشود،

باگناه...

 با بیخیالی...

 یادمون باشد در برابر ثانیه هامون مسئولیم باید یک روزی به صاحبشان جواب پس بدهیم... گفتم : خدا کند که بیایی.

✨گفت : خدا کند که بخواهی✨

تند و تند کارهایت را میکنی خوشحال شاداب و با هدف کار میکنی که هر آن ممکنه مهمان از راه برسه

این یعنی حیات طیبه نه اونی که ما تا حالا داشتیم

👌🌹حیات طیبه یعنی اینکه شب و روزت منتظر فرج باشی (بفرموده امام صادق ع)

خدایا به حق معصومین(ع) و به حق آن آخرین ذخیره خودت به همه ما توفیق بده از منتظران لحظه به لحظه ظهورش باشیم ان شاءالله (که یقینا در آن حیات طیبه معرفت نفس, معرفت امام زمان عج و نهایتا معرفت و تقرب بخودت را به ما عطا خواهی کرد ان شاءالله).

التماس دعا برای تعجیل در فرجش

**************************************

قیامت:14

بل الانسان علی نفسه بصیره

 بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.

روح فقط یک رابط است. رابط نفس است با جسم

حقیقت ما نفس ماست و روح برای برقرار ی ارتباط حقیقت ما با جسم ماست

بل الانسان علی نفسه بصیره( بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.)

انسان فطرتا نسبت به حقیقت خودش بصیرت یعنی معرفت دارد

امام خمینی هم فرمودند نفس ادمی دو جنبه دارد ملکی و ملکوتی

ملکی(جسم ) و ملکوتی(روح و نفس )

بعضی از علماء فرموده اند که ما یک جسم داریم و یک روح و بعضی مثل: آیه الله حسن زاده آملی فرمودند: ما یک جسم داریم و یک روح و یک نفس

هر دو یک چیز رو میگن اما به تعابیری مختلف

من میگم جسمم را حرکت دادم . خوب کی این جسم را حرکت داد ؟ میگم روحم . بعد میگم روحم. خوب تو کی هستی که این روح و جسم رو به خودت اختصاص میدی و میگی روحم. اون حقیقت منه (نفس) که خدا بهش یک روح و یک جسم داده.

ما فطرتا بهش بصیرت داریم اما بدلیل مشغله ها و تعلقات دنیایی فراموشش کردیم اینه که خدا هم فراموشمون میشه

مثل: شما توی یخچال خودتون خیلی چیزها گذاشتین اما از بس فکرتون مشغول غافل از اون شدین

تعلقات ما رو غافل از حقیقت خودمون کرده

البته آیه را با قبل و بعدش بخوانید مربوط به صحنه قیامت که پرده های غفلت و دنیا رفع شده

اون بحث قیامت یک وجه اونه

بایدکه ما مجبور بشیم بریم سراغ یخچال خونمون و ببینیم که چی توش داریم و اون نیازه ماست

زمانی که ما خلاء در زندگیمون احساس کردیم و نیاز به اون بصیرت و معرفت نفس در وجودمون شدت پیدا کرد اونوقت میریم سراغش

قصه ما باید به این شکل ادامه پیدا کنه: اینقدر خودم را به این در و اون در زدم و نرسیدم

خسته ام از اینهمه پریدن و نرسیدن

همه چیز درجاتی داره

بله اول یک معرفت ابتدایی به خدا ایجاد میشه

بعد با عمل صالح که توام شد کمی منو به حقیقت خودم عارف میکنه

دوباره یک کم که عارف بخودم شدم معرفتم به خدا بیشتر میشه و دوباره یک کم دیگه عمل صالح میکنم

و اینکار ادامه پیدا میکنه تا زمانیکه شفیع می آد تو کار (مهدی صاحب الزمان عج رو شفیع قرار میدم)

اونوقت هست که معرفت نفس منتهی به معرفت امام زمان عج و نهایتا به معرفت نسبی خدا میرسه

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا. خدانگهدارتون

*****************************************************************************************

پیام 25 پیش به سوی ظهور:

پیام های پیش به سوی ظهور

بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت حقیقت خودمان

(قسمت سوم)

همه ما سفری روحانی در پیش داریم ، باید موفقیت در  این سفر را از خدا بخواهیم تا در طی آن ، علاوه بر شناخت حقیقت خودمان (معرفت نفس), برای ظهور امام زمان(عج) بهتر تلاش کنیم ان شاءالله.

مراحل این سفر:

1- گذر از جسممان- (گذر از تعلقاتمان در این دنیای مادی و طبیعی)(الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)خدایا انقطاع کامل بسوی خویش را به من عطا کن

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

2- رفتن فراتر ازروحمان- ( و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک)و دیده های دل ما را به نوری که به آن نور تو را مشاهده کند روشن ساز.

پاره کن پرده از میان من و خود

تا کند جلوه رخ ماه تو اندر دل من

3- رسیدن به حقیقتمان(نفس)- (حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور)تا اینکه دیده بصیرت ما حجابهای نور را از هم بدرد.

ما را نصیب روی تو, با این حجاب نیست

بردار این حجاب از آن روی گل عذار

4- فناء در خدا- ( فتصل الی معدن العظمه)و به معدن عظمت برسد.

با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند

از عاشقان بی دل, همواره دست گیرند

5- بقاء به خدا- (و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک) و جان های ما به عز قدس تو در آویزد.

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

با استفاده از مناجات شعبانیه و اشعاری از امام خمینی( ره)

پیام 6 انصار المهدی:

پیام های انصار المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم

وظایف ما زمینه سازان ظهور امام زمان(عج):

 (با توجه به علائم حتمی ظهور)

ر-دعوت مسلمان عالم  به وحدت  و آگاه کردن مردم جهان به مظلومیت و حقانیت آل محمد(ص) خصوصا نسبت به مظلومیت امام حسین(ع) و شیعیان واقعی ایشان

 وحدت این است که در سایه قرآن و سنت و سیره رسول اکرم(ص)،یکپارچگی و یکرنگی خود را حفظ کنیم. ما باید همه مسلمانان را به وحدت دعوت کنیم.وحدت مسلمانان در مقابله با دشمنان اسلام خیربست بسیار بزرگ.

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «در میان شما جماعتی باشند که دیگران را به خیر و نیکی فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر بنمایند و آنها هستند که رستگار میشوند.» (آل عمران، 104)

از علائم حتمی ظهور کشته شدن نفس زکیه است. نفس زکیه در هنگام خروج سفیانى به مدینه مى‌رود و در آنجا مسلمانان را به اتحاد و ترقى اسلام و وحدت و یکپارچگى دعوت مى‌کند و چون لشکریان سفیانى به مدینه رسیدند، او از مدینه به سوى مکه رهسپار مى‌شود و در آنجا نداى وحدت سر مى‌دهد و صداى خود را به مردم دنیا مى‌رساند، و مظلومیت و حقانیت آل محمد صلى الله علیه وآله را به جهانیان اعلام مى‌نماید.).(192) ( کفایة الموحدین ) 3/

همه ما نیز باید در جهت زمینه‌سازی ظهور، نه تنها مسلمانان را به وحدت دعوت کنیم بلکه باید مردم جهان را نسبت به مظلومیت و حقانیت آل محمد(ص)، مظلومیت امام حسین(ع) و شیعیان واقعی ایشان هم آگاه کنیم.

امام حسین(ع): به خدا قسم خون من از جوشش نمی افتد تا اینکه خدای متعال حضرت مهدی (عج) را برانگیزاند تا انتقام خون مرا از هفتاد هزار نفر از منافقین و فاسقین بگیرد.

(موسوعه کلمات امام حسین ص 371)

اگر اسلام دین حق است و خداوند آن را برای همه مردم عالم فرستاده، چرا کاری نمی‌کند تا همه به آن ایمان بیاورند؟ (سوال 27)

سوال جوانان غیرمسلمان و پاسخ قرآن

(سوال جوانان غیر مسلمانان و پاسخ قرآن)

پاسخ:

در قرآن کریم ، سوره یونس آیه 99 آمده است :   

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ   

و اگر پروردگار مى‏‌خواست تمام آنها که در روى زمین هستند همگى (از روى اجبار) ایمان مى‏‌آوردند، آیا تو مى‏‌خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟(ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)

و در سوره بقره آیه256 نیز آمده :   

لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ

در قبول دین، اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏.  

« اکراه و اجبار- که معمولا از قوى نسبت به ضعیف سر مى‌‏زند- وقتى مورد حاجت قرار مى‏‌گیرد که قوى و ما فوق (البته به شرط اینکه حکیم و عاقل باشد، و بخواهد ضعیف را تربیت کند) مقصد مهمى در نظر داشته باشد، که نتواند فلسفه آن را به زیر دست خود بفهماند، (حال یا فهم زیر دست قاصر از درک آن است و یا اینکه علت دیگرى در کار است) ناگزیر متوسل به اکراه مى‏‌شود، و یا به زیردست دستور مى‏‌دهد که کورکورانه از او تقلید کند و...»( تفسیر المیزان ج‏2ص  521 )  

«اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏‌تواند جنبه تحمیلى داشته باشد:

الف- بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشکار، نیازى به این موضوع نیست، آنها متوسل به زور و تحمیل مى‏‌شوند که فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلال‌هاى نیرومند.

ب- اصولا دین که از یک سلسله اعتقادات قلبى ریشه و مایه مى‏‌گیرد ممکن نیست تحمیلى باشد زور و شمشیر و قدرت نظامى در اعمال و حرکات جسمانى ما مى‏‌تواند اثر بگذارد نه در افکار و اعتقادات ما.» (تفسیر نمونه ج2ص281 )

گفتگوهایی با خواهران انصار المهدی (عج) : بخش اول (گفتگوی16 تا 1)

مطالب کلاس های دارالقرآن

اگر خواهران یا دخترانی را میشناسید که مایل به شرکت در گفتگوی اینترنتی "مهدی‌شناسی" شبکه مان (فقط نیم ساعت در روزهای سه شنبه و پنجشنبه ) هستند به ایشان بفرمایید در تلگرام به این شماره دختران"یک یا زینب"و خواهران"یک یا فاطمه" ارسال کنند و در صورتیکه به زبان انگلیسی هم مسلط هستند میتوانند برای شرکت در گروه "رجبیون" شبکه "یک یا مهدی " را ارسال کنند (به شماره 09389888710) والبته اگر یوزر نیم user name دارند هم میتونند بفرستند

"گفتگوها یی با خواهران انصار المهدی"

در کلاس اینترنتی (مهدی شناسی)

شماره 1

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هیچ کس خداوند را به گناهی بزرگ تر از جهالت خانواده و فرزندانش ملاقات نمی کند .(آشتی با امام زمان ص ۱۹۸ )پس خوب است امر به معروف و نهی از منکر را از خانواده شروع کنیم.

خوب خواهران عزیزم روی این حدیث کار کردید؟

شما میدونستید این بزرگترین گناهه که خانواده و فرزندان آدم جاهل به معروف یا منکری باشند؟

ببینید ما فکر میکردیم بزرگترین وظیفه ما در قبال خانواده و فرزندانمان سرویس دادن به آنها و نهایتا تربیت آنان بوده در صورتیکه بزرگترین وظیفه ما تعلیم آنان است

امر به معروف و نهی از منکر کردن بزرگترین خدمت به امام زمان(عج) میباشد و صحبت کردن یکی از روش های امر به معروف و نهی از منکر است

قصه امر به معروف و نهی از منکر برای رفع بیچارگی خودمان است ما از خدا و امام زمان دور افتاده ایم و انجام واجبات خصوصا این واجب به ما کمک میکند که به ایشان نزدیک بشویم

خوب خواهران عزیز بگین ببینم آیا تا بحال امر بمعروف و نهی از منکر را برای رفع بیچارگی خودمان انجام داده ایم ؟

آنرا با هدف رفع بیچارگی خودمون یعنی در واقع تفرب بخدا خیلی کم انجام داده ایم. ما اگر امر بمعروف و نهی از منکر کردیم برای نجات دیگران از بیچارگی شون بوده برای اینکه اونها رو نجات بدیم برای اینکه اونها بد کردند و ما میخواهیم کمکشان کنیم

دلیل اول و آخرش که خدا امر بمعروف و نهی از منکر را واجب کرده اینه که دست ما بدین وسیله گرفته بشه

اما چون ما خودمان را گم کرده ایم اگر هم کار خیری انجام میدیم نه خیرش به خودمون میرسه نه به دیگران

1- فهمیدیم که باید در درجه اول خانواده و فرزندانمان را بوسیله امر به معروف و نهی از منکر از جهالت بیرون بیاریم

2- برای  تعلیم و آگاهی دادن به آنهاست تا دیگر آنان نسبت یک سری مسائل جاهل نباشند

3- آن چیزی که در صحرای محشر ما بخاطر آن مواخذه میشویم جهالت خانواده و فرزندانمان است

و لاغیر

یکی از القاب امام زمان(عج) داعی الله است

ما هم باید لااقل در این زمینه با ایشان سنخیت داشته باشیم یعنی دیگران را دعوت به الله بکنیم و آن لازمه اش آگاهی دادن به دیگران هست علی الخصوص به ذو الحقوق

خوب خواهران عزیزم ما نباید بگذاریم هیچیک از اعضای خانواده مان جاهل نسبت به دین و احکامش باشند و این لازمه اش این است که خودما ن را از جهالت بیرون بیاوریم و فقط قصدمان در امر بمعروف و نهی از منکر نجات خودمان از بیچارگی ها و تقرب بخدا باشد

ببینید خودسازی ما در صورتی میسر است که ما خودمان را بشناسیم اینکه کی میخواد چه کسی رو بسازه

بله معرفت نفس کلید همه مشکلات عالمه اما باید این رو هم بدونیم که بزرگترین گناه در محضر خدا اینه که خانواده و فرزندانمان جهالت داشته باشند پس باید پله به پله هر جقیقتی را که توفیق فهم اونو پیدا میکنیم به خانواده هم مستقیم یا غیر مستقیم بفهمونیم(خدا میخواد همه بنده هاش از جهالت بیرون بیایند و هر کسی رو در خانواه خودش مسئول این کاره. خدا در زمین عاملینی داره که کارهاشو از طریق اونها انجام میده ما باید از عاملینش باشیم ان شاءالله)

شماره 2

بسم الله الرحمن الرحیم سلام خواهران عزیزم: دلیل اینکه خیلی از ما خانم ها نمیتونیم نمیتونیم جلوی زبانمان را بگیریم چیه؟ یعنی انگار همش باید یک چیزی بگیم

دلیل اینکه ما خانم ها عموما نمیتونیم جلوی زبانمون رو بگیریم فطریه. این قرار خدادادیه چرا که ما باید با زبانمون خیلی کارها بکنیم که عموما نمیکنیم . حضرت زهرا(س) یک جمله معمولی را که اگر حضرت علی(ع) میخواست به بچه هایش بگه شاید آن را خیلی ساده میگفت اما خانم با کلی کلمات محبت آمیز آن رو ادغام میکرد و میگفت. وقتی پدرشان می آمدند آنقدر با صفا و  محبت آمیز با ایشان حرف میزدند که ایشان را ام ابیها خواندند

خواهران عزیزم خدا فطرتا این قوه را در فکمان گذاشته که آقامون امام زمان اینقدر احساس تنهایی نکنه تا آنگونه محبت آمیز و زیاد باهاش حرف بزنیم

شما میدونید که ما قراره با این فک زدنمون چقدر دلهای شکسته رو در این عالم آروم کنیم؟ شما میدونید که ما قراره چقدر آبروهای ریخته رو جمعش کنیم

شما میدونید ما قراره چقدر خدا رو با کلمات عاشقانمون سر ذوق بیاریم

میدونید که ما قراره چقدر خانواده مون رو با کلمات محبت آمیز در حسرت یک لحظه بیشتر در خانه ماندن بگذاریم

شما میدونید ما با مزاح کردن متعادل و مناسب چقدر لبخند ها رو باید در این دوره وانفسا به چهره خانواده خود برگردونیم

خواهران عزیزم میدونم نه من و نه شما این چیزها رو به این شکل نمیدونستیم اما بیاییم از امروز که داریم دور هم در کلاس مهدی شناسی نشستیم از خدا بخواهیم که مانند آقا مون امام زمان که میدونم از زبانش بسیار بیشتر و بهتر از اینها در این عالم استفاده میکنه به ما هم توفیق بده در حق این زبان و در حق دیگران دیگه بیشتر از این کوتاهی نکنیم

میگین چطوری؟ عزیزم ما فطرتا چطور خوب بودن رو بلدیم فقط معرفت خوبیها را نداشتیم

یعنی اگر آدم بفهمه که یک چیزی مثل این زبان چه نعمت بزرگیه که خدا به ما زنها بیشتر داده آنوقت به بهترین شکلی از اون استفاده میکنیم

وااسفا از بابت این عمر و این همه استعدادی که تا بحال هدر دادیم

ماهه رجبه و ماه استغفار همه با هم "الهی العفو" (همه فواید زبان ما خانم ها رو یادداشت کنیم که یادمون نره)

شماره 3

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران عزیزم : چرا امام زمان(عج) در عین حالی که اینقدر عاشق امتش هست اما ازشون کناره گیری میکنه (به غیر از اولیاء خدا)؟

چرا ایشون از امثال ما ها کناره گیری میکنه؟

خواهران عزیزم: آقای خوبیهای ما آقای مهربونیها برای این از ما کناره گیری میکنه که آبروی ما نره

ایشون میزان هستند

اعمال ما نسبت به ایشون سنجیده میشه

وقتی کنار ما باشند فاصله ی زیاد ما مشخص میشه و ابرومون میره

درسته ؟

به تعبیری وقتی سفیدی بیاد کنار سیاهی آنوقت سیاهی خودشو بیشتر نشون میده

بله الان هم میزان هست اما وقتی که سفیدی از سیاهی کناره گیری کنه در واقع اجازه مقایسه کردن را به دیگران نمیده. و از آقامون مهربونتر خداست که موقعی اذن دیدار امام زمان را به بنده ای میده که لااقل با آقا سنخیتی پیدا کرده باشه

اصلا دلیل طولانی شدن غیبت ایشان اینه که لااقل ما شیعیان سنخیتی با آقامون پیدا کنیم

محبت واقعی به خدا, امام , امت, خانواده و ......ما یک عمره که با گناه کردنمون به عملا به شیطون محبت نشون دادیم

الهی العفو

خوب ادامه بده آنها رابطه دارند خوب بعدش چی میخوای بگی؟

روایت هست که امام زمان(عج) در لحظه ظهور میفرمایند "جاءالحق و زهق الباطل" یعنی حق آمد و باطل نابود شد" در زمان غیبت هم همینطوره یعنی باید باطل در وجود ما نابود بشه تا ایشون برای ما هم ظاهر بشن

و تا آن محقق نشه خدا اذن نمیده که ما به آقا مون نزدیک بشیم در نتیجه آقا از ما کناره گیری میکنه تا آبروی ما بیشتر از این نره . خواهران عزیزم مثل کسی که پیاز یا سیر خورده خودش هیچوقت پیش کسی که اونو نخورده نمیره که آبروش نره

اگه آدم معرفتش بره بالا خودش دیگه سراغ باطل نمیره

خوب خواهران عزیزم بریم تا دیر نشده(منظورم تا اجلمون نیومده ) زودتر با استغفار خودمون رو خصوصا در این ماه رجب پاک کنیم و دقت کنیم که همانطور سفید و پاک بمونیم تا شاید روزی و ساعتی ما هم اذن دیدار پیدا کنیم. التماس دعا خداحافظ تا فردا ان شاءالله

به نظرتون گناهان ما که نمیتونیم جلوشو بگیریم حجابهایی برای  کسب معرفت نمیکشه

در خاتمه: استغفار کنیم تا حقایق معرفت آشکار بشه. خداحافظ

 

شماره 4

خواهران عزیزم: میدونین چی باعث میشه ما از خدا و اماممان دور بشیم؟ تقریبا از همه چیز مهمتره؟

منیت ریشه همه گناهان است اما بزرگترین گناه چیه که باعث میشه ما از خدا و اماممان دور بشیم؟

اول کمی تفکر کنید تفکر توام با توسل. تفکر+توسل= تقرب

*ترس

ترس از چی؟

بزرگترین گناه بفرموده امیر المومنین ترس از غیر خداست

وقتی که آدم خدا رو بخدایی قبول داشته باشه بهش اعتماد میکنه و توکلش به خدا زیاد میشه در نتیجه او را تو صحنه میبینه  و او رو در کارهای خیر حامی خودش میبینه و آنوقت هست که شیطون حتی از اون بنده میترسه دیگه همه موذیان از او میترسند چون او خدا را حامی خودش در کارهای خیرش میداند و او در نتیجه فقط از خدا میترسد و لا غیر. در رابطه با آقا جانمان هم همینطوره.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «إن المومن یخشع له کل شی و یهابه کل شی ثم قال إذا کان مخلصاً لله أخاف الله منه کل شی حتی هوام الارض و سباعها و طیر و حیتان البحر» «اگر مؤمن به مقام خلوص رسید چون او از غیر خدا نمی ترسد و خدای تعالی همه چیز را از او می ترساند حتی گزند حیوانات و درنده های زمین و پرندگان آسمان و ماهیان دریا را.

یعنی اینکه ما جزاز خدا و از اینکه امام زمان از دستمون ناراحت بشن از هیچ چیز تو این دنیا نیباید بترسیم تا دنیا و حتی شیطون جلوی ما به زانو بیفته ان شاءالله فقط باید از این بترسیم که نکنه کاری کنیم که نارضایتی خدا رو در بر داشته باشه  و نکنه که آقامون ازمون دلگیر و نا امید بشه .. خب تا گفتگویی دیگر خدا نگهدار

 شماره 5

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران عزیزم: چقدر دلتون برای امام زمان(عج) تنگه؟

میشه آدم دلش برای کسی خیلی تنگ باشه آنوقت خیلی وقتها هم اصلا بیادش نباشه؟

واقعا کسی تا حالا  دلش برای کسی تنگ شده؟

کسی که برای کسی دلش خیلی تنگ باشه قرار و آروم نداره هر جا میره از اون حرف میزنه برای رسیدن به اون کارهای زیادی میکنه خیلی زیاد همه دعایش رسیدن به اونه مرتب با هاش حرف میزنه براش مرتب نامه مینویسه ............

خانم ها باید ایراد خودمون رو بفهمیم هی نگیم آره من دلتنگ اویم من فلان و فلانم. ..........

بیاییم بفرموده امام هادی با حرکت لبهایم و دهانمان با هاش حرف بزنیم و معجزه اون رو هم ببینیم

درسته اما نگین که ما خیلی دلمون برای آقا تنگ شده به این دلتنگی ما دلتنگی شدید میگن؟

کاش ادعاها مون  لااقل راست بود و با اون حرفامون داریم خودمون رو گول میزنیم

بله اول از هر چیز باید اقرار به بی وفایی ها و بدیهایمان بکنیم بعد هم با استغفار و ابراز شرمندگی از خدا توفیق سوختن در فراق امام زمان را بخواهیم از خود آقا بخواهیم از معصومین(س)  بخواهیم امروز از امام جواد(ع) عیدی بخواهیم تا شفاعت کند و ما از دلسوختگان واقعی آقا جانمان بشویم ان شاءالله

بله اگر کسی بره تو خط آقا امام زمان(عج) دیگه گناه نمیکنه

بله اول از هر چیز باید اقرار به بی وفایی ها و بدیهایمان بکنیم بعد هم با استغفار و ابراز شرمندگی از خدا توفیق سوختن در فراق امام زمان را بخواهیم از خود آقا بخواهیم از معصومین بخواهیم امروز از امام جواد(ع) عیدی بخواهیم تا شفاعت کند و ما از دلسوختگان واقعی آقا جانمان بشویم ان شاءالله . تا گفتگویی دیگر خداحافظ و التماس دعا

شماره 6

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران عزیزم:

امام زمان(عج) فرمودند:

اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می شوی و اگر طلب کنی مییابی.(بحارالانوار؛ج ۵۱ ؛ص ۳۳۹

آیا ما به آن رشد و کمال معنوی رسیده ایم؟

بحث سر طلب کردنه آیا ما تا بحال واقعا آنرا طلب کرده ایم؟

بفرمایید جواب دهید لطفا

و بحث سرچی طلب کردنه

پس دو مطلب هست : 1- واقعا طلب کنیم 2- رشد و کمال خودمان را در عالم معناء و باطن طلب کنیم

ایشان فرمودند که اگر خواستار رشد و کمال معنوی(یعنی در عالم معناء و باطن) باشی هدایت میشوی و اگر طلب کنی میابی

ما خیلی وقتها اصلا نمیدونیم که چی باید طلب کنیم یا چه چیزهایی برای طلب کردن وجود داره

ما یک عالم معناء و باطن داریم همانگونه که یک عالم مادی و طبیعت داریم.

همانطور که ما در عالم ماده و طبیعت یک رشد و کمال جسمانی داریم , در عالم معناء نیز یک رشد و کمال روحانی و معنوی داریم

اول باید بفهمیم که چی میتونیم بطلبیم بعد از ته دل و خالصانه آنرا طلب کنیم

ما با توانایی های و نواقص جسمانی خودمون کمی آشنا هستیم اما با توانایی ها و نواقص روحانی خودمان خیلی بیگانه هستیم

یک سوال: آیا فکر نمیکنید اون خلاء که در زندگی ما ها وجود داره اون عدم رشد و کمال معنویه؟

اول با دقت به مطالبی که میگم فکر کن بعد برو جلوتر ما داریم فعلا از چگونگی رشد و کمال معنوی میگیم

هدف رو نشناختیم که آنطور که باید و شاید آنرا طلب نمیکنیم

ما خواه نا خواه در این عالم دنیا رشد و کمال مادی و جسمانی را قاعدتا داریم اون چیزی که شاید آنقدر  زیاد نداشته باشیم رشد و کمال معنویه

آخه ما اگر رشد و کمال معنوی داشته باشیم میتوانیم به امام زمانمون نزدیک بشیم میتونیم بخدا نزدیک بشیم

خوب حالا سوال: ما چطور میتوانیم به آن توفیق برسیم؟

با طلب خالصانه و از ته دل

دل جای طلب برای خیلی چیزهاست اما شرطش اینه که همه در یک راستا و در یک جهت باشه نه در تضاد با همدیگه

اگر در یک راستا و در یک جهت بود مورد قبول درگاه الهی واقع میشه اما اگر در تضاد بود(جمع نقیضین محال است) پس حاجت روا نمیشویم

جهاد زن خوب شوهر داری کردن است خدمت به آنها بهترین نردبان کمال است

خواهران عزیزم: الدنیا مزرعه الاخره

ما باید همان رو هم از خدا خالصانه و از ته دل طلب کنیم (خدایا ضدو نقیض ها را در ما از بین ببر و دلمان را فقط جا و  ماءوای خودت قرار ده

بهترین عبادت پا گذاشتن رو دله پس  از خدا بخواهیم که توفیق پا گذاشتن رو دلمون رو بهمون بده و ضد و نقیض ها را از وجودمون برطرف کنه و ما رو به رشد و کمال معنوی برسونه ان شاءالله

امام زمان (عج) فرمود: هر که خواسته اى و حاجتى از پیشگاه خداوند متعال دارد بعد از نیمه شب جمعه غسل کند و جهت مناجات و راز و نیاز با خداوند، در جایگاه نمازش قرار گیرد.

کسی توفیق حقیقی این کارهای خیر رو پیدا میکنه که به کارهای واجب زندگیش با آگاهی دل بده نه از سر واکنه

آدما هیچوقت انچنان راضی از همدیگه  نمیشن.  مهم انجام وظیفه است وظیفه اصلی یک خانم یا یک مادر انجام کارهای خونه نیست بلکه دل دادن به خانواده است آرامش دادن به آنهاست نه اینکه بخاطر دنیا و کارهای دنیایی یا حتی کارهای خانه از خانواده اش سلب آسایش کنه. برای همدیگه هم خیلی دعا کنیم تا گفتگویی دیگر خداحافظ

شماره 7

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران عزیزم:

ما خیلی وقتها دلمون میگیره اما باور کنید قصه دلتنگی های ما برمیگرده به امام زمانمون.

آخه ما یتیمان آخر الزمانیم.

آخه میشه آدم یک آقایی به این خوبی داشته باشه و یتیم باشه.

پسر مهزیار نقل می‌کند که پس از توسلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از سلام و معرفی خود، به این‌که از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابالحسن؟

گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.

گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.

وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطاب به او می‌فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟

 پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.

حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟

آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟

(دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری. به نقل از سایت اندیشه قم)

درسته زیاد کردن اموال و قطع رحم

شما ببینید از چند سال پیش تا حال چقدر به اموالمون اضافه کردیم و چقدر بیشتر از قبل  قطع رحم نمودیم

باید منیت ها رو بگذاریم کنار. آخه عادت کردیم که "همه چیز باید حول محور من و تمایلاتمون باشه.

بله کاملا درسته اشکال همین جاست که خودمون رو با چیزهای کاذب سیراب میکنیم در صورتیکه اگه بجای اون دیگران را در حد توانمون سیراب میکردیم اقا جانمان هم ما را حقیقتا سیراب میکرد.

بله هر کسی با دنیایی که اونو احاطه کرده مشغول شده اما عموما به آن مشکل بر میگرده که ریشه همه بدبختی ها منیت هست.

درسته.اما مال اندوزی و صله رحم و مال اندوزی تا حد زیادی در اختیار اقایان است .ما خانمها چه کار میتونیم بکنیم

بله ما همه داریم امتحان میشیم اما اینکه ما در عصری زندگی میکنیم که نمیشه از گناه دوری کنیم غلطه چراکه امام زمان(عج) و اولیای خدا هم در همین عصر زندگی میکنند

خانم ها اگه بخوان در حد خودشون میتونند از تمایل به مال اندوزی دوری کنند اگر خانم ها تمایل به مال اندوزی نداشته باشند آروم آروم روی همسرشان هم اثر میگذارد روی بچه ها و زندگیشان هم اثر میگذارد

همین الان اگه کسی بتونه بره کربلا یا مکه نمیره اصلا جمع میکنه که بره. بله میگن خیلی خوبه که آدم بره زیارت حالا باشه یک بار برو اما نوبت بعد دیگری رو بجای خودت بفرست از او در زندگیش دستگیری کن. یا نه برای بچه ام فلان مدل گوشی رو میگیرم چون خیلی ها دارند. خانم ها : مرد اگر به معراج میرسه از دامن زنه اگر هم به فساد میرسه از دامن زنه

بله ساده زیستی ساده و بی آلایش بودن ساده لوح بودن نیست بلکه ساده به آقا رسیدنه

بچه مذهبی ها یی که ما باشیم فقط شعار میدیم تو وقت عمل همه یک توجیهی می آرن

بله صله رحم خیلی کم شده چون خدا را فراموش کرده ایم

بهترین مردم اونیه که خیرش به مردم بیشتر از همه برسه اما ما همه اش بفکر خیر رسانی به خودمون هستیم . با آمد و رفت نشد با تلفن و موبایل بالاخره باید یک جوری صله رحم انجام بشه

وقتی صله رحم در مقابل اطاعت از شوهر قرار بگیره وظیفه خانم مگه چیزی به جز از اطاعت همسراست؟

ببینید صله رحم:

 در درجه اول: به یاد دیگران بودن است

در درجه دوم: کاری برای دیگران کردن است . کمک رسانی به دیگران است

(حتی بعضی اوقات صله رحم را چون نفع خود مون  توی اونه انجام میدیم)

در درجه سوم: برقراری ارتباط و جویای حالشان شدن است به هر طریقی

در درجه چهارم: سرکشی و دیدار آنان است

شما آخری رو میچسبید و میگید همسرمان نمیگذارد

خدایا بحق حضرت حضرت زهرا (س) یک عنایت بفرما که ما بجای توجیه کارها و رفتار هامون یک خورده واقع بینانه با خدا دیدن رفتارهایمان را اصلاح کنیم ان شاءالله

خواهران عزیزم بیایید بیشتر فکر توام با توسل داشته باشیم تا اینکه بخواهیم یک جوابی به خودمان بدیم و خودمونو رو به یک طریقی فقط توجیه  کنیم

تا گفتگویی دیگر خدانگهدار(اللهم عجل لولیک الفرج)

 

شماره 8

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان(عج): شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند میرسند که از گناهانی که نهی شده اند؛ احتراز نمایند .(بحارالانوار ؛ ج ۵۳ ؛ص ۱۷۷)

بنظر شما بزرگترین گناه چیه؟

که اگر ما خصوصا از آن احتراز کنیم به فرج امام زمان میرسیم ان شاءالله

امام صادق(ع)

 بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان که می‌فرماید: «هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد»

شرک دو نوع است: شرک جلی و شرک خفی

الحمدلله ما شرک جلی (آشکار) نداریم

اما شرک خفی (یعنی در کنار توجه قلبی و لفظی و عملی به خدا به غیر خدا هم توجه داشته باشیم) تا دلتون بخواد بهش عادت کردیم

خوب خواهرانم با توجه به آن همه شرک خفی که در زندگی داریم, ما به آن عاقبت و فرجام نیک و زیبای خداوند(یعنی ظهور امام زمان ) میرسیم؟

خواهر عزیزم امیدواری به الطاف خدا لازمه اش یاری رساندن به امام زمان ا ست(از تو حرکت و از خدا برکت) الطاف خدا خداوند میفرماید: ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم

اصلا شرط حاری شدن الطاف خداوند اینه که ما تلاش کرده و از او و معصومین(ع) کمک بخواهیم تا ما را شفاعت کنند ان شاءالله

خواهران عزیزم: الحمدلله که اینقدر متوجه شدیم که با این شرک خفی که ما داریم (که آن خود موجب تمامی گناهان ماست) نمیتوانیم به ظهور یعنی آن فرجام زیبای خداوندی برسیم

خوب بسم الله از امروز خصوصا از خداوند و از معصومین(ع) و بویژه امام زمان(ع) مرتب با لب و دهانمان و از ته قلبمان کمک بخواهیم و شروع به پاکسازی قلب و لفظ و عمل خود از شرک خفی کنیم

شرک خفی یعنی توجه قلبی به غیر خدا که متعاقبا به شرک در لفظ و عمل هم منجر میشود

بله هر گناهی ناشی از غفلت از خداست (یعنی یا در اثر شرک یا کفر است)

خوب بسم الله الرحمن الرحیم به امید و توسل به خدا و معصومین(س) بریم به پاکسازی در درجه اول قلبمون از توجه به غیر خدا و خانه دلمون را فقط به خدا اختصاص بدیم ان شاءالله .

و السابقون السابقون اولئک المقربون(ان شاءالله برای همدیگه دعا و از همدیگه سبقت بگیریم)

هر کی هر جا خوب بشه بقیه هم به برکت وجود او خوب میشن(خوب خیلی دیر شده خداحافظ) از همین لحظه شروع کنیم)توسل+ تفکر (شرک زدایی)= تقرب

  شماره 9

بسم الله الرحمن الرحیم

قالَ (علیه السلام) : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ، بى یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلى وَ شیعَتى.

امام زمان(عج) فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

سوال: پس جرا ما اینقدر بلاها و فتنه ها در عالم در جامعه و در خانواده و ..............داریم؟

نگفته فقط از شیعیانم بلکه حتی از هر کی که ایشون رو  می شناسه

سوال: پس جرا ما اینقدر بلاها و فتنه ها در عالم در جامعه و در خانواده و ..............داریم؟

امام زمان(عج) فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

آیا این حدیث منحصر به زمان ظهور است؟

اگر نه پس سوال: پس چرا ما اینقدر بلاها و فتنه ها در عالم در جامعه و در خانواده و ..............داریم؟

لطفا سوال را دقیق جواب دهید: پس جرا در حال حاضر ما اینقدر بلاها و فتنه ها در عالم در جامعه و در خانواده و ..............داریم؟

یعنی ما برای رفع بلا و فتنه کاری نمیتونیم کنیم یا نباید بکنیم تا آقا ظهور کنن؟

اینکه برای رفع بلا ها و فتنه ها نباید کاری بکنیم که غلطه . هر کی هر کار میتونه باید بکنه اما سوال اگر بوسیله ایشون بلا ها و فتنه ها رفع میشن پس جرا در حال حاضر ما اینقدر بلاها و فتنه ها در عالم در جامعه و در خانواده و ..............داریم؟

چون ما از ایشان کمک نمی گیریم

قالَ (علیه السلام) : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ، بى یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلى وَ شیعَتى.

 

امام زمان(عج) فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

بی(بوسیله من) . اما متاسفانه کمتر از این وسیله استفاده میکنیم

بله ما قلبا ایشان را به عنوان یک دستگیره محکم قبول نداریم

هر دری باید یک دستگیره داشته باشد تا بوسیله آن بتوانیم در را باز کنیم

در رحمت خدا, امام زمان(عج) است.

این باب الله الذی منه یوتی(کجاست آن در خدا که از آن در وارد رحمت خدا شویم

میدونید کجاست؟ او پشت حجاب ناباوری ماست پشت حجاب غفلت های ماست او پشت حجاب عدم یقین ماست البته بدلیل گناهانمان هست که این ها حجابی برای قلبمان شده است(الهی العفو

آدمها نباید از خدا نا امید بشن (نا امیدی از خدا از گناهان کبیره است نا امیدی از امام زمان از گناهان کبیره است

خودشان مگه نفرمودند که : قبل از اینکه دعای شما از دهانتون به گوشتون برسه ما اونو میشنویم پس: تو خود حجاب خودی

بردار حجاب تا جمالش بینی

تا طلعت ذات بی مثالش بینی

خدایا بحق زهرای مرضیه به ما قلبی توام با یقین عطا بفرما(که آن حاصل نخواهد شد مگر با استغفار و اصلاح در عمل)

تا گفتگویی دیگر خداحافظ

 

شماره 10

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت امام مهدی (عج) : ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند . پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید .

إنا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم ، و لو لا ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الأعداء ، فاتقوا الله جل جلاله و ظاهرونا .

(بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 175

سوال: ما چطور میتوانیم امام زمان(عج) را پشتیبانی کنیم؟

ببینید مگر نه اینکه اولین و مهمترین قدم در پشتیبانی کسی دل دادن به اوست؟

در همه جا همینطوره اگر زن بخواد از شوهرش یا مادر بخواد از بچه هاش پشتیبانی کنه در درجه اول باید بهش دل بده

مگر نه اینکه اگر کسی بخواد از کسی پشتیبانی کنه باید اول اونو درکش کنه؟

ما داریم راجع به همون راهکار صحبت میکنیم

و مگر نه اینکه ما یک دل بیشتر نداریم یعنی نمیتونیم هم دل به دنیا و تعلقاتمان بدهیم هم به امام زمانمان؟

دلمان هم در صورتی بدرد آقا میخوره که دلمون دریایی باشه آسمونی باشه نه از جنس خار و خس

باید در دلمون آقا رو درکش کنیم

دلمون باید آنقدر بزرگ باشه آنقدر گنجایش داشته باشه که بتونه قطب عالم امکان رو درک کنه

درسته؟

پس برای پشتیبانی کردن از آقا جانمان باید در درجه اول بهشون دل بدهیم نه هر دلی, بلکه دلی که توام با درک او باشه(خیلی ها ممکنه به کسی دل بدهند اما درکش نکنند این دل بدرد اون کس نمیخوره

دلی که هم گنجایش زیادی داشته باشه هم آسمونی و ملکوتی باشه(الهی باشه

بله ما فکر کردیم همینطوری میشه به آقا دل داد در صورتیکه اول باید به مردم دل داد فاصله ما تا آقا جانمان دل دادن حقیقی به مردمه(ایشون از ما  یکدلی ما با مردم رو میخواد)

ما خودمون رو برتر از مردم میدونیم که نمیتونیم بهشون دل بدهیم

یا بهتر بگم اگه ما خیلی خوب باشیم لااقل دیگران رو بدتر از خودمون میدونیم

اول باید کسی رو بدتر از خودمون ندونیم

مگر خدا نفرمود که ای موسی برو و کسی را که از خودت بدتره  بیار به نزد من در میقات و او کسی را که بدتر از خودش باشه پیدا نکرد آخر یک سگ گندیده ای را داشت به میقات می آورد که دست او را هم رها کرد و گفت نه او هم شاید از من بهتره. به میقات که رسید ماجرا را برای خدا بیان کرد و خداوند فرمود بذات خودم قسم اگر آن سگ را با خودت آورده بودی همان موقع تو را از نبوت خلع میکردم

آقا یک دل میخواد نه شاید هم 313 دل که وقف آقا باشن نه وقف خودپرستی و منیت هاشون و با این خودپسندیهایمان نمیتوانیم حتی در مرحله اول که دل دادن به اوست (دلی که آقا رو درک کنه) موفق باشیم دیگه چه برسه به پشتیبانی کردن از آقا با رفتار و گفتارو قلم ........ هر چیز دیگه ای.

خوب برای امروز فکر میکنم بسه بیاییم تمرین کنیم و خودمان را برتر از دیگران نبینیم یعنی دیگران را بدتر از خودمان نبینیم و آنوقت دلمان گنجایش زیادی پیدا میکنه از جنس ملکوت میشه و توفیق دلدادگی به امام زمان رو پیدا میکنه و متعاقبا در عمل, رفتار, گفتار و قلم مان اثر خودشو میگذاره. تا گفتگویی دیگر یا بهتر بگویم تا دلدادگی حقیقی به آقا جانمان خدانگهدار

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 شماره 11

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم خواهران عزیزم: برای زمینه سازی ظهور باید خوبتر از این که هستیم باشیم

سوره فصلت آیه 34 "ادفع بالتی هی احسن" دقیقا اشاره به این داره

میفرماید که خوبی و بدی مساوی نیستند یعنی اون خاصیتی که خوبی روی بدی داره بدی روی خوبی نداره

چراکه شما میتونید با خوبی بدی رو و موانع ظهور را از میان بردارید (جاء الحق و زهق الباطل) اگه حق بیاد باطل میره

برای اینکه بدها خوب بشن باید خوبها خوبتر بشن

پس نتیجه میگیریم که در واقع ما با این یک ذره خوبیهامون مانع از ظههوریم

چراکه اگر ما خوبتر میشدیم موانع ظاهری ظهور برطرف میشدند

خوبیهای محدود و یکنواخت ما در واقع از موانع باطنی ظهورند

اگر خوبها خوبتر بشن آنوقت طبق آخر همین آیه : حتی آن کسی که گویی با شما سر دشمنی دارد دوست و خویش تو میگردد

فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم

فهمیدم که موانع حقیقی و باطنی ظهور همین خوب بودن نسبی ماست

و آیه بعد میفرماید که باید 2 خصلت در ما باشد تا خوبتر بشیم و آنهم اینه که: 1-صبر داشته باشیم و 2- صاحب حظ عظیم باشیم

منظور از صبر اون صبریه که نگاهمون به سمت خدا باشه نه صبری که تو خودمون فرو رفته باشیم

دیدین ما خیلی وقتها صبر میکنیم اما تو خودمون میریزیم بعد از یک مدتی هم نا امید میشیم و آنوقت همون صبر رو هم از دست میدیم

بله همین ها یعنی خوبتر شدنه

صبر باید صبر زیبایی باشد "فاصبر صبرا جمیلا" صبر خودش نردبانیست برای رسیدن بخدا اما کسی با این نردبان بخدا میرسد که درحین بالا رفتن از این نردبان به بالا توجه و امید داشته باشد نه به پایین

صبر چند نوع هست اما اول اجازه بدین خود صبر را بفهمیم

یالله بیا بدی رو با خوبیهای بیشترت و با بیشترین خوبیهایت دفع کن

تو که همه اش دم از ظهور می زنی بسم الله شروع کن

شما دوباره یک نگاهی به اول آیه 34 بیاندازید

فرمود ببین اول بهت گفتم که بدی و خوبی مثل هم نیستند

صبر و بی صبر یکی نیستند و صبر خوب و بد هم یکی نیستند

اگر تو صبر کنی خوبه اما اگه صبر خوبی داشته باشی آنوقت تو میتونی بدی را دفع کنی یعنی حتی آنهایی که با تو دشمنی داشتند خویش و دوست تو میشن

اینکه ما تا حالا در قبال ظهور داشتیم صبر بوده اما اگر صبر خوبتر در قبال مثلا مسئله ظهور داشته باشیم آنوقت موانع ظهور برداشته میشه طبق آیه قران

صبر خوبتر در قبال ظهور یعنی در عین حالی که برایش صبر میکنیم برایش خوبتر میشویم

و در حین صبر خوبتر شدن یعنی رفع موانع ظهور کردن

حالا همین مثال رو ببر تو زندگیت در قبال مشکلاتت

این یک قانون الهیه

اما خدا وکیلی ما تا حالا در قبال مشکلاتمان صبر کردیم و خوبتر شدیم یا اینکه صبر میکردیم تا دیگران خوبتر بشن؟

چه خبره فکر کنم به آخر خط رسیدیم روایت هست آخر الزمان خانم ها در عین حالیکه تو خونه هاشون نشستن عالم میشن . خداکنه این علممون به عمل تبدیل بشه

بله عزیزم حتی صبر خوب آقا جانمان برای خوب شدن ماست و همونه که داره حتی موانع ظهور رو در ما از بین میبره

قاعده کلی رو فراموش نکنیم هیچوقت فراموش نکنیم که: خوبها باید خوبتر بشن تا بدها خوب بشن(ادفع بالتی هی احسن) البته حالا کی گفته که ما خوبیم

همه این نعمتها همه برکات همه توفیقات در این عالم به برکت خوبیها آقا جانمانه

خوب خواهران عزیزم : احیانا همه بدیهای در خانواده در فامیل در محله در اجتماع در جامعه و در عالم منتظر خوبتر شدن ماست تا آنها هم رفع بشوند و

التماس دعا

شماره 12

بسم الله االرحمن الرحیم

سلام بر همگی

ما طبق آیه 34 سوره فصلت متوجه شدیم که اگر ما خوبتر بشیم بدها خوب میشن

فهمیدم که آنقدر بدانوسیله بدها خوب میشن که دشمن به دوستی مهربان تبدیل میشه

خواهران عزیزم خوبتر شدین؟

تا انشاالله زمینه برای ظهور آقا جانمان فراهم بشه

بله خود قران هم این مطلب رو تایید میکنه که این کار هر کسی نیست مگر کسانیکه خدا بهشون 2 توفیق بدهد: !- صبر(منظور صبر جمیله) و 2- حظ عظیم

"و مایلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم"(فصلت: 36) و داده نمیشوند آن را(آن توفیق خوبتر شدن" مگر آنانکه صبر کردند و داده نمیشوند آنرا مگر صاحب بهره بزرگ

صاحبان حظ عظیم آنهایی هستند که بهره ای عظیم از کمال انسانیت و خصال نیک دارند

وجه اشتراک این دو ویژکی را خداوند چگونه بیان فرموده؟

برای خوبتر شدن باید صبر کرد تلاش وسیع کرد

وجه اشتراک آن دو ویژگی را خداوند در کلمه "و ما یلقیها" بیان کرده (یعنی داده نمیشود) بنا را بر ندادن گذاشته

و اینکه اصل قضیه اینه که من خدا باید بدم یا ندم

و این توفیق دفع بدی با خوبتر شدن (یعنی زمینه سازی برای ظهور) به هر کسی داده نمیشه

داره آدرس میده میگه من خدا باید بدم که به هر کسی هم این توفیق رو نمیدم پس اگر معرفتشو پیدا کردید بیایید و آن را ازم بخواهید (اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه)

به هر کسی توفیق دفع بدیها رو نمیدم مگر که توفیق خوبتر شدن بهش بدم و اون توفیق رو در صورتی بهش میدم که اول صبر و بعد بهره عظیمی از انسانیت رو بهش بدم

خواهران عزیزم یعنی خدا به هرکسی که توفیق خوبتر شدن رو داده در سایه صبر و حظ عظیم (کمال انسانیت) به او داده

بله اما او به آدمهایی که معرفتشو دارند و دعای از روی معرفت میکنند فقط این جور عنایت میکنه پس خوب گوش کنیم و بعد اون توفیق رو با معرفت ازش بخواهیم

بلافاصله در آیه بعد میفرماید: "و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه هو السمیع العلیم"

"و اگر شیطان تو را از پای در آورد با وسوسه پس بخدا گناه ببر خدا بدرستیکه شنوای داناست"

بله خدا هم قبول داره که سخته اما میگه مگه من نیستم خوب به خودم پناه بیار من میدونم و میشنوم پس به خودم بگو

باور کنید ما اگه در معرفت پیدا کنیم خدا ویژه به ما نگاه میکنه

اما ما حتی درست گوش نمی دیم که خوب بفهمیم .

فرموده اند: "یک ساعت تفکر معادله 120 سال عبادته

تفکر+توسل= تقرب

اما خواهشا الان راجع به چیزی دیگر فکر نکنید

فقط به این فکر کنیم که یک راه برای زمینه سازی ظهور هست و اون اینه که ما با خوبتر شدنمون بدها رو هم خوب کنیم(این یک قانون الهیه)

1- بدی را با خوبتر شدنت دفع کن

2- و این توفیق فقط در اثر صبر و حظ عظیم حاصل میشود

3- این خداست که این صبر و حظ عظیم را به هر کسی نمیدهد مگر که اهمیت آنرا خوب بفهمیم و اون رو با معرفت ازخدا بخواهیم

تازه وقتی او این توفیق رو داد تازه کارمون در می آد یعنی شیطون از هر دری وارد میشه و میخواد صبرت رو(صبر سازنده رو برای خوبتر شدن ازمون بگیره و اون بهره ای عظیم از کمال انسانیت رو همچنین) اما ما باید با تموم وجود بخدا پناه ببریم و با لب ودهانمون ازش کمک بخواهیم

در یک کلام: باید خوبتر بشیم و لازمه اش صبر و صاحب بهره ای عظیم از کمال انسانیت(حظ عظیم) است و اگه خدا رو بخدایی قبول داریم و بهش اعتماد داریم خیلی آروم مثل بچه ای که میدونه مادرش داره براش غذا می آره بهش پناه می آره و صبر میکنه و مثل آدمهای با کمال نگاهش به مادرشه تا براش غذا بیاره

ببخشید این بار خیلی خسته شدید مطلب مهم و دقیق بود تا گفتگویی دیگر خدانگهدار التماس دعا

  شماره 13

 در سوره فصلت آیه 20 خداوند میفرماید: " حتی اذا ما جاءوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا بعملون" - تا چون همه بر در دوزخ رسند آن هنگام گوش و چشم ها و پوست بدن هایشان بر جرم و گناه آنها شهادت دهند.

در سوره فصلت آیه 20 خداوند میفرماید: " حتی اذا ما جاءوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا بعملون" - تا چون همه بر در دوزخ رسند آن هنگام گوش و چشم ها و پوست بدن هایشان بر جرم و گناه آنها شهادت دهند.

این آیه بسیار در جهت معرفت نفس به ما کمک میکند

ما از این آیه نه تنها به شعور و نطق اعضاء و جوارحمان پی میبریم بلکه به دلیل نطق و شعور آنها . چراکه آنها حجت های خدایند و باید روزی هر چه که از اعمال ما را دریفت کرده و فهمیدند به سخن در آیند و آنها را بیان کنند

اما نکته بسیار مهمی هم که در این آیه مشهود است اینه که اگر در آیه گفته گوش هایشان, چشم هایشان و پوست هایشان چه بسا خواشته ما را متوجه عالم ماده بکنه که تو مالک آن هستی.

پس حقیقتا تو اینها نیستی بلکه اینها ملک تو هستند دارایی تو هستند و تو خود حقیقتت چیز دیگریست

از سفری میگوید که همه در پیش داریم و آن سفر آخرت است و همه هم بدر دوزخ خواهند رسید کفار طبق این آیه قران از شهادت اعضاء و جوارح شان حیرت زده میشوند. اما مومنین چون به این مطلب واقف بودند حیرت نمیکنند

 

این آیه نه تنها از سفر آخرت میگوید بلکه از سفر روحانی میگوید که ما باید از خود جسمانی و مادی مان گذر کرده و جلوتر از روحمان برویم تا به حقیقت خودمان برسیم .

We all have an spiritual trip:

- To pass our body (this material and natural world)

-Go futher than our spirit

-To reach our reality(Nafs)

Let’s start it soon and worship God at its shadow!

ما همه یک سفر روحانی در پیش داریم:

-گذر از جسم مان(این دنیای مادی و طبیعی)

-رفتن فراتر ازروح مان

-رسیدن به حقیقت مان(نفس)

بیاییم زودتر این سفر خود را شروع کرده و در سایه معرفت نفس بعبادت خدا بپردازیم

خوب این را موقعی بهتر میفهمیم که بین جسم , روح و نفس خود را تمیز بدهیم تشخیص بدهیم

خداوند در این آیه با اشاره به این بعد جسمانی وجود ما چه بسا میخواهد به ما بفهماند که شما(حقیقت شما -نفس )بیایید و جسم خود را و تک تک دارایی های خود را تشخیص دهید و حالا که همه اعضاء و جوارحت میتوانند نطق کنند شما از طریق روح خود تا میتوانی حرفهایت را به این عالم دنیا ارسال کن(مسج کن)

یک مثال برای شناخت نفس: ما یک جسم داریم و یک روح و یک نفس. روح رابط بین نفس و جسم است. مثل الان که ما داریم در جایی که هستیم با توجه به موضوعی چیزی را مینویسیم و ارسال میکنیم نفس ما نیز در جایی در عالم مجردات با توجه به موضوعی مشغول ثبت اعمال و رفتاری از طریق جسم مان میباشد. و همانطور که اگر در این حین اینترنت قطع شود ما از اون جایی که هستیم دیگر نمیتوانیم پیامی بدهیم , اگر اجل ما برسد ارتباط روح ما با جسم مان قطع میشود و نفس ما دیگر نمیتوانند از طریق جسم مان اعمال و رفتاری را به این عالم دنیا ارسال کند.(روح در اینجا حکم اینترنت را دارد که اگر قطع بشود از جسم و انسان قبض روح بشود, دیگر نفس او نمیتواند با جسمش ارتباط برقرار کند در نتیجه او دیگر هیچ عملی را نمی تواند بوسیله جسم به عالم دنیا ارسال کند). به همان دلیل تا اینترنت مان یعنی روحمان قبض نشده باید هر چی میخواهیم(حقیقتمان یعنی نفس مان) بوسیله جسم مان با اعمال و رفتارمان به این عالم دنیا ارسال کنیم. و خوشا بحال آنان که در این فضای نه مجازی بلکه ملکوتی از نفس شان بوسیله برقراری ارتباط با روح(اینترنت) پیام هایی خیر(بوسیله جسم شان و اعمالشان) در این عالم دنیا ارسال میکنند. ان شاءالله

توجه توجه: تا اینترنت وجودمان قطع نشده یعنی قبض روح نشدیم بیاییم و تا میتوانیم پیام های خوبی را از طریق جسم مان (با اعمال صالح) به این عالم دنیا ارسال کنیم

 – شماره 14

سلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مراحل سیر الی الله

(تفسیر فرازی از مناجات شعبانیه با استفاده از اشعار امام خمینی ره)

-الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

 

-و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک

پاره کن پرده از میان من و خود

تا کند جلوه رخ ماه تو اندر دل من

 

-حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور

ما را نصیب روی تو, با این حجاب نیست

بردار این حجاب از آن روی گل غدار

 

-فتصل الی معدن العظمه

با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند

از عاشقان بی دل, همواره دست گیرند

 

-و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

 

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

خودش باید به ما این توفیق رو بده یعنی ببخشه بلا عوض

توفیق اینکه کاملا بسوی خودش منقطع بشیم

"الیک " حکایت از یک سفر دارد سفر بسوی خدا

کمال انتقطاع در این سفر مد نظره

انقطاغ

یعنی بریده شدن از غیر او چرا که جمع نقیضین محاله

کمال یعنی نهایتش در اوجش در اوج انقطاع

باید در دعاهایمان در وقت اضطرار مان بخودش بگیم در نیمه شب بگیم بفرموده امام خمینی(ره) بخدا بگیم:

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

یعنی منو از غیر منقطع کن

این دام های نفسانی و شهوانی را از دست و پایم باز کن

میخوام بین من و تو پرده ها دریده بشه اما در هنگام خلوت با تو ای خدا میخوام پرده برام بزنی که اونجا فقط من باشم و تو

و هدفم هم "الیک " میباشد یعنی رو به دیار دلدار

و نکته در اینه که برای من ببخش این توفیق رو "لی"

در حدیث خداوند خطاب به انسان فرموده: من همه عالم را برای تو خلق کردم اما تو را برای خودم

اینجا در این فراز مناجات شعبانیه ما بفرموده علی(ع) از خدا میخواهیم که برای من ببخش کمال الانقطاع بسوی خودت را . مگر تو نگفتی همه عالم برای منه . خوب حالا من از تو میخواهم که این توفیق انقطاع از همه چیز و حرکت بسوی خودت را برای من که اینقدر دوستش داری ببخش

و سلام بر همه شما دلسوختگان راه خدا

   این یک گفتگوست نه یک مجلس سخنرانی در فضای مجازی

اگر برای ما انقطاع از غیر خدا حاصل نشود این برای ما یک قفس است

باز کن این قفس و پاره کن این دام از پای

پرده زنان پرده دران رو به دیار دلدار

ببخشید میگن موقع دعا باید مراقب باشی چی میخوای؟

خوب حالا یک سوال: چرا ما بجای اینکه از غیر خدا منقطع باشیم خیلی وقت ها از خدا منقطع میشیم؟

سختی آن در اینه که ما شاید هنوز مفاسد و مضرات انقطاع از خدا رو نفهمیدیم والا بچه ای که میفهمه که پیش مادرش چه آرامشی داره اون موقع براش سخت میشه که دستش از تو دست مادرش بیاد بیرون ازش دور بشه

سختی در امید داشتن به غیر خداست و عاقبت ان امید رها شدن و تنها ماندن است این سخته

خوب سوال رو لطفا جواب بدین

درسته بریدن از همه چیز و همه کس هم راحت نیست. باید خالصانه و متضرعانه خصوصا نیمه شب ها بخدا بگیم که خودش اسباب آنرا فراهم کنه: "الهی هب لی کمال الانقطاع الیک........."

خوبه جالبه این نشون میده که هم و غم ما اینه که مبادا تو سختی قرار بگیریم خوب خدا هم صدامونو میشنوه و از دلهای ما خبر داره

من از درد و درمان و .........آن پسندم که جانان پسندد (چی بود وسطش)

بله ما با ترس امتحان میشیم

خدا میخواد ببینه که ما بهش و به امتحاناتش اعتماد میکنیم یا نه؟

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

ببین عزیزم به این چیز هاش زیاد فکر نکن به این فکر کن که آیا خدا رو بیشتر از همه چیز دوست داری یا نه؟ و اینکه آیا میخواهید عازم سفر الی الله بشی؟ به ملاقاتش برسی یا نه؟

پس به او اعتماد کن توکل کن و ازش بخواه که به هر طریق که خودش رضایت داره تو رو بسوی خودش و فقط و فقط بسوی خودش منقطع کنه

امتحان به تناسب اعمال انسان برگزار میشه یعنی هر چه گناهان بیشتر باشه او امتحانات سخت تری از بنده اش میگیره تا اونو پاکترش کنه. و باز به اینهم زیاد فکر نکنیم . بله هر که چرکش بیشتر باشه وقتی میخوان تمیزش کنند بیشتر دردش میگیره.

خوب حالا بگین بهترین کار برای اینکه زیاد بهمون در این انقطاع از غیر خدا سخت نگذره باید چکار کنیم ؟ باید تا میتونیم استغفار و اعمالمون رو اصلاح و بهتر کنیم ان شاءالله

.نحوه و کیفیت امتحانات الهی به اعمال انسان بستگی داره ؟ گناهان ظرفیت انسان رو پایین میبره پس نترسین گناهکاران سخت امتحان نمیشن بلکه امتحانات را سخت میبینند. پس الهی العفو و اصلاح اعمال

 

تا گفتگویی دیگر خدانگهدار و التماس دعا برای همدیگر در جهت این سفر الهی ان شاءالله

شماره 15

سلام علیکم

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهران عزیزم: عیدتون مبارک باشه ان شاءالله

عید شما هم مبارک

در دعای امشب شب نیمه شعبان بخدا باید بگیم که:

"سیدی الیک یلجاء الهارب" ای آقای من بتو پناه آورده شخص گریزنده

خواهرانم میدونیم این یعنی چی؟ این ما رو میگه ها

همش میگیم خدا اما میزیم دنیال غیر خدا

اینجا اقرار میکنیم به آن (اولین مرحله اجابت دعاست این)

الاقرار بالذنب - اقرار به گناهانم

"و منک یلتمس الطالب" و از تو درخواست دارد طالب و جوینده

یعنی ای خدا دیگه وقتش رسیده که این فراری بیاد و خودش درخواست و طلب کنه که ببندیش به درگاهت

خدایا ما کجا و این همه لطف و کرمت کجا

نکنه آقامون اینقدر دست تنها شده که رو ما ها هم داره حساب باز میکنه

در هر صورت آمدم بگم که امشب دیگه منو ببند به درگاهت

البته تشنه ام اول سیرابم کن (واسقنا من حوض حده بکاسه و بیده ........)

بله سوال کنید خیلی هم خوشحال میشم

این ها راهکارهای رسیدن به معرفت نفسه. هدیه خداست به ما به میمنت ولادت ذخیره خودش

اگه اجازه بدین به جمع بندی اون هم میرسیم

"و علی کرمک یعول المستقبل التائب" و بر کرم تو تکیه کند عذر خواه توبه کننده

یعنی ای خدا ای آقای من بنده گریز پای تو چون حقیقتا دیگه تو رو طلب میکنه داره التماست میکنه ک برای عذر خواهی و توبه اش به کرمت تکیه کرده است(این جمع بندی این چند فرازی که تا حالا خوندیمه)

"ادبت عبادک بالتکریم " ادب نمودی بندگانترا ببزرگواری

آخه شرط لازمه به معرفت رسیدن ادب داشتن در محضر خداوند

آخه شرط لازم به معرفت رسیدن ادب داشتن در محضر خداونداست

و انت اکرم الاکرمین تو بنده هاتو ادب آموختی با تکریم کردن آنان چرا که تو یی کریمترین کریمان

بله چون ادب نداریم

انسان وقتی بی ادب شد این طوری میشه یعنی آقا رو به اندازه یب خوردنی هم نمیخواد

اگر ما هم تو زندگیمون دیگران رو بندگان خدا رو علی الخصوص ذو الحقوق رو تکریم میکردیم نه تنها خودمون ادبرا بلکه به دیگران هم ادب می آموختیم

ببین خدا میفرماید در خاتمه خطبه 34 نهج البلاغه که حق وحقوق متقابل امام و امت را بیان میکند در بیان 4 حقی که امت به گردن امام دارد میفرماید این حق امت که امامش برای اینکه امتش به معرفت برسند به اونها ادب یاد بده

خوب ببینیم که خود امام زمان چطور میخواد به ما ادب یاد بده. خوب اینو دقیقا از خدا یاد گرفته چراکه خدا هم برای تادیب ما را تکریم کرده, و امام زمان هم دقیقا برای تادیب ما ما رو تکریم کرده

شما فکر میکنید این همه که تو عالم ما رو تکریم میکنند برای خوبی ماست نه امام زمان واسطه شده که دیگران ما رو تکریم کنند تا ما در عین حالیکه از بیچارگی های خودمون آگاهیم به این لطف و شفاعت آقا واقف بشیم که ایشون پا در میونی کردن و اون موقع نه تنها از خجالت آب بشیم بلکه خودمان نیز مودب بشیم و دیگران را نیز بدون هیچ شرط و شروطی اکرام کنیم

ببینید همه فهم همه اینها لازم و ملزوم هم هستند همه میخواد ما رو به معرفت نفس برسونه شما کمی حوصله کنید اینها همه این معارف مثل دونه های تسبیح اند که باید به هم وصل بشوند تا ان شاءالله هم از یک جا مثل امشب سر در بیارن و از ما دستگیری بشه. اما چشم در اولین فرصت دقیقا به مبحث بالا نیز گریزی میزنم

خوب عزیزم حالا خوب گوش کن کسی که بخواد به معرفت نفس برسه باید:

1- چون شخص گریز پای یکدفعه به آغوش خدا خالصانه پناه بیاره(سیدی الیک یلجاء الهارب) خواهرانم مخصوصا امشب مکث نکنید برید و غسل کنیدو مخصوصا دعای کمیل که امشب سفارش شده رو که خوندین از ته دل بخدا بگین "الهی و ربی من لی غیرک"

آدم گریز پای یعنی یک پاش داره میره طرف دیگه اما با قلبش طرف دیگه ای (عملا داره میره طرف غیر خدا اما قلبش طرف خداست)

2- و در اوج طلب خالصانه ازش التماس کنه که: " و منک یلتمس الطالب" مخصوصا امشب خواهرانم خیلی باید به مهدی اش قسمش بدیم و التماسش کنیم که من واقعا دیگه خریدارت شده ام میخوام تازه امشب یوسفت رو هم خریداری کنم

3- و در اوج شرمندگی و عذرخواهی از بابت یک عمر سر بهوایی و روسیاهی به کرمت تکیه کنه"و علی کرمک یعول المستقبل التائب" یعنی خواهرانم امشب باید تنها امیدمون به کرمش باشه

و تا میتونه باید بندگان خدا رو علی الخصوص ذوالحقوق رو تکریم کنه بدون هیچ چشمداشتی یا کینه ای که احیانا از قبل نسبت بهشون داشته"ادبت عبادک بالتکریم " خواهرانم آخه اونهم ازبس ما رو تکریم کرده ما داریم نمک گیرش میشیم و بدانوسیله مودب نیز

خوب اینها راهکارهای رسیدن به معرفت نفسه اینها رو بعد از دقت در مطالب کلاس مهدی شناسی بخونید و در خودتون پیاده کنید تا ان شاءالله به آن حقایق همین امشب برسید. آخه خواهران عزیزم شما توقع نداشته باشید که کسی بتونه آنقدر معرفت نفس رو خوب توضیح بده و به آن وسیله بهش برسی نه. این محاله آن توضیحات در کلاس مهدی شناسی برای اینه که جرقه ای در دل ایجاد بشه اونوقت با عملی کردن این فرازهای مناجات چون امشب به ما اذن ورود به عالم روحانیات داده شود ببرکت وجود مولود امشب حضرت حجت مهدی صاحب الزمان(عج) ان شاءالله

با این وصف اگه کسی براش جا نیفتاده (نه معرفت نفس بلکه این 4 فراز مناحات امشب ) تو خصوصی بیاین و بیشتر با هم صحبت کنیم. معرفت نفس هدیه ایست از جانب خدا به تمام کسانی که از راهش که این 4 مورد است وارد میشوند.

تا گفتگویی دیگر خدانگهدار

 شماره 16

سلام علیکم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب خواهران عزیزم: بیایین درباره تنها شرط و مهمترین شرطی که پیامبر((ص) درباره ازدواج مطرح کرده و به آن دستور داده اند گفتگو کنیم

پیامبر(ص): " به هم شان خود دختر دهید و از آنان دختر بگیرید"(نهج الفصاحه,ح 1131)

آنوقت شما ملاک هایتون تا بحال برای دختر گفتن یا دختر دادن تا بحال چی بوده؟

آنوقت شما ملاک هایتون تا بحال برای دختر گرفتن یا دختر دادن تا بحال چی بوده؟

بفرمایین لطفا

وضع مالیش خوب باشه

تحصیلات بالایی داشته باشه

کار درست و حسابی داشته باشه

اخلاقش خوب باشه

قیافه خوبی داشته باشه

ولایتی باشه

مقید به انجام واجبات و دوری از محرمات باشه

شما چیزی نمیخواین بگین

تعداد افراد خانواده شون زیاد نباشن

ترک یا نمیدونم فارس و لر و .....چی چی نباشه

سفید باشه

نه این درست نیست پس بی ایمان ها و بی تقوایان اصلا نباید ازدواج کنند؟ درسته؟

بله ازدواج ایده ال اونی که توش همه محسنات باشه اما ما باید ببینیم که اگر طرف مهمترین اصل را هم شان بودن و هم کفو بودن هست رو اول داره یا نه

عزیزم ما داریم راجع به سخن پیامب(ص) صحبت میکنیم که ایشون اکیدا فرمودند دختر رو به هم شانش بدین و دختر بگیرید

پیامبر(ص): " به هم شان خود دختر دهید و از آنان دختر بگیرید"(نهج الفصاحه,ح 1131)

یعنی این شرظ اساسیه

بله . و اگر کسی هم شان کسی باشه و بقیه محسنات رو هم داشته باشه نتیجه اون وصلتشان فرزندان پاک و عالی و ایده آلی میشه

اما اگر فقط هم شان باشن لااقل آبشون تو یک جو میره و زبان همو میفهمند و میتونند سالیان سال بخوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنند

در تاریح اسلام نگاه کنید امام حسین(ع) با هم شاو خودش ازدواج کرد که نتیجه اش این امامان (ع) شد

هم شان بودن مهمترین اصل باید باشه . شما ببینید همسری که خدا برای امام حسن عسکری انتخاب کرد نه هم دینش بود نه هم ملیتش نه هم سطح از لحاظ مالی و نه هم فرهنگ اما او یک شخصیتی وارسته داشت که با وصلت با امام عسکری (ع) صاحب مولوی شد که قراره همه عالم را از بی عدالتی نجات بده

عزیزم بیاییم بین نظرات خودمون و نظر دین و رسول الله (ص) یک فرقی قائل باشیم

بله اما ما آنقدری که عقل و فکر و تحربیات و شنیده هایمان را ملاک قرار میدهیم شاید آنطور که باید و شاید به دستورات دین فکر و عمل نمیکنیم

بله اون دین و ملیت و زبان و مال و فرهنگ و تحصیلات و همه اینها شخصیت و شان انسان رو شکل میدن

اما اینم ممکنه که دو نفر در یک شرایط از این لحظ ها مساوی بزرگ شدن اما شخصیت شون با هم فرق کنه

این اتفاق ممکنه تو یک خانواده هم پیش بیاد. اینقدر خواهر و برادر ها هستند که هم شان و هم کفو هم نیستند یعنی از یک شخصیت بر خوردار نیستند

بله کاملا درسته .

اما عموما مردم همه بچه هاشون رو مومن میدونن و فقط همون رو ملاک قرار میدن

یا میگن بچه من فلان تحصیلات یا امکانات مالی رو داره و فلانی نداره پس بهش دختر نمیدم

بجای اینکه در درجه اول به شخصیت اونها فکر کنند و اون رو اصل قرار بدن هر کدوم یک چیزی میگن

بله خداوند نظر خودش رو از طریق پیامبرش به ما رسونده

دلیل عمده اختلافات خانوادگی عدم درک همدیگه است نه دین و بی دینی آدمها

حالا بقول شما بعضی ملاکشون پول و تحصیلات و غیره هست بعضی هم دین و ایمون اما اینها هیچکدام اصل نیست همینه که اینقدر جونا مجرد موندن

نه عزیزم شخصیت آدمها در اثر خیلی چیزها شکل میگیره

عزیزم شما میشه بک کمی فعلا گوش کنید و مواظب باشین که تجربیات و نظرات خودتان باعث نشه که مطالب و دستورات پیامبر را ندیده بگیریم

بله اونها فقط تنها خلاء زندگیشون دینه. و تازه اگر در مواجه با حق قرار بگیرن چون هر دوتاشون از یک شان و شخصیت برخوردارند یکی از یک طرف نمیکشه یکی از طرف دیگه و هر دو حق را با هم قبول میکنند و برای بچه ها هم تضاد پیش نمی آد

هم شان بودن و هم کفو بودن مهمترین اصله(یعنی شخصیت شون باید بهم بخوره)

ببینید ما میگیم چی؟ در سوره حمد(ولم یکن له کفوا احد) یعنی فقط برای خدا همتا و کفو وجود نداره

والا همه توی این دنیا یک کفو و همتا بعنوان همسر دازن و کفو و همتا های زیادی در این دینا نیز دارند که فقط با اون ها دوستی هایشان, ارتباطات خانوادگیشان , روابط همسایگی شان پیایدار میمونه

اینها زبون همدیگه رو بهتر میفهمند

من نگفتم هم نظر باشن بلکه گفتم نظر همدیگه رو میفهمند

کاملا قبول دارم من یک دوست 10ساله دارم با اینکهاز نظر خانوادگى به هم نمیخوریم ولى خیلى باهم مچیم.هم رو درک مى کنیم

اینقدر افراد مومن متدین و ولایتی هستند که شخصیت هاشون با هم فرق میکنه در نتیجه زبو ن هم رو نمیفهمند و خیلی هم با همدیگه مشکل دارند

بله اینها خوبه اما خلال مشکلات نیست

ببینید عزیزم اینکه بعد ازدواج چی آدم میبینه یا نمیبینه اون یک بحث جداست . بله آدمها اگه بخاطر خدا ازدواج کنند یا نهایتا خدایی بشن خدا هم دستشون رو میگیره و کمکشون میکنه

اما ما داریم درباره انتخاب قبل از ازدواج صحبت میکنیم ومعیارهای اسلامی که دین به ما برای انتخاب داده

اینکه مریم هم شان داشته یا نداشته اون یک بحث جداست بسته به حکمت خداست

خواهش میکنم فعلا به هیچی دیگه جز سخن پیامبر فکر نکنین . تا گفتگوی آینده که بجث رو ادامه بدیم ان شاءالله از خدا هم خیلی برای فهم مطالب و معارف کمک بخواهیم خدانگهدار

انصار المهدی, [13.03.15 12:55] پیامبر(ص): " به ........هم شان خود دختر دهید و از آنان دختر بگیرید"(نهج الفصاحه,ح 1131)

تا گفتگویی دیگر خدانگهدار

-------------------------------------------

 

گفتگوی خواهران انصار المهدی شماره 17

سلام علیکم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

چه کسی باید چه کسی را همراهی کند ؟ و در چه زمینه هایی؟

همراه؟

همه ما در راهیم برای رسیدن به مقصدی

بعضی شتابان بسوی لقائش در حرکتند و بعضی بسوی قهر و عقابش

همه در مسیری که میروند نیاز به همراه دارند

این نیازیست فطری

زن و شوهر باید همراه یکدیگر باشند در رسیدن به لقائش

نفس زن و شوهر یعنی حقیقت شان یکی است در یک جاست در عالم ملکوت

اما این جسم آنان است که به مشیت و حکمت الهی متفاوت آفریده شده است

که بدانوسیله به هم جذب شوند و بتوانند نسلشان را تکثیر کنند و همه با هم بسوی کمال بروند

نباید هدف خداوند در خلقت ما فراموش شود

خوب آیا به نظر شما این مرد هست که بیشتر قابلیت همراهی کردن با زن را دارد یا اینکه زن قابلیت بیشتری در همراهی کردن با همسرش را دارد؟

شرط این سفر الهی داشتن آرامش است

در قران خداوند فرموده: "لتسکنوا الیها" یعنی مردان باید بوسیله زنان شان آرامش بگیرند

چرا که فرمون زندگی تو دست اونه

اگه اعصابش ضعیف باشه خورد باشه میزنه تو خاکی

حالا بیا و درستش کن

زن باید مثلا بغل دست راننده بنشیند به گونه ای که هر وقت خسته شد و یا از کوره در رفت آرومش کنه تا بتونه به رانندگی اش بریا رسید بخدا دامه بده

تا بتونه به رانندگی اش برسه

تا بخدا برسه

هر چقدر که بد رانندگی کنه مهم اینه که تصادف نکنین پنچر نشین

اگه راننده این زندگی زناشویی بد رانندگی کنه با سرنشینان ممکنه همگی برن ته دره

پس نقش اون که بغل راننده میشینه از خود راننده بیشتر و مهمتره

خوب خواهران عزیزم: برای همینه که خدا زن رو بغل دست مرد نشونده که بهش آرامش بده تا رسیدن به مقصد که خداست

تازه باید به بچه هاش هم که تو صندلی عقب نشستند نیز آرامش بده

تازه باید هوای همه آنهایی که بینوعی در زندگیشون نقش دارند رو هم داشته باشه(مادر و پدر و ذوالحقوق]

خواهرانم آیه قران میفرماید: " لیس الذکر کالانثی" یعنی مردها خودشونم بکشند نمیتونند به پای زنان برسند

خانم ها باید شوهر خود را تا رسیدن به ظهور همراه باشند. بله تا جایی هم که شما باید اونو کول کنی و مطمئن باش که آدم از هر دست بده از همون دست هم میگیره

و مطمئن باشین که اگر خانمی از همون اول راه همراه شوهرش باشه تا آخر اون هم همراهشه

روایت هست که روز محشر وقتی که چنان زنانی را پاداش میدهند مردان میگویند کاش به ما هم اینگونه پاداش میدادی . خداوند میفرماید اگه هر لحظه  شما را با قیچی ریز ریز کنند شما نمیتوانید به درجاتی برسید که اینها رسیدند

نزدیک اذانه همه با هم برای اینکه همراه خوبی برای همسرمون باشیم در حفظ آرامشش . یک صلوات که بتونه بالاخره تا یک جایی خانواده اش رو ببره به قرب الهی

حتی اگه این راننده ذاتا بد باشه و تقصیر شما ی همراهش هم نیست که بد شده, شما باید از طریق حلالش بهش آرامش بدین و دعایش کنید تا یک روزی بخود بیاد و بیندازه تو جاده کمال و قرب الهی

حتی اگه این راننده هم بد باشه

بکرمش ان شاءالله

باید به خدا توکل کرد و از او کمک خواست تا اینکه یک وقت شما هم که کنارش نشستین از کوره در نرین یا خوابتون نره که دیگه فاتحه اون بچه هاتون خونده است

خدای نکرده

حالا هی نگین چرا من باید کوتاه بیام برای اینکه تو چه بخوای چه نخوای فرمون تو دست اونه . و این تویی که باید بهش آرامش بدی.

نمیگم هیچی نگی چرا . یک وقتهایی جهت درست جاده رو بدون اینکه تحکم کنی یا غرورش رو خدشه دار کنی بهش نشون بده

عزیزم شما اگه بدونی که شما همین یک راننده رو داری شما باید باهاش همراه بشین مگر در حرامش تا اینکه یک روزی بفهمه اشتباه رفته و بیاد تو جاده میون بر

این شمایید که باید با او همراهی کنید چرا که او عمود خیمه است و اگر متزلزل شود شما دیگه نمیتونید با بچه هات توی اون خیمه بمونید و به سفرتان ادامه بدین

الرجال قوامون علی النساء

نزدیک اذان شده باز من زیاده روی کردم حلال بفرمایید سوالهایتان را در خصوصی بفرمایید

تا گفتگویی دیگر خدا نگهدار

به این حرف رهبرمون نایب امام زمانمون خیلی با دقت توجه و به آن عمل بفرمایید که بزودی خیرش رو میبیند ان شاءالله

امام خامنه ای فرمودند که: 

(آیه ۱۹، روم)

نکته: خداوند حی،زنده است. و کسی که دلش مرده است نمیتواند با او ارتباط بگیرد. در اثر ولایت پذیری و ولایت مداری است که دلها زنده میشود.
سوال: چه کسانی بر ما ولایت دارند ؟!
خداوند؛ رسول؛ اءمه اطهار(ع)
.
..(روم: 20)
بعضی آیات با ( و من آیاته) شروع شده .
آیات یعنی ولایت. و من آیاته یعنی زیر سایه ولایت , جسم شما رو از خاک (عالم ماده) خلق کردم
(روم: 21)
نفس حقیقتی است و نفس همه از یک جنس اند چه مرد چه زن.
خداوند در عالم زر ملکوت نفس هارا خلق کرد. و به بعضی از نفس ها جسم زنانه داد و به بعضی جسم مردانه.
..
به آن نفسی که جسم زنانه داد یک سری تکالیف خاص خودش را داد که برای به کمال رسیدنش باید آنهارو انجام بده و همچنین به آن نفسی که جسم مردانه داد تکالیف خاص خودش را داد .
اگر به تکالیفش عمل کرد...آزاد میشود...آزاد از این دنیا و تعلقاتش . و آنگاه به معرفت نفس و متعاقبا به معرفت خدا و لقائش میرسد.
اگه وصل شدی سوراخ دعارو پیدا میکنی
(روم: 21)
سوال: آرامش از کجا پیدا میشه؟! (نکاتی برای همسرداری) 
ما 3 مجرای خیر یا شر داریم: 
چشم. گوش. دل
و 3 مجری خیر یا شر داریم:
زبان. دست. پا

*********************
1.چشم:
مثلا: وقتی نگاهش میوفته به جنس مخالف ممکنه یک لحظه آروم یا هیجان زده بشه. این نگاه یا الهیه یا شیطانی.
که در این صورت باید از ته دل و از صمیم وجود از شر شیطان به خدا پناه برد.
راه تشخیص: بعد از آن توسل و پناه بردن حقیقی اگه اون عادی شد و اون نگاه عوض شد و دیگه اون آرامش و هیجان را نداشت آن نگاه قبلی شیطانی بوده والا شاید لطف خداست که بدین وسیله پیوندی بین آن دو صورت بگیرد. 
.
🎀نباید از نگاه محبت آمیز به همسر دریغ کنیم! : چراکه آن نگاه میتواند مجرای خیر باشد و باعث برکت در زندگی مشترکشان. 
.
2.گوش:
وقتی در کنار همسر هستی باید گوش دلت باهاش باشه. خوب به حرفهاش گوش بدی.نه اینکه تو دلت بگی زود باش تمومش کن کار دارم😋
.
جهاد فی سبیل الله زن در خوب شوهرداری کردنه.پیامبر (ص) در کتاب حیاه القلوب فرمودند که خانم ها برن روبروی شوهرشون بنشینن و از خدا حاجت بخوان. یعنی از صمیم دل برو پیش شوهرت بشین و بهمین راحتی تو از خدا حاجت بخواه که حاجت روا میشین
)وقتی خواستگار میاد به جای اینکه مرتب حرف بزنید؛ بیشتر گوش بدید.خوب گوش بدین. بعد برین حرفهاش رو تجزیه و تحلیل کنین.
به جای اینکه همش توقعات و آرزوهای آیندتونو بگید.به حرفهاش خوب گوش بدید تا.اونو بشناسید.ببینید میتونید بعدا بهش آرامش بدید یا نه؟!)
.
3. دل
دل بدید ب همسرتون.
....
اینکه دخترا هر خواستگاری رو راه میدن خونه.یا پسرا هرجایی میرن خواستگاری... این درست نیست! چرا؟!
این کار شیطونه...پرده حیا دختر ریخته میشه.ده ها خواستگار توقعات دختر رو بالا می بره. توقعات پسر هم میره بالا و ...
ان خلقکم من انفسکم ازواجا...
خدا گفته من برات یکی رو خلق کردم. خدا به هیچوجه راضی نیست که دختر با ده تا پسر نامحرم یکی دو ساعت حرف بزنه که حالا یا آخر بهم بخورن یا نخورن. این تقصیر پدر مادرها هم هست که اول توسل و بعد تحقیق نمیکنن که هر کسی رو تو خونه راه ندن. البته دلایلشون برای راه دادن یا راه ندادن خواستگار باید خدا پسندانه باشه نه اینکه مثلا پسره خونه یا تحصیلات یا مال و منال و شغل دولتی و ...........نداره پس کلا منتفیه. پیامبر(ص) فرمودند:" به هم شان خود دختر بدین و از هم شان خود دختر بگیرید." بله سطح مالی تحصیلات و شغل و محیط و خانواده و ...........خیلی چیزها در شانیت انسان اثر میگذاره اما کسی که از همه این لحاظ ها متفاوته میتونه هم شان هم باشه . هم شان یعنی باید شخصیت شون به هم بخوره . باید بتونن همدیگر رو درک کنن.
دختر جان ! تو از ته دل به خدا بگو : خدایا اولی آخریش باشه تو یک راست اونو برام بفرستش!☺️.
.
ی اصطلاحی هست که میگه جمع نقیضین محاله. یعنی هم خدا و هم غیر خدارو خواستن محاله.
مثلا نمیشه ازدواج که یک امر خدایی. سنت پیامبره. و نصف دین رو کامل میکنه.
در مقابل ادامه تحصیل معطل بمونه. تا دختر خانم بره فوق لیسانس و دکتری بگیره

(مجردا) :
به خدا بگید: خدایا اولی آخریش باشه!!!🙏
یعنی چی؟! یعنی خدایا دیگه خودشو بفرست. این خواستگار که میاد آخریش باشه و خودش باشه!😋
.
شرط اجابت دعا؛یقین به اجابت دعاست. و گناهان مانع اجابت دعاها میشه.
.
اگه یکی. ده تا.صد تا خواستگار داشتی و هیچکدومش نشده: استغفارکن! از ته دل استغفارکن. 😞
.
برای رفع مشکلات و برآورده شدن حاجات: 
استغفار از ته دل+ اصلاح+ توسل( به یکی از ائمه به خصوص به امام زمان و اگه میتونی به ایشون عریضه ای بنویس)+ توکل به خدا.🌹
.
..
برای گناهانت استغفار کن... یا اگه یادت نمیاد بگو خدایا من نمیدونم چیکار کردم... خواستگار اولی..دومی...بقیه رو رد کردم...مسخره کردم...دل کسی رو شکوندم ..یا....
خدایا صمیمانه منو ببخش.😢


و بگو: خدایا اولی و آخریش🙏

**************************************

بسم رب المهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف)

خدا در سوره روم آیه 20 میفرماید از نشانه های من زیر سایه ولایت اینست که :
من شمارا از خاک خلق کردم.وقتی به صورت بشر قرار گرفتید؛شمارا در اطراف عالم منتشر کردم.
21روم: برای شما از جنس خودتان زوج قرار دادم.
👈در عالم مجردات؛ملکوت همه ما از یک جنسیم.حقیقت وجودیمون چه زن چه مرد یکیه.
👈زوج یعنی همسفر؛یعنی برای سیر الی الله. تنها کسی که واحد هست. خداست. بنده ها بهتره این سفر رو با زوج شون برن..
👈 روایت: بهترین مردان.مردانی اند که برای زنانشان بهترین شوهرند.

آبه 21 ب زنان می فهمونه که : باید به شوهرانتان آرامش دهید. یعنی زنی که به شوهرش آرامش میده داره اون مرد رو بهترین مرد میکنه. و اگر زن برای شوهرش آدامش فراهم نکنه. خودش و همسرش رو عملا جهنمی کرده.


👈 الا بذکرالله تطمئن القلوب: کسی که یاد خدا در دلش باشه آرامش داره .پس خانم باید یاد خدا در دلش زنده باشه.پس معرفت هاتونو بالا ببرید.
👈 اگر شوهرت باهات بد اخلاق بود؛ همونجوری که برای بچه ات مادری میکنی؛ برای شوهرت هم همون مهر رو خرج کن. باهاش کنار بیا اون تو خونه بمونه بهتره تا بره بیرون ❤️بهش آرامش بده تا بعد بتونی اون بحران رو مدیریت کنی❤️
👩 جهاد زن خوب شوهر داری کردنه یعنی اگه خوب شوهرداری کنی؛آرامش بدی؛باور کن نفست تزکیه میشه.
منیت .تکبر . حسادت. و... همه رو میزاری کنار..در ضمن اگه اون آرامش داشته باشه میتونی مدیریتش کنی والا نیمتونی و اون کار محال میشه. شرط اول تعلیم و تربیت حفظ آرامشه

🌺🌺دختر م به امام زمان بگو یکی از سربازهاتو بفرست میخوام بهش آرامش بدم.از تنش ها. از جامعه. از احیانا فشارهای و مشکلات در زندگی اش یا با پدر مادرش☺️
میخوام تجهیزش کنم برای یاری تو.
👈از امام زمان بخواهیم توفیق بده براش کار کنیم.
👈منیت در برابر خدا باید صفر باشه.
👈 خداوند میفرماید: من عاملینی بر روی زمین دارم که کارهامو به وسیله اونها انجام میدم. پس خانم عزیز: خودتو عامل خدا کن که خدا به وسیله تو کارهاشو انجام بده.
🌹 در آیه: و جعل بینکم موده و رحمه:
👈مودت یعنی جلوه رفتاری اون رحمت و محبت.
👈مردا خیلیمحتاج زن خوبند تا بهشون آرامش بده. اگر مرد آرامش نداشته باشه نه برای دنیاش نه برای آخرتش نمیتونه هیچکاری کنه.
👈خانمهایی که شوهراشونو دوست دارند. باید مودت هم داشته باشند. یعنی جلوه ی رفتاری محبت !
🌻نحوه شوهرداری:
🌼🌼🌼 به بچه داریتون نگاه کنید . شوهرداری کنید.
چشم اشک آلود مرد را زن نباید ببیند.
اخم زن را مرد نباید ببیند.مگر اینکه اون اخم به مردش آرامش بده.
👈آسیه میدونست فرعون سنگدله؛ ولی نمیگذاشت آرامشش بهم بخوره.
🌺🌺🌺 تو فقط لب تر کن بگو آقا من میخواهم به تو خدمت کنم! ببین آقا برات چیکار میکنه...

التماس دعای فرج.
یازهرا